ظهور پیامبران در اروپا

پرسش:

معلمی در کلاس درس می گفت:«از آنجا که اروپا پیامبر نداشته و با عقل اداره شده و به این دلیل بهتره از خاورمیانه شده» چه پاسخی در مقابل این شبهه دارید؟

 

 

 

پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه کرد:

 

نکته اول:

 

به تصریح قرآن ظهور پیامبران اختصاص به منطقه خاصى ندارد .طبق آموزه های اسلامی همه امت ها از خود پیامبر داشته اند:
« و ان من امّة الا خلا فیها نذیر، (1 ) در هر امتی نذیر و هشدار دهنده ای وجود دارد».
نیز:« لقد بعثنا فی کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت؛ (2) در هر امتی پیامبری فرستادیم (تا به مردم بگویند) که خدا را بپرستید و از بت دوری کنید ».
اگر در قرآن مجید، تنها نام عدّه معدودى از پیامبران بزرگ برده شده؛ بدین معنا نیست که تعداد ایشان منحصر به همین افراد است؛ بلکه در خود قرآن تصریح شده که بسیارى از پیامبران بوده ‏اند که نامى از ایشان در قرآن به میان نیامده:
« و رسلاً لم نقصصهم علیک(3) ؛ پیامبرانی که داستان آن ها را برایت بازگو ننمودیم » .
اتفاقا برخی از روایات به نوعی موید همین مطلب است چنان که در برخی روایات از على عليه السلام نقل شده كه خداوند پيامبرى را مبعوث كرد كه سياه پوست بوده و داستان آن به ما نرسيده است. (4)

 

نیز طبق روایتی تعداد پیامبران 124000 نفر بود.(5) از این تعداد، فقط نام 25 نفر در قرآن کریم تصریح شده است و شاید با اسامی دیگری که در احادیث و روایات آمده [مثل حضرات ارمیا، دانیال، خضر نبی – ع] کمتر از 40 نام باشند. لذا نمی‌دانیم که ما بقی چه کسانی و در کجاها و در چه زمانی بوده‌اند. و نمی‌دانیم که انبیایی چون حضرت خضر (علیه السلام) که طبق روایات هنوز هم زنده هستند، در کدام سرزمین‌ها رسالت داشته‌اند. همان‌گونه که قبر 5 نبی (علیه السلام) در قبرستان تخت فولاد اصفهان است و به رغم آن که مزارشان مشخص است، اکثر مردم نمی‌دانند، چه بسا انبیای بسیاری در میان اقوام دور و نزدیک بوده‌اند که یا تاریخ‌شان از بین رفته و یا از آنان به عنوان دانشمند، نابغه، منجی، شخصیت ملی و اسطوره‌ای (و البته با تحریفات) یاد می‌شود.

 

حضرت آیت الله جوادی آملی در این زمینه می‌فرمایند: «گروهی از عارفان   و حکیمان به استناد برخی از تواریخ، حضرت ادریس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان که   حضرت شیث را همان آغاثا ذیمون دانستند و عده‎ای شاید بر اثر همین هرمس و آغاثاذیمون و فیثاغورس، مانند آن‎ها مثل ارسطو... را از انبیا دانستند». (6).

 

از طرفی این که در مقام اشکال بگوییم گستره دعوت انبیاء درصد کمی از جغرافیای زمین را در بر می گیرد، حرف صحیحی نیست، چرا که اولا همان طور که اشاره شد آمار روشنی از انبیا در سایر مناطق در دست نیست، وثانیا اصلا گستره جغرافیایی ملاک ارسال انبیا نیست، خب بیشتر کره زمین غیر مسکونی است، دریاها، قطب، و بیابان ها و... را که نباید در سنجش گستره نبوت لحاظ کرد تا بعد بگوییم محدوده دعوت انبیا درصد کمی از کره زمین را در بر می گیرد! پس اگر هم بخواهیم این چنین نتیجه بگیریم فقط باید مناطق مسکونی را لحاظ کرده و سپس درصد بگیریم.

 

همچنین باید توجه کنید که لازم نیست انبیا در نقطه به نقطه هر منطقه ای مبعوث شوند، چون لزومی ندارد که تبلیغ بی واسطه باشد، بلکه اگر پیامبری در مرکز یک تمدن ظهور کند و تعالیمش را به نواحی و اطراف برسد کافی است، به همین خاطر بوده که انبیا بزرگ در در مراکز مهم مبعوث شده اند.(7)

 

نکته دوم:

 

در این شبهه، غلفت از گذشته و آینده و فقط نگاه به معاصر است. هزاران سال از قدمت دنیا می گذرد. آیا اروپا همیشه این وضعیت را از نظر تکنولوژی است؟ آیا گوینده این سخن از تمدن خیره کننده اسلامی در قرن چهارم هجری اطلاعی دارد؟ آیا تعهدی هست که این تمدن مادی که در غرب به وجود آمده تا ابد پایدار خواهد ماند؟

 

اگر به تاریخ اروپا نگاه کنیم، چندان چنگی به دل نمی زند. بسیاری از مسیحیان تحت عنوان سیّاح، تاجر و... به سرزمین های شرق آمدند و پس از مشاهده شرق، برتری آن را به هم کیشان خود گزارش دادند. عامل مهم در این گزارش ها، فاصله زیاد دنیای اسلام و مسیحیت بود. گوستاولوبون فرانسوی (1841 1931 م) در کتاب معروف خود، «تمدن اسلام و عرب» این تفاوت فاحش میان دنیای اسلام و مسیحیت را به خوبی به رشته تحریر درآورده است. در سراسر بخشی که وی به این مطلب می پردازد، یادآور می شود که درست در هنگامی که دنیای غرب از تعصب های خشک علمی کلیسا در رنج بود، مسلمانان با درایت تمام، به حوزه های علمی سایر فرهنگ ها از جمله یونانی مراجعه کردند و با گزینش مناسب و ترجمه آن ها به زبان عربی، راه تمدن سازی و پیشرفت خود را طی نمودند. اروپاییان بویژه در طول دو قرن جنگ های صلیبی با میراثی گران بها از علوم و فنون مسلمانان آشنا شدند و بسیار سریع نقشه انتقال آن ها به غرب را کشیدند. منابع سرقت شده در این مقطع، در قرون بعدی به عنوان منابع دست اول شرقی در خدمت مستشرقان قرار گرفت. آنان کتاب های زیادی از مسلمانان را که درباره رشته های طب، نجوم و هیأت، ریاضیات، شیمی، معماری، هنر، صنایع، جغرافی و... بود، دزیدند و به اروپا منتقل کردند.(8) در این میان، برخی از علوم و کتاب هایی را نیز بردند که تک نسخه و بی بدیل بودند؛ به همین علت اینک برخی از کتاب های نادر مربوط به ادوار پیشین اسلامی، تنها در موزه های کشورهای اروپایی یافت می شود و هیچ نسخه ای از آن ها در کشورهای اسلامی وجود ندارد. برخی دیگر از کتاب ها نیز به گونه ای هستند که تعداد نسخه های آن ها در موزه های اروپا، بیش تر از تعداد نسخه های آن در مراکز اسناد و کتاب خانه های شرق می باشد. پس تمدن غرب زائیده تفکر علمی غرب نیست، بلکه زائیده خوی غارتگری غرب است. این تمدن بر روی خرابه های تمدن اسلامی شکل گرفته نه اینکه ذاتا متعلق به خودشان باشد.

 

البته همین تفکر غارتی نیز چون نگاه مادی دارد جنگهای جهانی اول و دوم را رقم زد و تعداد زیادی کشته و مجروح و نیز آسیب های روحی و روانی به بشریت وارد کرد. امروزه نیز بیشترین کشتارها توسط غربی ها البته این بار به صورت نیابتی در غالب های داعش، و القاعده و وهابیت و حکومت سعودی انجام می پذیرد. این به علت دوری سردمداران این تفکر از آموزه های الهی و پیامبران است.

 

خوب است کسی که چنین ادعایی می کند نیم نگاهی به تمدن اسلامی و دوره طلایی آن داشته باشد.دوره طلایی اسلام یا عصر شکوفایی و ترقی علوم اسلامی، دوره‌ای در تاریخ اسلام  که به‌طور سنتی از قرن هشتم تا قرن ۱۳ میلادی به طول انجامیده‌است خصوصاً قرن ۴ و ۵ هجری قمریو توسعه علم،  اقتصادی و کارهای فرهنگی شکوفا شد.دانشمندان مسلمان در دوران طلایی اسلام پایه‌گذار علم نجوم و ستاره شناسی اسلامی در جهان بودند.یکی از دلایل رشد و شکوفایی اروپای فعلی، بهره‌گیری آنان از کتاب‌های دوران طلایی اسلام بود. (9)

 

این نکته حتی بر کسانی که شیفته غرب فعلی بودند نیز پوشیده نیست. تقی زاده نیز می گوید:«دربارهٔ تمدن اسلامی می‌نویسد: «بعد از تمدن یونانی تا ظهور تمدن جدید اروپایی در چند قرن اخیر، بزرگترین و عالیترین و پرمایه‌ترین تمدن‌های عالم، تمدن اسلامی بین قرن دوم تا هفتم (هجری) بود که رونق علوم و فنون عقلی در آن… به بالاترین درجهٔ کمال رسید و… اساس تمدن اروپایی هم تا آنجا که به علوم و فنون است به وسیلهٔ ترجمهٔ کتب علمی عربی از قرن یازدهم و دوازدهم مسیحی… پیدا شده»(10)

 

شهید مطهری در این باره می فرمایند:««پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و گرد آمدن ملل گوناگون در زیر یک پرچم به نام پرچم اسلام تمدنی عظیم و شکوهمند و بسیار کم‌نظیر به وجود آمد که باعث جامعه‌شناسی و تاریخ آن را به نام تمدن اسلامی می‌شناسد.»(11)

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. فاطر (35) آیه 24.
2. نحل (16) آیه 36.
3. نساء (4) آیه 124.
4. طبرسى ، مجمع البيان فى تفسير القرآن ، انتشارات ناصر خسرو ، تهران، 1372 ش ، ج 8 ص 830

 

5. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق، ج2، ص144.

 

6.آیه الله جوادی، سیره پیامبران در قرآن، نشر اسراء، قم، چاپ دوم، ص236

 

7.آیه اله جوادي آملي، همان، ص 47

 

8..موسوی لاری، سید مجتبی، سیمای تمدن غرب، چ1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1360ش، ص 173-204.

 

9. سیمون آدامز، اطلس تاریخ جهان برای دانش‌آموز، مرجان نگهی، جمشید نوروزی؛ انتشارات افق صفحهٔ ۶۶

 

10.سید حسن تقی‌زاده، اخذ تمدن خارجی، تهران، انتشارات فردوس،1379ش ، ص46.

 

11.خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، نشر صدرا، ص146.

http://askdin.com/comment/1042743#comment-1042743