پرسش:
نائب امام را خود خداوند باید انتخاب کند یا امام معصوم هم اجازه تعیین جانشین بعد خود را دارد؟
پاسخ:
دین اسلام، آخرین دین الهی است که از سوی خداوند متعال توسط پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) برای هدایت انسانها به سوی کمال و خوشبختی دنیوی و اُخروی، آورده شده است و باید همیشه کسی باشد که به تبلیغ و ترویج این دین و هدایت جامعه به سوی کمال، بپردازد. بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) امامان معصوم (علیهم السّلام) عهدهدار این وظیفه بودند و به ترویج دین اسلام میپرداختند، لکن با آغاز غیبت کبری و مستور شدن امام مهدی (عجّل الله فرجه الشریف) باید کسی عهدهدار نقش هدایت جامعه میشد. ائمهی معصومین (علیهم السّلام) و به ویژه امام مهدی (عجّل الله فرجه الشریف) قبل از آغاز غیبت کبری شرایط و ضوابط کلّی را برای رهبر جامعه در دورهی غیبت بیان داشتند تا بعد از آغاز غیبت کبری، هر کس آن شرایط و ضوابط را کسب کرد، زعیم و مرجع شیعیان باشد. در اصطلاح، به این شخص، نایب عام گفته میشود.
نواب خاص که در زمان غیبت صغرای امام زمان بودند و همچنین وکلای حضرت که ماموران حضرت در امور دینی و اقتصادی در مناطق مختلف بودند توسط خود حضرت تعیین می شدند البته باید بدانیم که اراده و خواست ائمه اطهار (علیهم السلام) معصومانه و از روی علم الهی بوده است و هرگز حضرت ملاک های شخصی را برای انتخاب های خود دخیل نمی کردند.
در تعیین ملاک های نائبان عام که در غیبت کبری می باشند نیز امام معصوم بر طبق مبانی الهی این مشخصه ها را بیان فرمودند.
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
« قُلُوبُنا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللّهِ، فَإِذا شاءَ شِئْنا، وَاللّهُ یَقُولُ: وَما تَشاؤُونَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ(1)
دل هاى ما ظروفى براى خواست خداوند است. اگر خدا چیزى را اراده کند و بخواهد، ما نیز اراده کرده، خواهیم خواست. خداوند متعال مى فرماید: و شما نمى خواهید مگر این که خداوند بخواهد».(2)
در حدیثى از امام کاظم(علیه السلام) آمده است:
« همانا خداوند قلوب امامان را در مسیر اراده ى خود قرار داده است؛ پس هر گاه خداوند متعال چیزى را بخواهد، آنان آن چیز را مى خواهند؛ و این سخن خداوند متعال است که مى فرماید: و شما نمى خواهید مگر این که خداوند بخواهد».(3)
پس هر انتخابی و یا تعیین ملاکی که از سوی حضرات اهلبیت انجام بگیرد دقیقا طبق اراده و خواست خداست.
پی نوشت ها:
1- تکویر:29.
2- مجلسی، بحارالأنوار، تراث، بیروت، 1414، ج۲۵، ص۳۳۷، ح۱۶.
3- بحارالأنوار، ج۵، ص۱۱۴، ح۴۴.
http://askdin.com/comment/1046505#comment-1046505