خدای متعال بشر را برای هدفی آفریده و برای اینکه بشر به آن هدف نائل شود، نیاز دارد معلوماتی از طریق وحی الهی دریافت کند. از این رو خدای متعال بعضی از بندگان خاص خویش که لیاقت دریافت وحی را دارند، به عنوان پیامبر خود به سوی بشر مبعوث کرده است.
بنابراین هدف از ارسال رسولان، رساندن مطالبی به بشر است که با حواس و عقل خود قادر به درک آنها نیست. علیرغم اینکه برای رسیدن به کمال محتاج آنهاست.
با توجه به فهم این ضابطه متوجه می شویم که در چه دوره هایی پیامبری مبعوث شده و در چه دوره ای پیامبری مبعوث نمی شود. در هر دوره ای که دعوت رسول قبلی دچار تحریف شده، پیامبری جدید مبعوث می شود تا تحریفات را بزداید و مطالب را مجددا به بشر برساند.
و در دوره هایی که وسایل ارتباطی رشد نکرده بودند و یک پیامبر نمی توانست همه مردم را هدایت کند، خدای متعال پیامبرانی تبلیغی مبعوث می نمود که بدون داشتن شریعت خاص، شریعت پیامبری اولوالعزم را به مردم می رساندند.
حال در دوره ای هستیم که پیام، پیامبر خاتم محفوظ مانده و راه دسترسی به اساس آن وجود دارد:
«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ[حجر/۹] ما قرآن را نازل كردیم و ما بطور قطع نگهدار آنیم!»
از سویی نیز وسایل ارتباطی و تلاش علما برای رساندن پیام وحی اسلامی مکفی است. با این حساب جایی برای تجدید رسالت ها باقی نمی ماند.
و کسانی که تصور می کنند، حتما باید رسولی در پیش چشمان خود ببینند تا ایمان بیاورند، باید به این نکته توجه کنند که خدای متعال تنها به اندازه ای که حجت تمام شود، معجزه ارائه می نماید و حتی در دوره حضور رسول همه مردم به طور مستقیم معجزات را نمی بینند و هر معجزه ای که طلب کنند نیز ارائه نمی شود. بلکه تنها به اندازه ای که طالبان حق و حقیقت راه را بیابند و برای بهاجه جویان معجزه ای ارائه نمی شود کما اینکه در دوره رسول اکرم (ص) بعضی از درخواست های معجزه رد می شده است.