آب زمزم برای اسماعیل و تشنگی علی اصغر

پرسش:
چه فرقی میان اسماعیل و علی اصغر است که خداوند برای اولی آب زمزم را جوشانید که هیچ وقت خشک نشد ولی دومی تشنه ماند و در تشنگی شهید شد؟ چرا خداوند مراقب هاجر و اسماعیل بود و از خانواده حضرت ابراهیم حمایت کرد ولی مراقب خانواده امام حسین نبود؟ 
 
 
پاسخ:
سوال یاد شده و مباحثی که در خصوص مقایسه میان داستان حضرت ابراهیم علیه السلام و امام حسین علیه السلام در ذیل آن صورت گرفته است، همگی به یک جمله بازگشت می کند که «چرا خداوند در روز عاشورا، امام حسین علیه السلام را از طریق غیبی حمایت نکرد؟»
در حقیقت ماجرای حضرت ابراهیم علیه السلام در اینجا موضوعیت نداشته و مثالی برای این واقعیت است که در طول تاریخ موارد متعددی وجود دارد که خداوند به یاری و نصرت مومنان شتافته و بسیاری از پیامبران و برگزیدگان را از مهلکه ای که در آن گرفتار آمده بودند، رهایی بخشیده است.
اما سوال اینجاست که چرا این امر برای حضرت امام حسین علیه السلام محقق نشد؟
با این مقدمه به سراغ پرسش یادشده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم می کنیم.
 
نکته اول:
صفت نصرت و رأفت خداوند، اقتضاء دارد که نسبت به مومنین بی تفاوت نبوده و ایشان را در مهلکه هایی که در این عالم پر آشوب برایشان ایجاد می شود، رها نکند. در واقع، مفهوم نصرت الهی در تفکر اسلامی جایگاه ویژه ای داشته و قرآن کریم از آن در مواضع متعددی یاد کرده است:
الف) یاری بوسیله ریشه کن کردن دشمنان که غالبا به صورت عذابی دردناک و آسمانی صورت می گرفته است.(۱) 
ب) یاری بوسیله لشکریان نادیدنی، همچون ملائکه.(۲)  
ج) یاری بوسیله انداختن رعب و ترس در دل دشمنان.(۳) 
د) یاری بوسیله برداشتن اضطراب و اندوه از دل مومنان.(۴)  
در نتیجه، نصرت الهی، سنتی الهی است که هرچند مشروط به شرایطی خاص است، اما مقتضای صفات حسنه الهی بوده و از طریق دلایل عقلی نیز قابل اثبات است. چه این نصرت در حق پیامبران و امامان علیهم السلام باشد و چه در حق مومنین عادی.
 
نکته دوم:
از آیات قرآن کریم بر می آید که گاهی نصرت الهی تحت حکمت پروردگار قرار گرفته و خداوند به جهت هدف دقیق و جامعی که در نظر دارد، نصرت ظاهری مومنان را به تعویق انداخته و یا اساسا در دنیا محقق نمی کند.
به عنوان مثال از برخی آیات استفاده می شود که گاهی خداوند متعال مؤمنان را با یاری نکردن امتحان می کند که آیا مأیوس شده و پا به فرار می گذارند یا استقامت دارند و تا پای جان از پیامبر صلی الله علیه وآله و دینش دفاع می کنند. نظیر این آیه شریفه که می فرماید: «و اگر مؤمنید، سستی مکنید و غمگین مشوید، که شما برترید. اگر به شما آسیبی رسیده، آن قوم را نیز آسیبی نظیر آن رسید؛ و ما این روزها[ی شکست و پیروزی‌] را میان مردم به نوبت می‌گردانیم [تا آنان پند گیرند] و خداوند کسانی را که [واقعاً] ایمان آورده‌اند معلوم بدارد، و از میان شما گواهانی بگیرد، و خداوند ستمکاران را دوست نمی‌دارد و تا خدا کسانی را که ایمان آورده‌اند خالص گرداند و کافران را [به تدریج‌] نابود سازد. آیا پنداشتید که داخل بهشت می‌شوید، بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم بدارد؟(۵) 
 
ویا در آیات دیگر بیان می دارد که نصرت خداوند، مشروط به صبر و پایداری مومنان بوده(۶) و خود ایشان نیز باید اهل نصرت و یاری یکدیگر باشند.(۷) به عنوان مثال، خداوند در قرآن کریم می فرماید: «هرگاه شکیبایی و تقوا پیشه کنید مکر مخالفان به شما نمی رسد.»(۸)  
و یا در سوره ای دیگر می فرماید: «و [در نبرد اُحد] قطعاً خدا وعده خود را با شما راست گردانید: آنگاه که به فرمان او، آنان را می‌کشتید، تا آنکه سست شدید و در کار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم‌] با یکدیگر به نزاع پرداختید؛ و پس از آنکه آنچه را دوست داشتید [یعنی غنایم را]به شما نشان داد، نافرمانی نمودید. برخی از شما دنیا را و برخی از شما آخرت را می‌خواهد. سپس برای آنکه شما را بیازماید، از [تعقیب‌] آنان منصرفتان کرد و از شما درگذشت، و خدا نسبت به مؤمنان، با تفضل است.»(۹) 
در نتیجه هر چند نصرت الهی، مقتضی صفات حق است، اما بدون حساب و کتاب نبوده و خداوند در نوعی یاری خود به مومنان، مصالح و حکمت های دیگری را نیز مورد نظر دارد. از این رو ممکن است در طول تاریخ حکمت الهی اینگونه اقتضاء کند که بسیاری از پیامبران به حسب ظاهر دستخوش شکست شده و یا حتی توسط دشمنانشان به شهادت برسند.
 
نکته سوم:
سخن از «مصلحت الهی» و «حکمت افعال حق» و جستجو برای یافتن ملاک ها و مناطهایی که به عنوان مبادی عقل‌پذیر در این خصوص در نظرگرفته می شود، امری کاملا منطقی به نظر می آید. اما باید به این نکته توجه داشت که تلاش عقلانی برای یافتن اسرار و حکمت های افعال الهی، به علمی به گستره علم الهی نیاز است و با تمام مجاهدتی که ممکن است در این مسیر صورت بگیرد، باز هم نمی توان ادعا کرد که در این تلاش خردمندانه به همه جوانب و اسرار و حکمت‌های افعال الهی دست یافته‌ایم؛ چرا که علم، حکمت و مصلحت خداوند به هر حال قابل مقایسه با علم بشر نبوده و ابزار بشر برای کشف مجهولات، (خصوصا مجهولاتی که جنبه ماورائی داشته باشد) کافی نیست.
از این رو، هنگامی که از چرایی افعال الهی سخن به میان می آید، برای انسانی که به جهت ضعف و محدودیت، راهی به نیت و اراده الهی ندارد، ظنّ و گمان در چیستی و چگونگی مصلحت حق، تلاشی ناقص است. 
در نتیجه هیچکس نمی تواند چنین ادعایی داشته باشد که می تواند همه مسائل را از منظر الهی دیده و به همه عوامل و علل تأثیر گذار در عالم اشراف داشته باشد.
 
نکته چهارم:
نکته دیگر درباره عدم یاری مومنان بوسیله امداد غیبی این است که اگر هر عمل ظالمانه‌ای بلافاصله توسط امداد غیبی خنثی شود، افراد بدکار مجالی برای بروز باطن خود نمی یابند. از این رو حضرت زینب علیها السلام نیز در شام و در پاسخ به یزید و یزیدیان که از جنایات خود خوشحال بودند به این آیه استدلال کردند(۱۰) که: « و البته نباید کسانی که کافر شده‌اند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت می‌دهیم برای آنان نیکوست؛ ما فقط به ایشان مهلت می‌دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند، و [آنگاه‌] عذابی خفت‌آور خواهند داشت.»(۱۱) 
در نتیجه اگر قرار باشد در هر مهلکه ای خداوند با نیروی غیبی مومنان را یاری کند، دیگر چه مجالی برای کافران برای تحقق آزاد اراده شان باقی مانده و نیز چه امتحانی برای مومنان در پیمودن راه دشوار اطاعت از حق، حاصل خواهد شد؟
 
نکته پنجم:
اگر نصرت الهی را دایرمدار پیروزی مومنان بدانیم، باید این نکته را در نظر بگیریم که پیروزی، امری نسبی بوده و لزوما اینگونه نیست که پیروزی تنها و تنها به معنای پیروزی ظاهری و مغلوب کردن ارتش دشمن باشد. بلکه به نظر می آید، پیروزی، نسبت مستقیمی با هدف داشته و هنگامیکه هدف محقق گردد، شخص می تواند خود را پیروز دانسته و یاری خداوند نیز می تواند در این چارچوب محقق شود. هر چند، تحقق اهداف، به شکست ظاهری بیانجامد.
آنچه با مراجعه به کلام امام حسین علیه السلام و تبیین هدف قیام که در گزاره‌هایی چون اصلاح جامعه و امت پیامبر، پیام رسانی به دنیای اسلام و بیداری جامعه، زنده کردن امر به معروف و نهی از منکر، احیای عزت و کرامت مسلمین، جلوگیری از انفعال بیشتر جامعه در برابر سیاستها انحرافی امویان، ایجاد انگیزه و جلوگیری از سستی جامعه و احیای روحیه جانفشانی و ایثار و شهادت طلبی، بالا بردن سطح شناخت مردم و... بیان شده‌است، روشن سازد که نه تنها شکستی در کار نبود، نصرت الهی، همه این ابعاد را در برگرفته و امروزه قیامهای خونین پس از حادثه عاشورا، سند گویای این حقیقت است که پیروز حقیقی کربلا، امام حسین علیه السلام و یاران ایشان بودند.(۱۲)  
 
چه اینکه در طول تاریخ، بسیاری از پیروزی های عظیم، نظیر هشت سال دفاع مقدس، غیرت پیروزمندانه شیعیان در جنوب لبنان و یا رشادت مدافعان حرم زینبی، که با کمترین امکانات و تجهیزات صورت گرفته است، همگی سند گویایی است که ماجرای عاشورا، نه تنها یک شکست نبود، بلکه زمینه را برای پیروزی حق بر باطل در امتداد تاریخ فراهم آورد و در هر جای جهان، هنگام تمسک به سیره شهادت طلبانه امام حسین علیه السلام و یاران ایشان، قدرت های استکباری به زانو در آمده و شیاطین انسی هزیمت شده اند.
 
نتیجه:
از آنچه بیان شد روشن می شود که:
اولا؛ نصرت الهی در حق مومنان، امری اثبات شده است که دلایل نقلی و عقلی فراوانی برای آن وجود دارد.
دوم؛ اینکه، نصرت الهی، تحت حکمت خداوند بوده و در برخی از 
موارد، خداوند به جهت تحقق حکمتش، نصرت ظاهری را متوقف می 
سازد. نظیر تحقق امتحان و یا رشد مومنان در مهلکه ها و گرفتاری ها.
سوم؛ اینکه، نصرت الهی، مشروط بوده و اینگونه نیست که بدون حساب و کتاب، به هرکسی و هرجایی تعلق بگیرد.
چهارم؛ اینکه، یافتن حکمت خداوند و اسرار عدم یاری او در مواقع خاص، علمی نظیر علم خداوند را طلب کرده و بسیاری از حکمت ها از دسترس عقل بشر خارج است.
پنجم؛ اینکه، اگر قرار باشد، خداوند در هر مسئله ای فورا نصرت خود را در حق مومنان محقق سازد، اولا سبب رخوت وسستی مومنان شده وثانیا زمینه های تحقق اراده آزاد کافران و دشمنان نیز گرفته خواهد شد.
ششم؛ اینکه پیروزی نسبی بوده و مطابق با تحقق اهداف، تعریف می شود. حال اگر امام حسین علیه السلام را به حساب ظاهر شکست خورده بدانیم، با توجه به اهدافی که در بیان ایشان بازتاب داده شده است، ایشان به مدد الهی پیروز است و امتداد پیروزی ایشان، پیروزی های متعددی را در طول تاریخ برای مومنان رقم زده و این همان مصداق امداد و یاری خداست.
 
کلمات کلیدی:
امام حسین، قیام امام حسین، شهادت امام حسین، نصرت الهی، یاری خدا.
 
 
پانویس:
1.. نظیر سوره مؤمنون، آیات ۳۹-۴۲: «قَالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ * قَالَ عَمَّا قَلِیلٍ لَیصْبِحُنَّ نَادِمِینَ * فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیحَهُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءاً فَبُعْداً لِلْقَوْمٍ الظَّالِمِینَ* ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرُوناً آخَرِین».
2.. نظیر سوره توبه، آیه ۴۰: «إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِی اثْنَینِ إِذْهُمَا فِی الْغَارِ إِذْیقُولُ لِصَاحِبِهِ لاتَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ وَ أَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَ جَعَلَ کَلِمَهَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلی وَ کَلِمَهُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ».
3.. نظیر سوره آل عمران، آیه ۱۵۱: «سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ ینَزِّلْ بِهِ سُلْطَاناً وَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَی الظَّالِمِینَ».
4.. سوره فتح، آیه ۴: « هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا».
5.. سوره آل عمران، آیات ۱۳۹-۱۴۲: «وَلاتَهِنُوا وَلاتَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلُونَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ * إِنْ یمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْکَ الْأَیامُ نُداوِلُهَا بَینَ النَّاسِ وَلِیعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لایحِبُّ الظَّالِمِینَ * وَلِیمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یمْحَقَ الْکَافِرِینَ * أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یعْلَمَ الصَّابِرِینَ».
6.. سوره بقره، آیه ۱۲۰: «وَ لَنْ تَرْضَی عَنْکَ الْیهُودُ وَ لاَالنَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَالْهُدَی وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَائَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَالَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَ لانَصِیرٍ».
7. سوره حج، آیات ۳۹-۴۱: «اُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلَی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ * الَّذینَ اُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَینْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ * أَلَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَهَ و ءاتَوُا الزَّکَاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ ِللَّهِ عَاقِبَهُ اْلاُمُورِ».
8. سوره آل عمران، آیه ۱۲۰: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یضُرُّکُمْ کَیدُهُمْ شَیئاً».
9. سوره آل عمران آیه ۱۵۲: « وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّی إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَعَصَیتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاکُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ یرِیدُ الدُّنْیا وَمِنْکُمْ مَنْ یرِیدُ الْآخِرَهَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیبْتَلِیکُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْکُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ».
10.  سید بن طاووس، لهوف، ص ۱۸۸-۱۸۹. 
11. سوره آل عمران، آیه ۱۷۸ «وَ لا یحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ».
12. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، ص ۶۶۵-۶۷۶.