پرسش:
با توجه به موازین مطرح شده در اسلام آیا رنگ خاصی از لباس مکروه یا حرام است؟بین زن و مرد متفاوت است؟
پاسخ:
در روایات ما هیچ رنگی فی نفسه حرام نشده است . یعنی ما روایتی نداریم که مطلقا گفته باشد لباسی که رنگش فلان باشد پوشیدنش حرام است.
ممکنه حالا در پوشش بعضی رنگ ها از جنبه های دیگه مثل جلب توجه کردن حرام باشد که ربطی به نفس رنگ ندارد بلکه از جنبه های دیگر است که کارشناسان فقه در تاپیک هایی قبلا بحث کردند.
روايتي از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده كه: «كسي كه لباس شهرت بپوشد (يعني لباسي كه باعث شود انگشت نما شود و بخاطر پوشيدن آن لباس مشهور شود) در قيامت خداوند متعال از او روي گردان مي شود.»(1)
اما در مورد بعضی رنگ ها داریم که کراهت دارند که اونم نه همیشه و نه زن و مرد، بلکه هر دو استثنائاتی دارد.
داشتن کراهت مثلا برای رنگ مشکی در روایات اشاره شده است.(2) اما در همین مورد استثناهایی است:
عدة من اصحابنا عن احمد بن ابی عبدالله عن بعض اصحابه رفعه قال: کان رسول الله یکره السواد الا فی ثلاث الخف و العمامة و الکساء ..
پیامبر اکرم(ص) از پوشش سیاه کراهت داشت مگر در سه مورد: خفّ (نوعی کفش چرمی نازک) عمامه و کساء.(3)
یا لباس مشکی برای بانوان کراهتی ندارد. همچنین در مراسم عزاداری استثنا شده.
در حلية المتقين مرحوم مجلسي آمده: «بهترين رنگ ها در لباس سفيد است و بعد از آن زرد و بعد از آن سبز و بعد از آن «سرخ نيمرنگ» و كبودي و عدسي. اما لباس هايي كه مكروهند عبارتند از «سرخ تيره» خصوصاً در نماز و پوشيدن جامه سياه الا در مواردی که بالا عرض شد.
در حديثي از امام صادق ـ عليه السلام ـ ميخوانيم كه «جامه سرخ تيره پوشيدن، مگر براي نو داماد كراهت دارد.»(4)
امام باقر ـ عليه السلام ـ از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ روايت ميكند كه خطاب به علي(ع) ميفرمايد: «لباس قرمز نپوش. چرا كه آن از لباس هاي شيطان و ابليس است.»(5)
اینکه برای زنان کراهت دارد و برای عزاداری استثنا شده است مستند است به روایات:
حسن بن ظریف بن ناصح از پدرش از حسین بن یزید از عمر بن علی بن الحسین نقل می کند: « وقتی حسین بن علی(ع) کشته شد ، زنان بنی هاشم جامه ها وعباهای سیاه به تن کردند وازسرما وگرما شکایتی ننمودند ودراین حال علی بن حسین (ع) برای مراسم عزاداری آنان غذا آماده می کرد.»(6)
مرحوم کلینى نقل مىکند که سلیمان بن راشد از پدرش نقل کرد: امام سجاد(ع) را دیدم که جبّه اى جلو باز و سیاه رنگ و طیلسانى کبود رنگ پوشیده بود.(7)
پس از شهادت امام حسین(ع) و یاران او، زنان بنی هاشم و طایفة قریش برای امام حسین(ع) لباس سیاه پوشیدند.(8)
مسعودى در اثبات الوصیه چنین روایت کرده که امام مجتبى (ع) پس از دفن پدر، در مسجد کوفه خطبه خواند در حالى که عمامه اى سیاه بر سر و طیلسانى(9) مشکى در بر داشت. (10)
داوود رقى مىگوید: «شیعیان از امام صادق (ع) درباره پوشیدن لباس مشکى سؤال کردند، در حالى که دیدم آن حضرت نشسته است و جبه اى سیاه بر تن و قلنسوه (11) مشکین بر سر و چکمه اى سیاه با آستر مشکى در پاى دارد. ایشان قسمتى از آن را پاره ساخت و فرمود. اما ان قطنه أسود. و أخرج منه قطناً أسود ثم قال: بیض قلبک و ألبس ما شئتک؛ (12) آگاه باش که پنبه آن سیاه است. مقدارى از پنبه را بیرون کشید و فرمود دل را سفید کن، آنگاه هر چه خواستى بپوش».
و صاحب جواهر روایات مربوط به کراهت سیاه پوشی را شامل زنان ندانسته و می فرماید: «طبق تصریح کتاب های متعددی از علمای امامیه، کراهت پوشش سیاه مختص مردان است، زیرا شارع مقدس پوشش غلیظ تر و بیشتری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار داده است، و رنگ مشکی در مقایسه با رنگ های دیگر به نحو بهتری پوشش غلیظ تر و بیشتر را تأمین می کند.»(13)
پی نوشت ها:
1. محمدی ری شهری، میزان الحکمه،چاپ سوّم، قم، دارالحدیث، 1381 هـ .ش، ج8، ص 418.
2. فروع کافی،دار الکتب الإسلامیة، تهران - ایران، 1407 ق، ج 2، کتاب الصلاة باب اللباس الذی تکره الصلاة فیه و ما لا تکره، ص 397، فروع کافی ج 6 کتاب الزی والتجمل باب لبس السواد، ص 449، وسائل الشیعه، ج 3، کتاب الصلاه ابواب لباس المصلی، باب 19، باب کراهة لبس السواد الاّ ...
3. کلینی، فروع کافی،دار الکتب الإسلامیة، تهران - ایران، 1407 ق، ج 6، کتاب الزیّ والتجمل باب لبس السواد، روایت یک، ص 449..
4. مجلسی، محمدباقر، حلیة المتقین، ص 15ـ14.
5. حر عاملی، محمد بن حسن - محقق:حسینی جلالی، محمدرضا - محقق:مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث،قم،1414 ق، ج2، ص 317 باب 44 از ابواب لباس المصلی.
6. وسائل الشیعه، همان، ج2 ،ص357.
7. همان، ص 361.
8. حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص 105.
9. جامهاى بلند و گشاد که بر دوش مىاندازند.
10. اثبات الوصیة للامام على بن ابیطالب، ص 133، باب فى امامة الحسن (ع).
11. نوعى کلاه دراز.
12. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج 2، ص 347، باب 56، العلة التى من أجلها لا تجوز الصلاة فى سواد.
13. جواهر، ج۸ ص۲۳۵.