پرسش: در صدر اسلام و زمان پیامبر اسلام و حکومت امام علی چیزی بنام حجاب اجباری وجود داشت؟ آیا در زمان پیامبر اسلام و امام علی حجاب واجب بود و مسئولین حکومتی با زنان بی حجاب در جامعه برخورد می‌کردند؟

پاسخ:
از لحن آیات و روایات استفاده می‌شود، در آن زمان رعایت حجاب لازم بوده است، زیرا حجاب از واجبات الهی بوده و هست. باید واجبات و حدود و احکام الهی در عصر رسول خدا بیش تر رعایت می‌شد، زیرا که بر امام و حاکم لازم است به این مسایل اهمیت دهد:
«لیس علی الامام إلاّ ما حُمّلَ من أمر ربّه... والاحیاء للسنّة؛(1) جز آن چه پروردگار بر عهده امام گذارده است... و زنده کردن سنت‌ها وظیفه‌ای ندارد».
به علاوه یکی از وظایف مهم حاکم و رهبر امر به معروف و نهی از منکر و اقامه حدود الهی بیان شده است. روشن است که بی حجابی، از منکرات اسلام است که باید از آن نهی شود. در صورت وجود چنین مسئله‌ای حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) این وظیفه را بهتر انجام می‌داد.
پیامبر و معصومین (علیهم السلام) علاوه بر تأکیداتی که بر رعایت حجاب داشته اند، با ارائه دستورعمل هایی، جامعه اسلامی را به سوی تهذیب و پاکی، رهنمون گشته اند. در روایتی از پیامبر گرامی اسلام آمده:
« عن رسول الله أنه نهی النساء أن ینظرن الی الرجال و أن یخرجن من بیوتهن الا باذن ازواجهن و نهی أن یدخلن الحمامات الا من عذر و قال أیما إمرأة وضعت خمارها فی غیر بیت زوجها فقد هتکت حجابها ؛(2)
رسول خدا زنان را نهی می‌کرد که به مردان نگاه کنند و از منزل‌شان خارج شوند مگر با اجازه شوهران شان. و می‌فرمود: هر زنی که روسری خود را در غیر خانه شوهرش قرار دهد،حجابش هتک شده است.
همچنین در منابع اهل سنت آمده : « عن عایشه أن أسماءبنت ابی بکر دخلت علی رسول الله و علیها ثیاب رقاق فأعرض عنها رسول الله و قال یا أسماء أن المرأه اذا بلغت المحیض لم تصلح أن یری منها الا هذا و هذا و ءشار الی وجهه و کفیه ؛(3)
روزی اسما خواهر عایشه - که خواهر زن پیامبر بود-، با جامه بدن نما و نازکی به خانه پیامبر آمد. پیامبر، روی خود را از او برگرداند و فرمود:
«ای اسما، وقتی زن به حد بلوغ رسید، نباید جایی از بدن و اندامش دیده شود، مگر صورت و دست ها»
عایشه همواره زنان انصار را چنین ستایش می‌کرد: « زنانی بهتر از زنان انصار ندیدم. همین که آیات سوره نور نازل شد، یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سرخود را با روسری‌های مشکی می‌پوشیدند. گوئی کلاغ روی سرشان نشسته است».
 
پی نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، خطبه 105.
2. محدث نوری، مستدرک الوسائل ، ج14 ، ص 280.
3. سنن ابی داود ،ج2 ، ص 270.
4. زمخشری، تفسیر کشاف، ج 3 ص 231
موضوع: