این جمله که اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیب که هست از مسلمانی ماست؛ یک شعار بدون منطق و غیر مستدل نیست، بلکه به راحتی می توان نشان داد، دستورات اسلام، سعادت می آفریند و تخطی از آن سبب اشکالات و عیوب است. به عنوان مثال اسلام مکرر به علم آموزی و تعقل دعوت کرده است، تا آنجا که شعار اسلامی این است: ز گهواره تا گور دانش بجوی، حال مشخص است که هر زمان مسلمانان به این توصیه عمل کنند، سعادت در چنگ آنان خواهد بود و هر زمان به آن بی اعتنایی کنند، تبعاتش دست به گریبانشان خواهد شد.
همچنین است وجدان کاری و استحکام عمل، امانت داری، رعایت صداقت و عدالت، کمک به فقرا و مستمندان، داشتن روحیه گذشت و فداکاری، تلاش برای برطرف کردن اندوه دیگران و رفع نیازهایشان، توجه به پاکیزگی و آراستگی، پرهیز از تقلب و کم فروشی و ...
خلاصه آنکه بسیار واضح می توان دید، دستورات اسلام، همیشه نتایج مثبت به دنبال خواهد داشت، و انجام آنچه اسلام نهی کرده، تبعات منفی دارد. بنابراین از نظر مکتبی مساله بسیار روشن است.
اما از جهت تاریخی و مصادیق عینی نیز می توان به مساله نگریست. اگر زندگی پیشوایان و بزرگان دینی را کنار بگذاریم، و به همان نمونه های ناقص اجرای اسلام در جامعه بنگریم، نیز ثمرات مثبت این مکتب غیر قابل انکار است، و جز لجاجت کورکورانه نمی تواند به انکار آن بیانجامد. اسلام در همان آغاز حرکت، نزاع های بسیار ریشه دار را به برادری و ایثار تبدیل کرد، و اوس و خزرج را دو جزء مدینه النبی نمود و جامعه ای که سواد آموزی در آن جایی نداشت، به یک جنبش علمی رسانید. تا مدنیت و تحکیم پیوندهای خویشاوندی و ارتقای نقش زن در جامعه و ...
این موتور اصلاحی آنچنان قوی و مستحکم بود که حتی امثال بنی امیه هم نتوانستند آن را به طور کامل از حرکت بازدارند و اگر کسی نگاهش صرفا به صد سال اخیر نباشد، ماجرا را به درستی در می یابد. و باید مراقب بود که نظام فعلی جهان و تقسیم بندی های آن را یک وضعیت همیشگی نبینیم که تمام این ساختار برای پس از جنگ جهانی دوم است و پیش از آن به راحتی می توان مسلمانان را در اوج قله تمدن دید. هر چند تحقق کامل اسلام برای دوران ظهور امام زمان ( عج) است.