پرسش:
چگونه ممکن است با احتساب توقف یک ماهه اهل بیت علیهم السلام در شام آن حضرات اربعین را در کربلا باشند؟
پاسخ: عمدۀ بحث در بارۀ اربعین این است که آیا کاروان اهل بیت در اربعین (یعنی بیستم صفر سال ۶۱ هجری) به کربلا آمدند یا نه؟ برخی این حضور را میپذیرند و برخی آن را نمیپذیرند و یا حتّی ناممکن میدانند. اما اینکه اهل بیت در اربعین دوم (یعنی در سال ۶۲ هجری) به کربلا آمده باشند، احتمالی نادر است که طرفدار چندانی در میان محققان ندارد.
توضیح این که جابر بن عبدالله انصاری در اربعین سال ۶۱ هجری، در کربلا حاضر شد و قبر سید الشهدا (علیهالسلام) و یارانش را زیارت کرد.(۱) از سوی دیگر، بر اساس برخی منابع تاریخی و به استناد قرائن و شواهدی که در جای خود مورد بررسی قرار گرفته است،(۲) این احتمال نیز به صورت جدّی مطرح است که کاروان اهل بیت نیز به سرپرستی حضرت سید السّاجدین (علیهالسلام)، در همین روز به کربلا آمده و تربت سید الشهدا را زیارت کرده باشند؛ چنانکه برخی به صراحت، این موضوع را نقل کرده و پذیرفتهاند.(۳)
امّا این قول مخالفانی هم دارد که بنا به دلایلی، حضور اهل بیت را در اربعین، بعید شمردهاند و یا حتّی آن را عادتاً محال شمردهاند.(۴) مهمترین دلیل این گروه، این است که فاصلۀ بین کوفه تا شام بسیار زیاد است و پیمودن این مسیر و بازگشت از آن در مدّت چهل روز، ممکن نبوده است؛ مخصوصاً برای کاروانی متشکّل از زنان و فرزندان که نمیتوانستهاند همانند پیکی تیز رو، با سرعت حرکت کنند. این دسته از محقّقان، به گزارشهایی نیز استناد میکنند که ابن زیاد ابتدا از یزید کسب تکلیف کرد و سپس اسرای اهل بیت را به شام فرستاد. به زعم این گروه، اگر زمان رفت و برگشت پیک ابن زیاد را در نظر بگیریم، به علاوۀ مدّت زمانی که کاروان اسرا مسیر کوفه تا شام را رفته و برگشتهاند، و این دو را با مدّت زمان اقامتشان در شام جمع کنیم، نمیتوان پذیرفت که اهل بیت چهل روز بعد به کربلا باز گشته باشند؛ زیرا این همه، به زمان بیشتری نیاز دارد.
پاسخ این اشکال را مرحوم قاضی طباطبایی داده و هفده شاهد تاریخی گرد آورده که نشان میدهند فاصلۀ بین کوفه تا شام، ده روز بوده و حتی برخی از افراد این فاصله را چهار روزه پیمودهاند.(۵) پس رفتن اسرا به شام و بازگشتشان پس از چند روز اقامت، در این مدّت ممکن بوده است.
دلایل دیگری که این دسته از محقّقان میآورند تا نشان دهند بازگشت اهل بیت به کربلا در اربعین قابل قبول نیست، به صورت خلاصه بدین شرح است:
۱ چرا نویسندگان منابع کهن (مانند طبری و شیخ مفید و طبرسی و خوارزمی و ابن اثیر و سبط ابن جوزی و عماد الدین طبری)، سخنی از ورود اهل بیت به کربلا در اربعین به میان نیاوردهاند؟ اگر اهل بیت به کربلا بازگشته بودند، باید خبرش به این افراد میرسید.
در پاسخ به این اشکال گفته شده که: اوّلاً، نمیتوان از عدم تصریح مورّخان، انکار آنان و در نتیجه، عدم وقوع آن ماجرا را نتیجه گرفت؛ چراکه بسیاری از حوادث تاریخی در این منابع منعکس نشده است. ثانیاً، بنای برخی مانند شیخ مفید، بر اختصار بوده و شاید هم خبر حضور اهل بیت در کربلا، از نگاه آنان معتبر نبوده و به هر حال، عدم نقل ماجرا از سوی آنان، دلیل بر انکار آن نیست. ثالثاً، در مقابل این گروه، دیگرانی مانند ابوریحان بیرونی و شیخ بهایی بدان تصریح کردهاند.
۲ برخی منابع، بیستم صفر را روز خروج اهل بیت از شام به سوی مدینه دانستهاند.(۶)
در پاسخ میتوان گفت که این منابع، تصریح به عدم حضور اهل بیت در کربلا نکردهاند و چه بسا گزارشهای مربوط به حضور اهل بیت به دست ایشان نرسیده و شاید تاریخ بازگشت اهل بیت را با تاریخ شروع حرکتشان از شام، خلط کرده باشند.
۳ اشکال دیگر، سکوت منابع تاریخی در بارۀ دیدار جابر با اهل بیت است؛ ولی با توجه به تصریح برخی منابع به زیارت کربلا توسط اهل بیت و تصریح برخی منابع دیگر به ملاقات جابر با اهل بیت در کربلا(۷)، میتوان نتیجه گرفت که این ملاقات در اربعین بوده و سکوت منابع، دلیل بر انکار نیست.
۴ اشکال دیگر اینکه: اگر اهل بیت در اربعین به کربلا رسیدند، پس چرا از جابر به عنوان نخستین زائر یاد شده است؟ میتوان پاسخ داد که بر اساس آنچه از تعابیر کسانی مانند ابن طاووس به دست میآید(۸)، جابر زودتر از کاروان اهل بیت به کربلا رسیده بود.
۵ اشکال دیگر این است که کربلا در مسیر شام به مدینه نیست، پس وجهی ندارد که گذرشان به کربلا افتاده باشد. در پاسخ میتوان گفت که کاروان اهل بیت یا از آغاز به قصد زیارت کربلا حرکت کردهاند و یا بعد از حرکت، به این فکر افتادهاند و مسیر خود را به سوی کربلا بر گزیدهاند؛ نه اینکه در راه مدینه به صورت اتقافی از کربلا عبور کرده باشند.
موافقان ورود اهل بیت به کربلا، با این توضیحات، نتیجه میگیرند که حضور اهل بیت در کربلا در بیستم صفر سال ۶۱، امری ممکن بوده است. سپس برای اثبات حضور آنان در کربلا، چنین استدلال میکنند که: اوّلاً، کسانی مانند ابوریحان بیرونی و مستوفی هروی و شیخ بهایی، تصریح کردهاند که حضور اهل بیت در کربلا در روز بیستم صفر بوده است و همین قول، به عنوان یک سند تاریخی قابل استناد است.
ثانیاً، در برخی از منابع کهن، تصریح شده است که سر امام حسین (علیهالسلام) در روز اربعین به بدن مبارکش ملحق شد و با توجه به اینکه بنا بر قول مشهور، این کار توسّط امام سجّاد (علیهالسلام) انجام شده(۹)، پس حضور اهل بیت در کربلا، میبایست همزمان با الحاق سر مبارک، در همان اربعین رخ داده باشد.
ثالثاً، با توجه به استحباب زیارت امام حسین (علیهالسلام) در اربعین(۱۰)، به نظر میرسد که این استحباب و تأکید، تنها به سبب حضور جابر در کربلا نیست و باید اتّفاق مهمتری در این روز رخ داده باشد که همانا الحاق سر مبارک امام حسین (علیهالسلام) به پیکرشان در این روز و حضور اهل بیت در کربلا است.(۱۱)
خلاصه اینکه، هر دو گروه (موافقان حضور اهل بیت در کربلا هنگام اربعین و مخالفان آن)، برای خود دلایلی دارند.
اما در این میان، مرحوم فرهاد میرزا راه سومی را برگزیده و برای جمع میان دلایل حضور اهل بیت و رهایی از اشکالات مخالفان، قائل به این شده است که اهل بیت نه در اربعین نخست، بلکه در اربعین دوم یعنی در بیستم صفر سال ۶۲ هجری به کربلا آمدند.(۱۲)
درست است که فرض بازگشت در اربعین سال دیگر، برخی از اشکالات اربعین اوّل را ندارد؛ امّا آن هم اشکالات دیگری بدین شرح دارد:
۱ فرهاد میرزا هیچ دلیلی بر این مطلب ارائه نکرده است و از این رو، این فرض، ارزش تاریخی ندارد.
۲ ماندن اهل بیت در دمشق برای مدّت طولانی، هرگز به صلاح یزید نبود. پس نمیتوان پذیرفت که آنان تا سال بعد در شام مانده باشند و سپس به سوی کربلا آمده باشند. در منابع تاریخی تصریح شده است که بعد از روشنگریهای امام سجّاد و حضرت زینب (علیهما السلام) در شام، ورق بر گشت و نه تنها برخی از بزرگان و سفرای حاضر در دمشق به رفتار یزید اعتراض کردند، که حتّی خانوادۀ خود یزید نیز لب به اعتراض گشودند و برای امام حسین (علیهالسلام) شیون و زاری کردند(۱۳). روشن است که در چنان جوّی، ماندن اهل بیت در شام، به ضرر یزید بود و از همین رو، آنان را به سرعت رهسپار کرد.
خلاصه، این قول که اهل بیت در اربعین سال ۶۲ هجری به کربلا آمده باشند، پذیرفتنی نیست و در میان اهل تحقیق نیز مدافعی ندارد؛ چنانکه مرحوم علامه مجلسی نیز آن را بعید شمرده است.(۱۴)
پینوشتها:
۱. این مطلب بسیار مشهور است و کسی در بارۀ آن تردید نکرده است. ابو جعفر محمد بن ابی القاسم طبری در بشارة المصطفی (ص۷۴ ۷۵) و خوارزمی در مقتل الحسین (ج۲ ص۱۹۰ ۱۹۱) گزارشی را از عطیۀ عوفی نقل کردهاند که ماجرای زیارت خود را همراه با جابر بازگو کرده است.
۲. ر.ک: به پاسخ این سؤال که: «اساساً اهل بیت در اربعین به کربلا آمدند؟».
۳. مانند: ابوریحان بیرونی (الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص۳۳۱)، مستوفی هروی مترجم کتاب معروف الفتوح ابن اعثم (ترجمۀ الفتوح، ص۹۱۶)، اسفراینی (نور العین فی مشهد الحسین، ص۷۲) و شیخ بهایی (توضیح المقاصد، ص۶ ۷).
۴. مانند: سید بن طاووس (الاقبال بالاعمال الحسنة، ج۳، ص۱۰۰)، علامه مجلسی (بحار الانوار، ج۹۸، ص۳۳۴)، میرزای نوری و شاگردش شیخ عباس قمی (منتهی الآمال، ج۲، ۱۱۰۱۴ و ۱۰۱۵) و از معاصران نیز کسانی مانند ابوالحسن شعرانی(ترجمۀ نفس المهموم، ص۴۳۱)، شهدی مطهری(حماسۀ حسینی، ج۱، ص۳۰) و دکتر سید جعفر شهیدی(زندگانی فاطمۀ زهرا، ص۲۶۱).
۵. قاضی طباطبایی، تحقیق دربارۀ اوّل اربعین حضرت سید الشهداء، ص۳۳۱۳۳.
۶. از جمله: شیخ مفید در مسارّ الشیعة و بعد از وی شیخ طوسی در مصباح المتهجّد (ص ۷۸۷)، علی بن یوسف بن مطهر حلّی در العدد القویة (ص ۲۱۹) و کفعمی در المصباح (ص ۵۱۰).
۷. ابن نمای حلّی، مثیر الاحزان، ص۱۰۷؛ ابن طاووس، الاقبال، ج۳، ص۱۰۰..
۸. او میگوید: «…پس به محل حادثه رسیدند و جابر بن عبدالله و گروهی از بنی هاشم و افرادی از خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در آن جا مشاهده کردند که برای زیارت آمده بودند…». سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۲۵.
۹. شیخ صدوق در الامالی (مجلس ۳۱، ص۲۳۱) و فتال نیشابوری در روضة الواعظین (ص ۱۹۲) به این مسئله تصریح کردهاند.
۱۰. ر.ک: شیخ مفید، المزار، ص۵۳؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجّد، ص۷۸۷ و ۷۸۸؛ سید بن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنة، ج۳، ص۱۰۰ ۱۰۳؛
۱۱. ابن شرآشوب نیز از قول شیخ طوسی، همین وجه را نقل کرده،(مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۸۵) و علامه مجلسی نیز آن را به عنوان یک احتمال پذیرفته است(بحار الانوار، ج۹۸، ص۳۳۴).
۱۲. فرهاد میرزا معتمد الدوله، قمقام زخّار صمصام بتّار، ص۵۸۶ ۵۸۷ (نقل در: تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهداء (علیهالسلام)، جلد ۲، قم، انتشارات مؤسّسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ سوم، ۱۳۹۲ شمسی، پاورقی صفحۀ ۲۸۹).
۱۳. برای نمونههایی از این گونه واکنشها، ر.ک: تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهداء (علیهالسلام)، ج۲، فصل سوم: «اهل بیت در شام».
۱۴. مجلسی، بحار الانوار، ج۹۸، ص۳۳۴.