در نگاه صحیح دینی، دنیا به منزله یک گذرگاه برای انسان است و محل زندگی و آسایش او نیست. بلکه جایی است که باید در آن امتحان شده، و خود را مهیای زندگی ابدی کند. کما اینکه در قرآن زندگی حقیقی را زندگی بعد از مرگ معرفی می کند:
«وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ[عنکبوت/۶۴] این زندگى دنیا چیزى جز سرگرمى و بازى نیست و زندگى واقعى سراى آخرت است، اگر مى دانستند!»
و حضرت علی (ع) می فرمایند: دنیا گذرگاه عبور است، نه جاى ماندن[۱]
با این نگاه روشن می شود که چرا دنیا این گونه است. اگر بنا به امتحان شدن و داشتن اختیار حقیقی است، که در آن زندگی ابدی خود را رقم بزنیم، باید راه بدی نیز مانند راه خوبی باز و مهیا باشد.پس نباید ایمان و کفر، ثمره نزدیک و تعیین کننده ای داشته باشد، به گونه ای که هیچ کس جرات نزدیک شدن به کفر را نکند. در نتیجه ظاهر زندگی مادی مومن و کافر یکسان است. از این روست که خدای متعال می فرماید مردم باید در نظام مادی یکسان باشند! و حتی اگر بنا بود که یکسانی مومن و کافر در دنیا رعایت نشود، دنیا آن چنان بی ارزش بود که خدا آن را به کفار می داد:
«وَ لَوْ لا أَنْ یَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ[زخرف/۳۳] و اگر نه این بود كه خواستیم مردم در تحت یك نظام قرار گیرند، براى هر كس كه به رحمان كفر بورزد خانه هایى داراى سقفى از نقره قرار مى دادیم، و پله هایى كه با آن بالا روند، و خودنمایى كنند.»
همچنان که نباید راه تجاوزگری کفار بسته باشد. و به همین دلیل آنها می توانند حقوق دیگران را ضایع کرده، و با ستم در حق دیگران، شرارت و خباثت خود را به تصویر بکشند در نتیجه می توانند رزق دیگران را غصب کرده و با محروم کردن عده ای از رزق شان آنها را گرسنه نگاه دارند تا آنجا که از گرسنگی بمیرند. یا آن که با زیاده طلبی حرم سراها ایجاد نموده و عده ای را از داشتن همسر محروم کنند. یا ...
امتحان ناس، رمز اصلی وضعیت دنیا و جولان دادن بدی در آن است. هر چند وضعیت همیشه به یک منوال نیست و انسان ها در وضعیت های مختلفی به امتحان گرفته می شوند. یک روز مانند زمان اصحاب کهف، کفر سیطره و غلبه می یابد و یک روز نیز مانند زمان حکومت حضرت مهدی (عج) ایمان سیطره و غلبه می یابد:
«وَ تِلْكَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ[آل عمران/۱۴۰] این روزگار را به اختلاف احوال (گاهى فتح و غلبه و گاه شكست و مغلوبیت) میان خلایق مى گردانیم كه مقام اهل ایمان به امتحان معلوم شود- تا از شما مؤمنان آن را كه ثابت در دین است گواه دیگران كند.»
این امتحان حتی ایجاب می کند، که اختلاف هایی وجود داشته باشد و وضعیت همه مردم یکسان نباشد، گروهی برخوردار و گروهی محروم که هر دو در حال امتحان شدن هستند:
در حدیثی حضرت آدم (ع) از این گونه اختلاف ها از خداوند سوال نمود:
آدم عرض كرد: خداوندا، اگر آنها را یك جور خلق مى كردى و به همه آنها یك طبیعت و ذات، و روزى و عمر یكسان مى دادى بهتر نبود؟ چون در آن صورت آنها نسبت به هم تعدى نمى كردند و میان آنها حسد و كینه و بغض پدید نمى آمد. خلاصه هیچ گونه اختلاف با هم نداشتند؟
خداوند عز و جل فرمود: اى آدم، تو بوسیله روحى كه از من دارى حرف مى زنى و درك مى كنى. ولى بواسطه نقصى كه جسمت دارد مطالبى را مى گویى كه عالم به حقیقت آنها نیستى. در حالى كه مى دانى من خداوند عالم و حكیم هستم و من بواسطه همان علم و حكمتى كه دارم میان مخلوقاتم اختلاف به وجود آوردم و با مشیت خودم امور آنها را اداره مى كنم ... بعضى را كور و بعضى را بینا، بعضى را كوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى كردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عدهاى را سالم، بعضى را زمین گیر و برخى بدون عیب هستند.
همه این كارها لازمه خلقت بود. براى این كه آن شخص سالم و بى عیب به آن شخص معیوب نگاه كند و به خاطر سلامتىاش به من شكر و حمد بگوید. و یا آن كه عیبدار است به شخص سالم نگاه كند به من متوسل شود تا به او هم سلامتى بدهم. و همچنین به بلاى من صبر كند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این كه شخص غنى به فقیر نگاه كند به خاطر ثروتى كه به وى دادهام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنى از من ثروت بخواهد و یا این كه مؤمن به كافر نگاه كند به خاطر هدایتى كه دادهام به من حمد و سپاس گوید.[۲]
[۱]. نهج البلاغه، کلمات قصار، ۱۳۳.
[۲]. الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى ص ۱۸.