سؤال:
پیامبر(ص) فرمود یک ضربه شمشیر علی(ع) در جنگ خندق، از کل عبادت جن و انس تا روز قیامت بیشتر است. دلیل این ثواب عظیم برای حضرت چیست؟
پاسخ:
مطالعه وقایع جنگ احزاب (خندق) و در نظر گرفتن شرایط مسلمانان در آن جنگ به ما کمک میکند که به جواب سؤال نزدیکتر شویم.
کفار بعد از جنگ احد که ضربه سنگینی به مسلمانان وارد کرده بودند به امید این که کار مسلمانان را یکسره کرده و قیام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را به یک باره تمام کنند از سراسر جزیرة العرب فراخوانی برای مقابله با مسلمانان کرده و به همکاری یهود در حدود ده هزار نفر سپاه جنگی ترتیب داده و به مدینه لشکرکشی کردند و مسلمانان مدینه که تعدادشان به سه هزار هم نمیرسید و از نظر تجهیزات در حد پایینی بودند مجبور به حفر خندق شدند.
پنج نفر از دلاوران عرب که در راس آنها عمر ابن عبدود بود و به شهادت تاریخ خود به تنهایی حریف هزار مرد جنگی بود مبارز طلبید که کسی جز علی (علیه السلام) حاضر به مبارزه با او نشد که اگر او نمیرفت هیچ کس از اصحاب جرات روبرویی با عمرو را نداشت. و علی (علیه السلام) در واقع با این حرکت خود اسلام را از نابودی حقیقی نجات داد.
علی (علیه السلام) كـه بـه مـیـدان جـنـگ رهـسـپـار شـد، در آن حال پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) فرمود: «بَرَزَ الاْیمَانَ كُلُّهُ اِلى الشِرْكِ كُلِّهِ»؛ تمام ایمان در برابر تمام شرک قرار گرفته است. (1)
زیرا در سایه شكست بزرگترین قهرمان كفر، عموم مسلمانان عزیز مىشدند و ملّت شرک، خوار و ذلیل گردید.
امام علی (علیه السلام) با نبردی که کرد و عمرو را شکست داد باعث ترس و وحشت سپاه کفر شد و موجبات هزیمت و فرار آنها را فراهم آورد تا جایی که بعد از قتل عمرو آن چهار دلاور عرب به سرعت به سمت خندق فرار کردند تا جایی که یکی از آنها در خندق سقوط کرد.
و در نقل ديگرى است كه فرمود: «ضربة على يوم الخندق أفضل من أعمال امتى الى يوم القيامة». (3)
و در مجمع البيان طبرسى (قدس سره) از حذيفه نقل شده كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به على فرمود: اى على! مژده باد تو را كه اگر عمل تو را به تنهايى در اين روز با عمل تمامى امت محمد بسنجند عمل تو بر آنها مىچربد؛ زيرا خانهاى از خانههاى مشركان نيست مگر آن كه با كشته شدن عمرو خوارى و زبونى در آن وارد شد و خانهاى از مسلمانان نيست جز آن كه با قتل او عزت و شوكتى در آن داخل گرديد. (4)
و ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه (5) درباره شجاعت آن حضرت در آن روز و قتل عمرو بن عبدود گويد: اهميت آن خيلى مهمتر از آن است كه كسى بگويد: مهم بود و بزرگتر از آن است كه بگويد: بزرگ بود و بهتر آن است كه آن چه را استاد ابو الهذيل در اين باره گفته است بگوييم وى در پاسخ مردى كه از او پرسيد: آيا منزلت و مقام على در پيشگاه خدا بيشتر است يا منزلت ابوبكر؟
وى در پاسخش گفت: اى برادر زاده به خدا سوگند مبارزه على در جنگ خندق با عمرو به اعمال همه مهاجر و انصار و طاعات و عبادات آنها همگى مىچربد تا چه رسد به ابى بكر تنها!
و شارح مذكور دنبال گفتار بالا را ادامه داده مىگويد: و مناسب با اين سخن بلكه بالاتر از آن روايتى است كه از حذيفة بن يمان روايت شده،و اصل آن روايت را ربيعة بن مالك نقل كرده گويد:به نزد حذيفه رفتم و بدو گفتم: اى ابا عبد الله مردم درباره على بن ابيطالب و فضايل و منقبتهاى او حديثهايى مىگويند كه اهل بصيرت بدانها خرده گرفته مىگويند: شما درباره اين مرد افراط مىكنيد! اكنون تو براى من حديثى بگو تا آن را براى مردم بگويم؟
حذيفه گفت: اى ربيعه از من درباره على چه مىپرسى؟ و من براى تو چه بگويم؟
سوگند بدان كه جان حذيفه به دست اوست اگر همه اعمال امت محمد را از روزى كه خداى تعالى آن حضرات را به رسالت مبعوث فرمود تا به امروز همه را در يك كفه بگذارند و يک عمل تنها از اعمال على را در كفه ديگر بگذارند آن يک عمل بر همه اعمال امت مىچربد!
ربيعه كه اين سخن را شنيد گفت: اين سخنى است كه قابل تحمل نيست و من پندارم كه اين سخن گزافه و تندروى باشد!
حذيفه گفت: اى احمق چگونه قابل تحمل و قبول نيست؟ و كجا بودند مسلمانان در جنگ خندق آن گاه كه عمرو و همراهانش از خندق عبور كرده و مبارز طلبيدند و جزع و وحشت همه را گرفت تا آن گاه كه على (علیه السلام) به جنگ او رفت و او را به قتل رسانيد. سوگند بدان كه جان حذيفه به دست اوست عمل على در آن روز برتر و بزرگتر از اعمال امت محمد است تا به امروز و تا روزى كه قيامت بر پا شود!
از آن چه نقل شد علت و سبب اين فضيلت و برترى عمل نيز معلوم مىشود زيرا ارزش عمل روى ارزش و مقدار تأثيرى است كه در پيشبرد هدف گذارده
و چنان كه از روايات گذشته معلوم شد با كشته شدن عمرو بن عبدود صولت(شکوه وهیبت) شرك و بت پرستى در جزيرة العرب و سراسر جهان آن روز شكسته شد،و مشركان و دشمنان اسلام از آن پس ديگر نتوانستند اظهار وجودى در برابر اسلام و مسلمين بنمايند و قد علم كنند.
چنان كه همين ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه روايت كرده كه چون عمرو بن عبدود كشته شد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ذهب ريحهم و لا يغزوننا بعد اليوم و نحن نغزوهم انشاء الله». (6)
[از امروز به بعد ديگر شوكت و عظمت اينان از ميان رفت و از اين پس ديگر به جنگ ما نخواهند آمد و ماييم كه در آينده ـ اگر خدا بخواهد ـ به جنگ آنان خواهيم رفت.]
چنان كه مؤلف كتاب سيره حلبيه در پاسخ ابن تيميه كه گفته است: چگونه ممكن است كشتن كافر فضيلتش از عبادت جن و انس بيشتر باشد ...؟
گفته است: براى آن كه با اين كشتن دين يارى شد و كفر مخذول و نابود گشت! (7)
شيخ مفيد (قدس سره) از ابى بكر بن ابى عياش نقل كرده كه گفته است: «لقد ضرب على ضربة ما كان اعز منهاـ يعنى ضربة عمرو بن عبدود ـ و لقد ضرب ضربة ما ضرب فى الاسلام أشأم منها ـ يعنى ضربة ابن ملجم لعنه الله»؛ [على (علیه السلام) ضربتى زد كه در اسلام ضربتى پرشوكتتر و پيروزمندانهتر از آن نبود و آن ضربتى بود كه به عمرو بن عبدود زد و ضربتى هم خورد كه شومتر از آن ضربتى در اسلام نبود و آن ضربتى بود كه ابن ملجم لعنه الله ـبر آن حضرت زد.(8)
و جلال الدين سيوطى و ديگر از مفسران اهل سنت از ابن ابى حاتم و ابن مردويه و ابن عساكر از عبد الله بن مسعود روايت كرده و از مفسرين شيعه نيز مرحوم طبرسى از عبد الله بن مسعود روايت كردهاند كه اين آيه را كه در سوره احزاب است و خداى تعالى فرمود:
«و كفى الله المؤمنين القتال» [جنگ را از مؤمنان كفايت كرد.] (9)
اين گونه قرائت كرده است: «و كفى الله المؤمنين القتال بعلى بن ابيطالب»؛ [به وسيله على ابن ابيطالب (و شمشير او) خدا جنگ را از مؤمنان كفايت كرد.] نگارنده گويد: با توجه به اشعار و مرثيههايى نيز كه در مرگ عمرو بن عبدود به وسيله نزديكان او و يا شاعران آن زمان سروده شده بخوبى مىتوان پى به عظمت عمل على (علیه السلام) برد و شاهد خوبى براى سخنان گذشته بالاست. (10)
از آن جمله سخنان و اشعارى است كه از خواهر عمرو كه نامش عمره بوده نقل كنند كه چون بالاى كشته عمرو آمد و زره قيمتى او را بر تنش ديد پرسيد: قاتل او كيست؟ گفتند: على بن ابيطالب. عمره گفت: «ما قتله الا كفو كريم» او را هماوردى بزرگوار به قتل رسانده سپس اشعار زير را گفت:
لو كان قاتل عمرو غير قاتله
لكنت ابكى عليه آخر الأبد
لكن قاتله من لا يعاب به
من كان يدعى ابوه بيضة البلد
[اگر قاتل عمرو كسى جز على بود من براى هميشه بر او مىگريستم.ولى قاتلشكسى است كه از قتل او عيبى بر عمرو نيست،كسى كه پدرش يگانه شخصيت شهر (مكه) بود.]
ذلت قريش بعد مقتل فارس
فالذل مهلكها و خزى شامل (11)
قريش پس از كشته شدن چنين سوارى خوار شد و اين خوارى قريش را نابود خواهد كرد.
منابع:
1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 20، ص 215.
2. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج20، ص 216؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، مستدرك حاكم، ج 3، ص 32.
3. ينابيع الموده ج1 ص412
4. مجمع البيان،ج4، ص 533
5. احقاق الحق ج2 ص 463.
6. شوشتری، نورالله، احقاق الحق، ج 6، ص 341.
7-سیره حلبیه،ج 2،ص .341
8- الارشاد شيخ مفيد ص55.
9. احزاب.آیه25
10.مجمع البيان،ج4، ص 533
11.مستدرك الصحيحين 3 / 33
http://www.askdin.com/showthread.php?t=25931&p=316401&viewfull=1#post316401