پرسش:
یکی از اعتراضات کفار به پیامبر اسلام این بود که چرا غیر از قرآن، معجزهای نمیآورد! پیامبر هم میگفت من فقط بیم دهنده هستم و نمیتوانم این کارها را انجام بدهم.(رعد، آیه ۷) در هیچیک از این آیات نیامده که پیامبر اسلام معجزهای غیر از قرآن داشته است و حتی وقتی کفار از وی خواستند که «چشمه جوشانی از این سرزمین (خشک و سوزان) برای ما خارجسازی یا باغی از نخل و انگور از آن تو باشد؛ و نهرها در لابهلای آن جاری کنی یا قطعات (سنگهای) آسمان را –آن چنانکه میپنداری- بر سر ما فرود آری؛ یا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بیاوری یا برای تو خانهای پرنقش و نگار از طلا باشد؛ یا به آسمان بالا روی؛ حتی اگر به آسمان روی، ایمان نمیآوریم، مگر آنکه نامهای بر ما فرود آوری که آن را بخوانیم»! پیامبر گفت پروردگارم از این کارها منزه است و من هم فقط یک انسانم که از سوی او پیام آوردهام.(اسراء، آیات ۹۰-۹۴) فقط شقالقمر میماند که آنهم ناظر به احوال قیامت است و اگر روایات ضعیف نبودند، کسی آن را به معجزه پیامبر تفسیر نمیکرد.
پاسخ:
معجزه یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین است و خداوند آن را در اختیار برگزیدگانش قرار میدهد تا در معرض عموم قرار دهند و مردم از این طریق، به کلام الهی دسترسی یابند و مدعیان دروغین را بازشناسند و به هدایت دست یابند. تمامی انبیای الهی ازجمله پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله، معجزاتی داشتند که برخی از آنها در قرآن ذکرشده است. با توجه به اینکه بسیاری از معجزات پیامبر صلیالله علیه و آله در قرآن ذکر نشده و ایشان بارها درخواست کافران برای وقوع معجزه را رد کردهاند، این اشکال پدید آمده که شاید پیامبر اسلام معجزهای بهجز قرآن نداشته است. با عنایت به این مقدمه، در ادامه در قالب چند نکته به اشکالات مندرج در پرسش، پاسخ میدهیم.
نکته اول:
قرآن کتابی است که در بسیاری از موضوعات، به بیان کلیات میپردازد و به جزئیات نمیپردازد یا بهصورت حداقلی و موردی به برخی از جزئیات اشاره میکند. ازاینرو، ممکن است واقعهای رخ داده باشد یا حکمی بیان شده باشد، اما از آن، اثری در قرآن نباشد. مثلاً انبیای زیادی در طول تاریخ بودهاند که قرآن آشکارا اعلام میکند که داستان آنها را بیان نکرده است: «و پیامبرانی که سرگذشت آنها را پیش از این، برای تو بازگفتهایم؛ و پیامبرانی که سرگذشت آنها را بیان نکردهایم».(۱) عدم ذکر نام امامان علیهمالسلام، عدم بیان تعداد رکعات نماز و بسیاری از امور دیگر، از این قبیل هستند که در قرآن به آنها اشاره نشده است در حالی که به لحاظ تاریخی وجود داشتند و بر همگان آشکار بوده و در منابع روایی و تاریخی به این واقعیات پرداخته شده است.
با این توضیحات مشخص میشود که عدم ذکر همه معجزات پیامبر صلی اله علیه و آله در قرآن، به این دلیل است که اساساً قرآن درصدد بیان همه جزئیات تاریخی نیست. ازاینرو، باید معجزات منسوب به ایشان را در منابع تاریخی و روایی مورد واکاوی و بررسی قرار داد و درستی یا نادرستی آن را از این طریق ارزیابی کرد.
نکته دوم:
آیا آیه شقالقمر در قرآن –یعنی آیه اول سوره قمر: «قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت»(۲)- درصدد بیان یکی از معجزات پیامبر است که در منابع روایی هم به آن اشاره شده، یا اینکه از احوال قیامت است و با معجزه منسوب به پیامبر در منابع روایی، ارتباطی ندارد؟
در پاسخ به این پرسش، باید دو مسئله را از هم تفکیک کرد: یکی اینکه آیا شقالقمر در آیه مذکور ناظر به احوال قیامت است یا نه؟ و دوم اینکه آیا منابع روایی و تاریخی معتبر، وقوع شقالقمر بهعنوان معجزه پیامبر را گزارش دادهاند یا نه؟
با مراجعه به منابع روایی و تاریخی معتبر، نظر بسیاری از محققان این است که حتماً این معجزه از سوی پیامبر صلیالله علیه و آله رخ داده است و حتی برخی از محققان، ادعای تواتر در این زمینه داشتهاند.(۳) بنابراین، خواه این آیه درصدد بیان معجزه پیامبر باشد خواه درصدد بیان احوال قیامت، از منابع روایی و تاریخی فهمیده میشود که شقالقمر بهعنوان معجزه پیامبر رخ داده است.
اما اینکه آیه مذکور درصدد بیان معجزه پیامبر است یا نه پرسش دیگری است که با نظر به آیات بعدی، پاسخ مییابد. در آیات دوم و سوم سوره قمر، بعد از اینکه گفته شد «ماه از هم شکافت»، آمده است: «و هرگاه نشانه و معجزهای را ببینند روی گردانده، میگویند: «این سحری مستمر است» آنها (آیات خدا را) تکذیب کردند و از هوای نفسشان پیروی نمودند؛ و هر امری قرارگاهی دارد». با عنایت به این دو آیه، گروهی از مفسران بر این باورند که شقالقمر در آیه اول ناظر به معجزه پیامبر بوده است؛ اما ممکن است سؤال پرسیده شود که چرا قبل از ذکر شقالقمر، در ابتدای سوره گفته شده «قیامت نزدیک شد». پاسخ از این قرار است که ظهور پیامبر اکرم از نشانههای نزدیکی قیامت است یعنی نسبت بهکل تاریخ حیات زمین، ظهور ایشان گواه است بر نزدیک بودن قیامت. ازاینرو، در این سوره گفتهشده که قیامت نزدیک است و پیامبر با معجزاتی همچون شقالقمر ظهور کرده که دیگران آنها را سحر دانستهاند و تکذیب کردهاند.
نتیجه آنکه، به باور بسیاری از محققان، شقالقمر بهعنوان معجزه پیامبر صلیالله علیه و آله رخ داده است و آیاتِ نخستینِ سوره مبارکه قمر را ناظر به این رخداد تاریخی دانسته اند.(۴)
نکته سوم:
آیاتی در قرآن وجود دارد که گویای ردّ درخواست کافران برای وقوع معجزه است. در این آیات، کافران امور اعجاز آمیزی را از پیامبر درخواست میکنند که پیامبر آنها را برآورده نمیسازد.(۵)(۶) (۷)(۸)(۹)
توجه به این آیات بهخوبی نشان میدهد که ردّ درخواست کافران، به معنای ردّ درخواستهای بهانهجویانه آنها است. آنها که ایمان نمیآوردند، همیشه به دنبال بهانهای برای توجیه کفر خود بودند؛ ازاینرو، بااینکه معجزات پیامبر صلیالله علیه و آله را دیده بودند، معجزات دیگری درخواست میکردند که لجوجانه بودنِ آنها، کاملاً آشکار بود؛ مثلاً درخواست فرود آمدن سنگبر سر آنها که به مرگ آنها منتج میشد یا درخواست نازل کردن خدا و فرشتگان در زمین! گاهی هم کافران با این درخواستها درصدد آن بودند که اعجازین بودنِ معجزات پیامبر صلیالله علیه و آله را زیر سؤال ببرند و چنین وانمود کنند که هنوز دلیل مناسبی بر حقانیت پیامبر نیافتهاند و ایشان تاکنون موفق به انجام معجزه نشده است. گاهی هم ذهنیت آنها اینگونه بود که معجزه پیامبر باید به شکلی باشد که آنها با دیدنش، از ایمان ورزیدن، گریزی نداشته باشند؛ ازاینرو، آنها پس از هر معجزهای، بازهم درخواست معجزات دیگر میکردند؛ غافل از اینکه معجزه نشانه است و نهایتاً هرکسی باید خودش تصمیم بگیرد که حقیقت را بپذیرد یا به آن کفر بورزد.
خداوند به این گروه متذکر میشود: اولاً: خداوند آیات و معجزاتش را بهاندازه کافی در معرض عموم قرار داده است و به بهانهجویی و لجاجت آنها اشراف دارد. ثانیاً: معجزات الهی بهگونهای نیست که با وقوعش، مجبور به ایمان گردید. اگر قرار بر این بود چنین ایمانی حاصل شود، خداوند بدون معجزه نیز میتوانست همگان را به این ایمان وا دارد در حالی که در دین خدا، اکراهی نیست. ثالثاً: معجزات الهی که پیامبر انجام میدهد، دل بخواهی نیست و در چارچوب اذن خدا است و خدا نیز منزه است از اینکه معجزاتش را تابع تمایلات کافران قرار بدهد، بلکه معجزاتش را به مقدار لازم (اتمامحجت) در معرض عموم قرار میدهد تا آنها که اهل حق هستند، به حقیقت رهنمون گردند.
ازاینرو، خداوند به پیامبر متذکر میشود که نگران نباشد و بر خود سخت نگیرد و بداند که او فقط فرستاده و بیم دهنده است و قرار نیست همگان را به ایمان وادارد.(۱۰)
نتیجه:
کوتاهسخن اینکه، قرار نیست در قرآن همه جزئیات تاریخی ذکر شوند و بسیاری از حقایق دینی و تاریخی را باید در منابع روایی و تاریخی جُست. معجزات پیامبر صلیالله علیه و آله نیز از این قبیل هستند و بسیاری از آنها در قرآن نیامده و در منابع تاریخی و روایی ذکرشده است. با این حال، معجزه شقالقمر هم در منابع تاریخی و روایی آمده و هم در آیات ابتدایی سوره مبارکه قمر؛ اما آیاتی که درخواست کافران برای وقوع معجزه را رد میکند، ناظر به درخواستهای بهانه جویانه آنها است. خداوند متذکر میشود که در انجام معجزات، تابع تمایلات آنها نیست و بهاندازه کافی معجزاتش را در معرض عموم قرار داده تا آنها که اهل حق هستند، به حقیقت رهنمون شوند؛ اما کافران که معجزات را دیده و اعجازشان را زیر سؤال برده و معجزات دیگر طلب میکنند، با دیدن معجزات بعدی نیز ایمان نخواهند آورد چراکه اساساً به دنبال حقیقت نیستند و گمانشان این است که معجزات خدا باید بهگونهای باشد که راه را بر کفر آنها ببندد و آنها را مجبور به ایمان بسازد؛ در حالی که خداوند چنین ایمانی را مطلوب نمیداند و نمیخواهد.
کلمات کلیدی:
معجزه، بهانهجویی کافران، شقالقمر.
پینوشتها:
۱. سوره نساء، آیه ۱۶۴.
۲. سوره قمر، آیه ۱.
۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۴۱۷ ق، ج ۱۹، ص ۵۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، ج ۲۳، ص ۸؛ همو، معراج، شقالقمر، عبادت در قطبین، قم، نسل جوان، ۱۳۷۱ ش، ص ۱۰۰؛ آلوسی سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ ق، ج۱۴، ص ۷۴.
۴. این دیدگاه مخالفانی نیز دارد. برای مطالعه بیشتر، رک: بهرامی، محمد، شق القمر در ترازو، مجله مطالعات اسلامی، ۱۳۹۳ش، شماره ۹۲؛ ایازی، سید محمدعلی، نقد و بررسی ادله شق القمر در تفاسیر فریقین، مجله پژوهشنامه نقد آراء تفسیری، ۱۴۰۱ش، شماره ۱.
۵. سوره رعد، آیه ۷. (• «کسانی که کافر شدند میگویند: چرا آیه (و معجزهای) از پروردگارش بر او نازل نشده؟ تو فقط بیم دهندهای! و برای هر گروهی هدایتکنندهای است».
• «کسانی که کافر شدند میگویند: «چرا آیه (و معجزه) ای از پروردگارش بر او نازل نشده است»؟ بگو: «خداوند هر کس را بخواهد گمراه و هر کس را که بازگردد، بهسوی خودش هدایت میکند...». اگر بهوسیله قرآن، کوهها به حرکت درآیند یا زمینها قطعهقطعه شوند، یا بهوسیله آن با مردگان سخن گفته شود، (بازهم ایمان نخواهند آورد)! ولی همه کارها در اختیار خداست. آیا آنها که ایمان آوردهاند نمیدانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را (بهاجبار) هدایت میکند (امّا هدایت اجباری سودی ندارد)».
• «گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم تا اینکه چشمهجوشانی از این سرزمین (خشک و سوزان) برای ما خارجسازی... یا باغی از نخل و انگور از آن تو باشد؛ و نهرها در لابهلای آن جاری کنی... یا قطعات (سنگهای) آسمان را-آن چنانکه میپنداری- بر سر ما فرود آری؛ یا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بیاوری... یا برای تو خانهای پرنقش و نگار از طلا باشد؛ یا به آسمان بالا روی؛ حتی اگر به آسمان روی، ایمان نمیآوریم، مگر آنکه نامهای بر ما فرود آوری که آن را بخوانیم». بگو: «منزه است پروردگارم؛ مگر من جز انسانی فرستاده خدا هستم»؟
تنها چیزی که بعد از آمدن هدایت مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود (که از روی نادانی و بیخبری) گفتند: «آیا خداوند بشری را بهعنوان رسول فرستاده است»؟
• «بگو: معجزات همه نزد خداست (و بهفرمان او نازل میشود، نه به میل من و شما)؛ من تنها بیم دهندهای آشکارم. آیا برای آنان کافی نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت میشود؟! در این، رحمت و تذکّری است برای کسانی که ایمان میآورند (و این معجزه بسیار واضحی است)».
• «گویی میخواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی به خاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند. اگر ما اراده کنیم، از آسمان بر آنان آیهای نازل میکنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد و هیچ ذکر تازهای از سوی خداوند مهربان برای آنها نمیآید، مگر اینکه از آن رویگردان میشوند».
۶. سوره رعد، آیات ۲۷ و ۳۱.
۷. سوره اسراء، آیات ۹۰-۹۴.
۸. سوره عنکبوت، آیات ۵۰-۵۱.
۹. سوره شعراء، آیات ۳-۵.
۱۰. برای مطالعه بیشتر، رک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۲۷۰-۲۸۹؛ مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن: راه و راهنما شناسی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۹۷ ش، ج ۴ و ۵، ص ۴۸۴-۴۹۰.