سؤال:
معنای این جمله چیست: «و همانا امر به معروف و نهى از منكر،نه اجلى را نزدیبک مىكنند،و نه از مقدار روزى مىكاهند.»
پاسخ:
در ترجمهای که نقل نمودهاید، توضیحات اضافهای آمده که عبارات را نارسا و مختل کرده، بنابراین متن و ترجمه کلام حضرت علی (علیه السلام) را عرض میکنم:
وَ [قَالَ علیه السلام فِي كَلَامٍ آخَرَ لَهُ غَيْرِ هَذَا يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى:] فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ فَذَلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ- [فَذَاكَ فَذَلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ وَ مِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر (نهج البلاغه، ص 542)
[و در گفتار ديگرى كه از اين مقوله است فرمود:] از مردمان كسى است كه كار زشت را ناپسند مىشمارد و به دست و زبان و دل خود آن را خوش نمىدارد. چنين كسى خصلت هاى نيک را به كمال رسانيده است. و از آنان كسى است كه به زبان و دل خود انكار كند و دست به كار نبرد. چنين كسى دو خصلت از خصلتهاى نيک را گرفته و خصلتى را تباه ساخته است. و از آنان كسى است كه منكر را به دل زشت مىدارد و به دست و زبان خود بر آن انكار نيارد. چنين كس دو خصلت را كه شريفتر است ضايع ساخته و به يک خصلت پرداخته است. و از آنان كسى است كه منكر را به دست و دل و زبان باز ندارد. چنين كسی [همانند] مردهاى است ميان زندگان. و همه كارهاى نيک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر، همانند دميدنى است به درياى پر موج پهناور! و همانا امر به معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديک كنند و نه از مقدار روزى بكاهند و برتر از همه اينها، سخن عدالت است كه پيش روى حاكمى ستمكار گويند.
سید آقا جمال خوانساری، در شرحش بر غررالحکم، این جمله پایانی که مورد سؤال شماست را به غالب موارد امر به معروف و نهی از منکر حمل کرده و گفته که منظور حضرت این است که در غالب موارد، انجام این فریضه ملازم با ضرر مادی نیست. به توضیحات ایشان توجه فرمایید:
ظاهر اين كلام اين است كه امر به معروف و نهى از منكر هرگز به انجامدهندهاش، ضررى نمىرساند، مثل اين كه به سبب آن كشته شود يا اين كه از روزى او چيزى كم شود ... اما پوشيده نيست كه چنین حكمی به صورت كلى، خالى از اشكال نيست زيرا كه در بعضى موارد، مظنّه هرگونه ضررى هست و از این جا است كه حضرات ائمّه معصومين (علیهم السلام) نيز خلفاى جور را امر نمىكردند به گرويدن به حقّ و نهى نمىكردند از آنچه مى كردند از غصب حقوق ايشان! بلكه در بسيارى از امور ديگر نيز كه [خلفای جور] عملی از محرمات را ارتكاب مى نمودند، تقيّه مىكردند و نهى نمىكردند! حتّى اين كه در بسيارى از احكام شرع كه در زمان [خلیفه] اوّل يا ثانى تغيير شده بود، امر به حقّ و نهى از آنها نمىكردند، و نبود اين مگر به خاطر خوف ضرر زياد! پس بايد که [جمله مورد بحث] بر اين محمول شود كه در اكثر اوقات، خوف ضررى بر انجام آن نيست [یعنی این سخن حضرت، ناظر به موارد غالب انجام این فریضه است، و منظورشان این است که در غالب موارد، عمل به این فریضه و انجام امر به معروف و نهی از منکر، همراه با ضرر و زیان مادی نیست] پس در این گونه موارد، نبايد این فریضه را ترک كرد... (شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج 2، ص 613؛ با اندکی اصلاح ویرایشی)