پرسش:
روح ما قبلا کجا بوده؟ از کجا اومده؟
پاسخ:
درباره سرگذشت روح انسان دیدگاههای مختلفی مطرح شده است و عالمان در این زمینه اشتراک نظر ندارند. در ادامه، بهاختصار به دیدگاههای موجود در این زمینه اشاره میکنیم و برای مطالعه بیشتر، میتوانید به مقالاتی که در پینوشت میآید، مراجعه بفرماید.
دیدگاه اول:
روح (یا به تعبیر دیگر نَفْس انسان) پیش از شکلگیری بدن مادی وجود داشته است ولی نه در عالم ماده؛ بلکه در جهانی برتر از عالم ماده و دارای حیات برزخی بوده است. نفْس در آن جهان دارای بدن مثالی بوده؛ یعنی بدنی که شبیه به بدن مادی است و بسیاری از ویژگیهای آن را دارد اما ماده ندارد.(۱)
دیدگاه دوم:
روح پیش از شکلگیری بدن مادی وجود داشته ولی نه در عالم ماده یا در عالم مثال؛ بلکه در عالم عقل. از این منظر، نفس آدمی در عالم عقل به سر میبرد تا زمانی که بدنی برایش در دنیا فراهم گردد و به آن تعلق یابد. این دیدگاه مربوط به افلاطون است.(۲)
دیدگاه سوم:
ارواح انسانی، دو هزار سال پیش از شکلگیری بدن مادی، وجود داشته و در آن وضعیت عاری از ماده بوده است. توضیح بیشتر اینکه پیش از آفرینش حضرت آدم علیهالسلام ارواح انسانها از خود حضرت آدم تا آخرین انسانی که قرار است آفریده شود، به امر الهی یکباره آفریده شدند. زمانی که بدن خاص هر یک از این ارواح آفریده شود، این ارواح به آن بدن تعلق میگیرند و در دنیا شروع به زندگی میکنند و با استفاده از آن بدن، کارهایی را انجام میدهند. این دیدگاه توسط برخی از حکما و متکلمان مستند به متون دینی بیان شده است.(۳)
دیدگاه چهارم:
روح هر انسان زمانی آفریده میشود که بدن متناسب با آن به شکل کامل آماده پذیرش آن شود. همینکه بدن کامل شد، روح متناسب با آن نیز آفریده میشود. از این منظر، آفرینش ارواح، پیش از پیدایش بدن نیست، بلکه همزمان با پیدایش بدن است. این دیدگاه در تقابل با دیدگاه اول و دوم و سوم است. اکثر فیلسوفان مشاء ازجمله ابنسینا، طرفدار این دیدگاه هستند.(۴)
دیدگاه پنجم:
روح هر انسانی بهعین ایجاد بدن خلق میشود نه پیش از آن و نه همراه آن. روح انسان صورت و فعلیت بدن است و زمانی میتوان جسمی را بدن دانست که نفْس داشته باشد تا بدن بودن را به فعلیت برساند و منشأ آثار بشود. از این منظر، نفس آدمی در ابتدا مادی است که از آن به نفس نباتی یاد میشود و سپس بهواسطه آنکه میتواند امور جزئی و محسوس را درک کند، نباتی-حیوانی میشود و از تجرد مثالی برخوردار میگردد و بعد از آنکه تکامل یافت، به مرتبه تجرد عقلی میرسد. این دیدگاه توسط ملاصدرا مطرحشده است.(۵)
با عنایت به آنچه گذشت میتوان دیدگاههای مذکور را به دو شیوه دستهبندی کرد:
دیدگاههایی که قائل به تقدم زمانی روح بر بدن در سرای دیگر هستند و معتقدند که روح قبل از اینکه به دنیا و بدن مادی وارد شود، در سرای دیگر میزیسته است. (دیدگاههای اول و دوم و سوم)
دیدگاههایی که تقدم زمانی روح بر بدن در سرای دیگر را نفی میکنند و معتقدند روح قبلاً جایی نبوده که سرگذشتی داشته باشد و سرگذشت هر روح، با ورودش به دنیا آغاز میشود. (دیدگاههای چهارم و پنجم)
کسانی که طرفدار دیدگاه پنجم هستند، از آنجایی که با روایات و آیات دینی روبرو میشوند که به وجود نفوس قبل از وارد شدن در بدن دنیوی دلالت دارد، با استفاده از مبانی فلسفی خود، میکوشند تا تفسیر معقول و سازگار با مبانی فلسفی از آنها ارائه کنند و به همین جهت، این متون دینی را به معنای تقدم رُتبی روح بر بدن (و نه تقدم زمانی روح بر بدن) تلقی میکنند.
مثلاً ملاصدرا بر این باور است که خلقت نفْس به وجود مستقل از بدن با اشکالات اساسی روبروست، از جمله: تنافی تجرد نفس با حدوث، انفعالهای بدنی، کثرت ابدان و تغییرات ذاتی آن و عدم سنخیت بین نفس مجرد و بدن مادی. از طرفی دیگر چون در آیات و روایات و گفتار حکما به وجود نفس قبل از بدن تصریح شده است، وی به نحوی از وجود نفْس قبل از بدن نام برده و از آن به «کِینونَت نفْس به وجود عقلی» یاد کرده است، به این معنا که وجود نفس قبل از بدن، وجودی تجردی و عقلانی در سلسله علل است.(۶)
صدرالمتالهین به قاعده عقلی «مُعطی الشی لا یکون فاقدا له» استناد کرده و میگوید: از آنجا که نفس، معلول علتهای قویتر از خود است و هر معلولی قبل از اینکه تعین خاص بگیرد در علت خود تحقق دارد، عقل بهعنوان علت عالی نفس، واجد کمالات نفس است. لذا نفس در مرتبه علت خود به وجود علمی و عقلی موجود است. چنین معلولی در پرتو سبب خود میتواند موجود باشد نه به وجود منحاز و مستقل با تعینات شخصی، چرا که در این صورت مستلزم تناسخ محال است، بلکه نفس بما هی نفس همواره ملازم با بدن و مدبر بدن است. ازاینرو ملاصدرا آیه ذر و روایاتی را که ظهور در وجود ارواح قبل از ابدان دارد، به وجود نوری عقلی و علمی نفس قبل از بدن تفسیر کرده است که نوعی تقدم رتبی علت بر معلول است.(۷)
نکته چهارم:
همانطور که گذشت، کسانی که قائل به تقدم زمانی روح بر بدن هستند، (دیدگاههای اول و دوم و سوم) خودشان نظرات و خاستگاههای مختلفی دارند. آن دسته از موافقان تقدم زمانی روح بر بدن که به متون دینی متعهدند، از روایات موجود در این زمینه استفاده کرده و در توضیح سرگذشت ارواح آدمی قبل از این دنیا که آن را بانامهای «عالم ذر» یا «عالم ارواح و اظله» میشناسیم، مطالبی را ارائه مینمایند. توضیح این مطالب بسیار مفصل است و پیشنهاد میشود به مقاله «انسان در عالم اظله و ارواح: آیات و احادیث» مراجعه بفرمایید.(۸)
نتیجه:
با این توضیحات مشخص میشود که با دو دسته از دیدگاهها روبرو هستیم: دستهای که باور به وجود ارواح قبل از تعلق به بدن دارند و بر این باورند که ارواح قبل از بدن، باوجود برزخی یا عقلی موجود بودند و بعد از مدتی به این بدن مادی تعلق گرفتند. این گروه از متفکران به تقدم زمانی روح بر بدن قائلاند.
اما دیدگاه دیگر این بود که ارواح انسانها با حدوث بدن و یا بهعین حدوث بدن موجود شدهاند و سابقاً وجود متشخصی نداشتند و اگر هم در برخی روایات از تقدم ارواح بر بدن سخن گفته شده، منظور تقدم رتبی علت بر معلول است یعنی از آنجایی که هر علتی متضمن کمالات معلول است، پس معلول (ارواح) در موطن وجودی علت حضور داشته حتی زمانی که هنوز متولد نشده است.
کلمات کلیدی:
روح، بدن، تقدم زمانی روح بر بدن، تقدم رتبی علت بر معلول، عالم ارواح، عالم ذر.
پینوشتها:
۱. هروی، نظامالدین، انواریه، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۸ ش، ص۱۲۰.
۲. فیاضی، غلامرضا، علم النفس فلسفی، قم، انتشارات مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۹ ش، ۲۹۳-۲۹۴.
۳. همان، ص۲۹۴.
۴. همان، ص۲۹۵.
۵. صدرالمتالهین، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، داراحیاءالتراث، ۱۹۸۱ م، ج۸، ص۳۹۳.
۶. بطحائی گلپایگانی، سید حسن، وجود نفس قبل از بدن و حدوث جسمانی آن از منظر علامه طباطبایی و صدرالمتالهین، فصلنامه کلام اسلامی، زمستان ۱۳۹۴ ش، شماره ۹۶.
۷. همان.
۸. بیابانی اسکویی، محمد، انسان در عالم اظله و ارواح: آیات و احادیث، مجله سفینه، ۱۳۸۶ ش، شماره ۱۵، لینک: http://hadith.net/post/1۰112/
موضوع: