پرسش:
معلمی در کلاس درس میگفت: «از آنجا که اروپا پیامبر نداشته و با عقل اداره شده به این دلیل بهتره از خاورمیانه شده» چه پاسخی در مقابل این شبهه دارید؟
پاسخ:
برای پاسخ به این سؤال باید به دو نکته توجه کرد:
نکته اول:
به تصریح قرآن ظهور پیامبران اختصاص به منطقه خاصی ندارد. طبق آموزههای اسلامی همه امتها از خود پیامبر داشتهاند:
« وَ اِن مِن اُمَّةٍ إلّا خَلا فیها نَذیر، (۱) در هر امتی نذیر و هشدار دهندهای وجود دارد».
طبق روایتی تعداد پیامبران ۱۲۴۰۰۰ نفر بود(۲) که از این تعداد، فقط نام ۲۵ نفر در قرآن کریم تصریح شده است و شاید با اسامی دیگری که در احادیث و روایات آمده [مثل حضرات ارمیا، دانیال، خضر نبی] کمتر از ۴۰ نام باشند. لذا نمیدانیم که ما بقی چه کسانی و در کجاها و در چه زمانی بودهاند. به عنوان مثال قبر ۵ پیامبر در قبرستان تخت فولاد اصفهان است و به رغم آن که مزارشان مشخص است اکثر مردم اطلاعی از وجودشان ندارند، چه بسا انبیای بسیاری در میان اقوام دور و نزدیک بودهاند که یا تاریخشان از بین رفته و یا از آنان به عنوان دانشمند، نابغه، منجی، شخصیت ملی و اسطورهای (و البته با تحریفات) یاد میشود.
آیت الله جوادی آملی در این زمینه میگوید: «گروهی از عارفان و حکیمان به استناد برخی از تواریخ، حضرت ادریس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان که حضرت شیث را همان آغاثا ذیمون دانستند و عدهای شاید بر اثر همین هرمس و آغاثاذیمون و فیثاغورس، مانند آنها مثل ارسطو... را از انبیا دانستند»(۳).
همچنین باید توجه کنید که لازم نیست انبیا در نقطه به نقطه هر منطقهای مبعوث شوند، چون لزومی ندارد که تبلیغ بیواسطه باشد، بلکه اگر پیامبری در مرکز یک تمدن ظهور کند و تعالیمش به نواحی و اطراف برسد کافی است، به همین خاطر بوده که انبیا بزرگ در مراکز مهم مبعوث شدهاند.(۴)
نکته دوم:
در این شبهه، غلفت از گذشته و آینده و فقط نگاه به زمان حاضر است. هزاران سال از قدمت دنیا میگذرد. آیا اروپا همیشه این وضعیت تمدنی را داشته است؟ اروپا صدها سال در دوران تاریک قرون وسطا به سر میبرد در حالیکه در همان زمانها تمدن اسلامی پرچمدار پیشرفت و علم بود. مدت زیادی هم از دو جنگ جهانی خانمانسوز در اروپا نمیگذرد. آیا تعهدی هست که این تمدن مادی که در غرب به وجود آمده تا ابد پایدار خواهد ماند؟
بسیاری از مسیحیان تحت عنوان سیاح، تاجر و... به سرزمینهای شرق آمدند و پس از مشاهده شرق، برتری آن را به همکیشان خود گزارش دادند. عامل مهم در این گزارشها، فاصله زیاد دنیای اسلام و مسیحیت بود. گوستاولوبون فرانسوی (۱۸۴۱-۱۹۳۱ م) در کتاب معروف خود، «تمدن اسلام و عرب» این تفاوت فاحش میان دنیای اسلام و مسیحیت را به خوبی به رشته تحریر درآورده است. در سراسر بخشی که وی به این مطلب میپردازد، یادآور میشود که درست در هنگامی که دنیای غرب از تعصبهای خشک علمی کلیسا در رنج بود، مسلمانان با درایت تمام، به حوزههای علمی سایر فرهنگها از جمله یونانی مراجعه کردند و با گزینش مناسب و ترجمه آنها به زبان عربی، راه تمدن سازی و پیشرفت خود را طی نمودند. اروپاییان به ویژه در طول دو قرن جنگهای صلیبی با میراثی گران بها از علوم و فنون مسلمانان آشنا شدند و بسیار سریع نقشه انتقال آنها به غرب را کشیدند. منابع سرقت شده در این مقطع، در قرون بعدی به عنوان منابع دست اول شرقی در خدمت مستشرقان قرار گرفت. آنان کتابهای زیادی از مسلمانان را که درباره رشتههای طب، نجوم و هیأت، ریاضیات، شیمی، معماری، هنر، صنایع، جغرافی و... بود، دزیدند و به اروپا منتقل کردند.(۵)
شهید مطهری در این باره مینویسد:«پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و گرد آمدن ملل گوناگون در زیر یک پرچم به نام پرچم اسلام تمدنی عظیم و شکوهمند و بسیار کمنظیر به وجود آمد که جامعهشناسی و تاریخ آن را به نام تمدن اسلامی میشناسد.»(۶)
پینوشتها:
۱. فاطر (۳۵) آیه ۲۴.
۲. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۴۴.
۳.آیه الله جوادی، سیره پیامبران در قرآن، نشر اسراء، قم، چاپ دوم، ص۲۳۶
۴.آیه اله جوادی آملی، همان، ص۴۷
۵.موسوی لاری، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، چ۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۰ش، ص۱۷۳-۲۰۴.
۶.خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، نشر صدرا، ص۱۴۶.
موضوع: