خدا گمراه هم میکند

پرسش:
منظور از آیه ۴ سوره ابراهیم (فَیضِلُّ اللَّهُ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی مَنْ یشَاءُ: خدا هر كه را بخواهد گمراه می‌كند و هر كه را بخواهد هدایت می‌كند) چیست؟ آیا ناعدالتی نیست که خدا برخی را گمراه و برخی را هدایت می‌کند؟ و آیا آنان که به خواست خداوند گمراه شده‌اند و جهنمی می‌شوند تقصیر خودشان است؟
 
 
پاسخ:
این گونه نیست که گمراهان از ابتدا گمراه خلق شده باشند. خداوند از همان ابتدای آفرینش و خلقت انسان، در نهاد او فطرتی پاک و سالم قرار داده است(۱)؛ لذا همه انسان‌ها از این موهبت الهی برخوردار بوده‌اند.
از طرفی عقل به عنوان رسول باطن، و پیامبران الهی به عنوان رسول ظاهر، در همه حال انسان را به سوی هدایت راهنمایی می‌کنند. در این باره روایت داریم.(۲)
بنابراین، زمینه هدایت برای همه انسان‌ها فراهم بوده است و این گونه نبوده که برخی امکان هدایت داشته و برخی از این امکان محروم باشند.
 
مطلب دیگر؛
انسان دارای اختیار است؛ سوء انتخاب و نافرمانی ابتدایی به انتخاب خود گمراهان بوده؛ پس از آن، لجاجت و اصرار بر نافرمانی و تصمیم بر نپذیرفتن حق، موجب گمراهی و ضلالت بیشتر شده و سرانجام، آثار و مجازات این مراحل متعدد نافرمانی و گمراهی، از بین رفتن قابلیت هدایت در آن‌ها بوده است.
«علامه طباطبایی» می‌گوید: یک مرحله از ضلالت و گمراهی در فرد کافر و گنهکار آن است که ابتدا فرد گنهکار را به گناه وادار می‌کند، و مرحله دیگر از ضلالت و گمراهی آن است که به دنبال گناهان و نافرمانی‌های او و به عنوان مجازات این کارهایش، او به آن مبتلا می‌شود؛ و این غیر از آن ضلالت ابتدایی او است.(۳)
بنابراین، توفیق هدایت از سوی خدا و یا سلب توفیق، نتیجه مستقیم اعمال خود انسان‌ها است.(۴)
نکته:
از این حیث که هیچ چیزی در این عالم بدون اراده الهی انجام نمی‌شود می‌توان اضلال و گمراهی را به خداوند نسبت داد، کما این که از حیث سوء تدبیر و سوء اختیار خود ما، نیز می‌توان آن را به خود انسان منتسب نمود.
نتیجه:
این ضلالت به خاطر سوء انتخاب و نافرمانی‌های خود افراد بوده که آن‌ها را به حدی از ضلالت و گمراهی رسانده که دیگر قلب آن‌ها پذیرای هدایت نیست و برای همیشه در گمراهی و ضلالت باقی خواهند ماند.
و چون آن‌ها در انتخاب این راه و این مسیر اختیار داشته‌اند و با وجود همه زمینه‌های هدایت، باز هم راه انحراف و نافرمانی را انتخاب کرده‌اند، گمراهی آن‌ها منتسب به خودشان است و حسابرسی از آن‌ها هم به خاطر اعمال خود آن‌ها است.
 
پی نوشت‌ها:
۱. روم: ۳۰/ ۳۰.
۲. کلینی، کافی، اسلامیه، ج‌۱، ص۱۶.
۳. ر.ک: طباطبایی، ترجمه المیزان، جامعه مدرسین، ج‌۱، ص۱۴۱.
۴. ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، اسلامیه، ج‌۱، ص۱۵۱؛ ترجمه المیزان، ج‌۱۱، ص۴۸۳.