پرسش:
درجایی خواندم که نوشته بود: «شیعیان آموزه تناسخ در آیین هندو را با عنوان «رجعت» به اسلام چسباندهاند.». تفاوت رجعت با تناسخ چیست؟
پاسخ:
رجعت، یکی از آموزههای اعتقادی شیعه است که به سببِ شباهت ظاهری با تناسخ در آیین هندو و ادیان شرقی، عدهای را بهاشتباه، به این باور سوق داده که نظریه تناسخ، در قالب آموزه رجعت، در مذهب تشیع سرایت و رسوخ کرده است؛ ازاینرو، در اینجا به تعاریف آن دو اشارهای داشته و سپس از جنبهها و ابعاد مختلف به تشابهات ظاهری و تمایزات بنیادین آن دو میپردازیم.
نکته اول:
تناسخ در لغت، به معنای جابجایی، جایگزین ساختن و انتقال بهکاررفته است.(۱) و در اصطلاح، طبق تعریف ملاصدرا، عبارت است از انتقال نفس از بدن عنصری یا طبیعی به بدن دیگری که غیر از بدن اول است.(۲) در تقسیمبندیهای تناسخ نیز میتوان به دستهبندی تناسخ به صعودی و نزولی؛ و نیز به دستهبندی انتقال روح از بدن انسان به بدن انسانی دیگر، حیوان، گیاه و جماد، اشاره کرد.
عمده مسلمانان، مخالف این نظریه بوده و متکلمان، مفسران و فیلسوفان مسلمان، در ردّ آن، دلایلی را برشمردهاند. دلایلی ازجمله محال بودن لزوم اجتماع دو نفس برای بدن واحد و بازگشت فعلیت به قوه و...(۳)
درحالیکه ادیان هندی ازجمله آیین هندو، به سه مؤلفه اصلی در تناسخ اعتقاددارند که عبارتاند از:
الف چرخه تولد مکرر انسان در این دنیا و ادامه حیات در قالب موجودی دیگر.
ب فناناپذیر بودن روح با مرگ بدن.(۴)
ج باز تولد مکرر تا رسیدن به رهایی از طریق اتحاد باروح کلی.(۵)
نکته دوم:
رَجعت یکی از آموزههای اختصاصی مذهب شیعه بشمار میآید که در لغت به معنای یکبار بازگشتن،(۶) و در اصطلاح، بازگرداندن گروهی از نیکان و گروهی از بدکاران به دنیا، در هنگامه ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد.(۷)
مخالفان شیعه، بهشدت این عقیده را منکر شده تا جایی که اعتقاد به آن را بدعت و کفر شمردهاند.(۸) مخالفان قائلاند این افکار، از باورهای مکاتب شرکآلود و نیز اندیشههای یهودیت وام گرفته و بدینوسیله، موجبات تکفیر شیعیان را فراهم کردهاند.(۹) عالمان شیعه، برای اثبات رجعت به سه نوع دلیلِ قرآن،(۱۰) روایات(۱۱) و اجماع(۱۲) استناد کردهاند.
مؤلفههای رجعت میتواند موارد ذیل باشد:
الف همگانی نبودن بازگشت و اختصاص آن به گروهی خاص.
ب تحقق پیروزی حق بر باطل و ظهور عزت مؤمنان و ذلت کافران.
ج بازگشت، فقط برای یکبار.
د رجوع ارواح به بدنِ مادی و عنصری پیشینِ خود.(۱۳)
نکته سوم:
عالمان شیعه، همانطور که رجعت را از آموزهها و مسلمات تشیع میدانند، تناسخ را نیز بشدت انکار کرده و عقیده بدان را مستلزم کفر میدانند.(۱۴) اگرچه رجعت و تناسخ در محورهایی مانند حیات دوباره پس از مرگ، حیات جسمانی – روحانی، روی دادن در دنیا، ارتباط مستقیم با نظام کیفر و پاداش و بقای روح انسان،(۱۵) مشابهت ظاهری و تفاهم دارند، ولی در محورها و جنبههای دیگری، کاملاً متفاوت از هم بوده و تمایزات بسیار جدی میان آنها وجود دارد که راه هرکدام را از یکدیگر جدا میکند. اینک به پارهای از این تمایزات میپردازیم.
۱ آنچه باعث تفاوت بنیادین میان رجعت و تناسخ گشته است نوع نگرش به جهان و انسان میباشد. رجعت در اسلامی مطرح میباشد که قائل به پیدایش نفس و روح است؛ درحالیکه در تناسخ به ازلی بودن عالم و ازلی بودن نفس و روح قائل هستند(۱۶) و معتقدند انسان، حیات و تولد را مکرراً تجربه میکند. لذا روح انسان فانی نشده و (آنچه هست همیشه بوده است.)(۱۷)
۲ مورد دیگر آنکه تناسخ، اصل معاد را به چالش کشیده و پیامد رفتار و کردار انسانی، در زندگی دوباره او مشهود است. در حقیقت، انسان به فرصتی دست مییابد که گذشته خود را در حیات جدید، با همان قوانین دنیوی همیشگی، جبران کند تا در زندگی بعدی، سیر صعودی را دنبال کند. درحالیکه رجعت، جایگزینی برای معاد نبوده و پس از گذراندن حیات محدود، زندگی در دنیا تمامشده و حیاتی آغاز خواهد که متفاوت از حیات دنیوی هست و نظامی متفاوت از نظام دنیا، حکمفرما خواهد شد.
۳ مورد دیگر، اختلاف در هدف این دو میباشد که هدف رجعت، پیروزی حق بر باطل و ظهور عزت مؤمنان و ذلت کافران است؛ درحالیکه هدف از تناسخ، فرصت مجدد به افراد برای گذشته خود و سیر حیات صعودی و رسیدن به مافوق حیات فردی و پیوستن به روح کلی هست.
۴ تفاوت دیگر اینکه تناسخ، امری همگانی بوده و شامل همه افراد عالَم میگردد؛ درحالیکه در رجعت، فقط افراد صالح و افراد شقی بازمیگردند و وعده الهی در پیروزی حق بر باطل و کیفر افراد ظالم محقق میشود.
۵ از دیگر تفاوتهای بنیادین، میتوان به این مورداشاره کرد که در تناسخ، روحی که در بدنی قرار داشته و مراحل حیات را گذرانده، به اقتضای اعمال خود، به بدنی متفاوت از بدن قبل، متعلق میشود و از همینجاست که مستلزم دو محال عقلی میگردد: الف اجتماع دو روح در یک بدن؛ ب: بازگشت از فعلیت به قوه.(۱۸) درحالیکه در رجعت، روح انسان به بدنی که از آن جداشده، میپیوندد و همان کمالات یا رذایل، به بدنی که از آن مفارقت کرده، بازمیگردد.(۱۹) در حقیقت، حیات منقطع شده، پس از مدتی توقف، استمرار پیدا میکند.(۲۰)
نتیجه:
با توجه به تعاریفی که برای تناسخ و رجعت صورت گرفت و تمایزاتی که بدان اشاره گشت، درمییابیم که میان این دو موضوع، تفاوتهای بنیادین وجود داشته و نمیتوان با مشاهده برخی تشابهات ظاهری، ملتزم به وحدت آنها شد. ازاینرو طرح مسائلی همچون نشأت و یا تأثیر گرفتن رجعت از تناسخی که آیین هندو بدان معتقد است و نیز ادعاهای بیاساس مخالفان دریکی بودن تناسخ و رجعت که در پی آن، قائل به کفر و شرک شیعه گشته، از اساس باطل خواهد شد.
پینوشتها:
۱. ابن منظور، محمد، لسان العرب، تصحیح یوسف البقاعی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۶ ق، ج۳، ص۶۱.
۲. ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمه المتعالیه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۹۸۱ م، ج۹، ص۴.
۳. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۷ ق، ج۱، ص۲۰۹.
۴. بهاگاواد، گیتا، گیتا، ترجمه محمدعلی موحد، تهران، خوارزمی، ۱۳۸۵ ش، ص۷۱.
۵. همان، ص۴۰، ۷۲، ۱۸۴.
۶. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۴ ق، ج۱، ص۲۲۵.
۷. شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، تهران، دانشگاه تهران، ۱۴۱۳ ق، ص۷۸.
۸. ظهیر، احسان الهی، بین الشیعه و اهل السنه، لاهور، اداره ترجمان السنه، بیتا، ص۱۴۳.
۹. الفرغانی، حسن بن منصور، الفتاوی الهندیه، بیروت،دار احیاء التراث العربی، بیتا، ج۲، ص۲۶۴.
۱۰. سوره بقره، آیات ۲۴۳، ۲۵۹، ۵۵، ۵۶، ۷۳، ۲۶۰؛ سوره کهف، آیه ۲۵؛ سوره مائده، آیه ۱۱۰؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹؛ سوره نمل، آیه ۸۳.
۱۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۲۲؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰ ش، ص۲۶؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۱۰۶ – ۱۰۸.
۱۲. مجلسی، محمد باقر، حق الیقین، تهران، علمی، ۱۳۳۴ ش، ص۳۳۵ و ۳۳۶.
۱۳. شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۷۸.
۱۴. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۲، ص۶۳.
۱۵. نیازی، احمد علی، مقاله نگاهی تطبیقی به آموزه تناسخ در ادیان هندی و رجعت، قم، مجله معرفت کلامی، سال دوم، شماره سوم، پاییز ۱۳۹۰، ص۸۴ و ۸۵.
۱۶. ر.ک: طوسی، نصیرالدین، تلخیص المحصل، بیروت،دار الاضواء، ۱۴۰۵ ق، ذیل بحث حدوث و قدم نفس.
۱۷. بهاگاواد، گیتا، گیتا، ترجمه محمد علی موحد، ص۷۱.
۱۸. ملاصدرا، محمد بن ابراهیم، الحکمه المتعالیه، ج۹، ص۳.
۱۹. به باور برخی از محققان، تناسخ اصطلاحی -که هم شامل معاد جسمانی است و هم شامل رجعت و هم شامل تناسخ هندویی- محال نیست و برخی از مصادیق آن واقع شده است. اطلاع از درستی و وقوع مصادیق آن، تابع ادله و شواهدی است که داریم. از آن جایی که تناسخ هندویی (که کاملا متفاوت از معاد جسمانی و رجعت است و ویژگیهای مختص به خود دارد) بدون دلیل و برخلاف وحی است، باطل میباشد و واقع نشده است؛ اما معاد جسمانی و رجعت، چون برایش دلیل موجه وحیانی و روایی داریم، مقبول است و واقع میشود. (فیاضی، غلامرضا، علم النفس فلسفی، قم، انتشارات مؤسسه آمورشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۰ ش، ص۴۳۱-۴۴۷)
۲۰. اقتباسی از: نیازی، احمد علی، مقاله نگاهی تطبیقی به آموزه تناسخ در ادیان هندی و رجعت، ص۶۷ – ۹۴.
موضوع: