اگر خدا وجود دارد، پس چرا در مقابل جنایت هایی که رخ می دهد، ساکت است؟
ما انسان ها معمولا به جای آنکه مشکل خود را ببینیم و آن را حل کنیم، سعی می کنیم فرافکنی کرده و همه چیز را به گردن دیگران بیاندازیم. این خصیصه مختص جنایت کاران نیست. بلکه در عموم انسان ها وجود دارد.
مثلا آیا ما تصور صحیحی از خدا و دین داریم؟ چرا به جای آنکه فهم خود را از دین اصلاح کنیم، خواسته های نا به جای و غیر منطقی خود را اصل گرفته و مطابق آن از خدا طلب کار می شویم؟
کج فهمی دین و خدا، منحصر به سخن پوزیتیویست هایی که همه چیز را منحصر در عالم ماده می دانند و می خواهند خدا را زیر تیغ جراحی شان بیابند، نیست. و کسانی که بدون فهم درست معارف اصلی نظیر معاد، دین را تحلیل می کنند، در این کج فهمی سهیم هستند.
خدایی که بناست هر لحظه اختیار داده شده به بشر را نقض کند، و به محض آنکه کسی پایش را از حق آن طرف تر گذاشت، با دست غیبی او را نابود کند، وجود ندارد. خدایی که دنیا برایش اصل و اساس باشد و بخواهد دوست داران خود را در این دنیا به سعادت جاودان برساند، وجود ندارد.
اسلام از خدایی سخن می گوید که دنیا را برای آزمایش بشر ساخته است و مردن بشر، صرفا انتقال او از این دنیا به دنیای اصلی است. اسلام از خدایی سخن می گوید که بشر را با اختیار در دنیا جانشین خود کرده است. این خدا برای مخالفتش با جنایت کاران به مومنان دستور داده است که طبق همین نظام دنیا، در مقابل ستم پیشگان مجتمع شوند:
وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها (نساء ۷۴) چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شده اند، پيكار نمى كنيد؟! همان افراد (ستمديده اى) كه مىگويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر ، كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر!
در این مرام و مسلک تصورات بنی اسرائیل که از موسی می خواهند با خدایش برود و کار جنگ را یکسره کند، تا بعدا آنها ملحق شوند، همان اندیشه ای است که به گوساله پرستی می رسد.
البته همان گونه که معطوف نمودن توجه به غیب و چشم بستن بر دنیا و عدم ملاحظه عوامل مادی غلط است، چشم بستن بر غیب و منحصر کردن همه چیز به دنیا هم غلط است. بلکه در نگاه صحیح باید با دو چشم بینا، دنیا و غیب را همزمان و در کنار هم دید. و با این نگاه، امدادهای غیبی برای مومنانی که پا در رکاب گذاشته اند، نیز دیده می شود.
و مومن همیشه خود را پیروز و کامیاب می بیند، اعم از آنکه در ظاهر دنیا پیروز شود، یا شکست بخورد و هرگز کفار و جنایت پیشگان را کامیاب نمی بیند:
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدينا (۵۲ توبه) بگو: «آيا درباره ما، جز يكى از دو نيكى را انتظار داريد؟! (: يا پيروزى يا شهادت) ولى ما انتظار داريم كه خداوند، عذابى از سوى خودش (در آن جهان) به شما برساند، يا (در اين جهان) به دست ما (مجازات شويد)
که حتی اگر جنایت کاران در این دنیای کوتاه و موقت، به چیزی دست یابند، به زودی در محضر عدل الهی قرار خواهند گرفت که سخت ترین شقاوت ها نصیب آنان خواهد شد. و مومنان سختی کشیده، آن قدر فضیلت دریافت می کنند، که حتی آرزوی سختی ای بیش از آنکه در دنیا دیده اند را می کنند و می گویند ای کاش در دنیا با قیچی آنان را تکه تکه می کردند! چون تمام مرارت ها و الام دنیا، در مقایسه با سعادت جاودان اخروی اصلا دیده نمی شود.