پیامبر و علی پدران امت

پرسش:

از طرفی می گوییم که پیامبر و علی پدران امت هستند، از سوی دیگر خداوند در سوره احزاب آیه 40 می گوید محمد (صلی الله علیه و آله) پدر هیچیک از مردان شما نیست؛ این ها چگونه قابل جمع هستند؟

 

 

پاسخ:

«ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليماً»

 

محمّد (صلی الله علیه و آله) پدر هيچ يک از مردان شما نبوده و نيست؛ ولى رسول خدا و ختم‏كننده و آخرين پيامبران است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است‏.(1)

 

بیان تفسیری

 

در باره این آیه باید عرض کرد، آیه شریفه در جواب اعتراضی است که مردم به پیامبر (صلی الله علیه و آله) داشتند زیرا آن حضرت با زینب، همسر سابق زید (پسر خوانده خودشان) ازدواج کردند تا سنت جاهلی ای که مرسوم بود را باطل کنند و به مردم یاد بدهند که حکم پسر با پسر خوانده، تفاوت دارد؛ ازدواج با همسر سابق پسر، صحیح نیست ولی ازدواج با همسر سابق پسر خوانده، اشکال ندارد و صحیح و جایز است.

 

در این ازدواج، شبهه شد که چرا پیامبر چنین ازدواجی انجام دادند و این صحیح نیست، آیه قرآن نازل شد و فرمود محمد (صلی الله علیه و آله) پدر سببی (منشأ تولد و پیدایش) هیچ یک از شما نیست. یعنی هیچ کدام از شما متولد شده از پیامبر نیستید.

 

این آیه شریفه می فرماید احکام پسر و احکام پسر خوانده متفاوت است و این گونه نیست که هر حکمی برای پسر هست برای پسر خوانده هم باشد.

 

وقتی پیامبر، پدر سببی و منشأ تولد هیچ یک از شما نباشد، ازدواج با همسر زید (پسر خوانده)، دیگر حکم ازدواج با همسر پسر را ندارد و جایز و حلال است.

 

بنابر این؛ آیه شریفه در مقام نفی پدر سببی است.

 

پدر روحانی و معنوی

 

به این روایات توجه فرمایید:

 

«قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) يَقُولُ‏ أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ، وَ لَحَقُّنَا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَيْ وِلَادَتِهِمْ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ- إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ»؛ امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می فرمایند شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمودند: من و علی، پدران این امت هستیم؛ حق ما بر این امت، بیش از حق پدران ولادتی آن ها است؛ زیرا ـ با پیروی آن ها از ما ـ ما آن ها را از آتش، به سوی بهشت، خلاص کرده و نجات می دهیم.(2)

 

«سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) ... فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا مَعْنَى ذَلِكَ قَالَ إِنَّ شَفَقَةَ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله) عَلَى أُمَّتِهِ شَفَقَةُ الْآبَاءِ عَلَى الْأَوْلَادِ وَ أَفْضَلُ أُمَّتِهِ عَلِيٌّ (علیه السلام) وَ مِنْ بَعْدِهِ شَفَقَةُ عَلِيٍّ (علیه السلام) عَلَيْهِمْ كَشَفَقَتِهِ (صلی الله علیه و آله) لِأَنَّهُ وَصِيُّهُ وَ خَلِيفَتُهُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ فَلِذَلِكَ قَالَ أَنَا وَ عَلِيٌ‏ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ صَعِدَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله) الْمِنْبَرَ فَقَالَ مَنْ تَرَكَ دَيْناً أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَيَّ وَ إِلَيَّ وَ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ فَصَارَ بِذَلِكَ أَوْلَى بِهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ وَ أَوْلَى بِهِمْ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ كَذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) بَعْدَهُ جَرَى ذَلِكَ لَهُ مِثْلُ مَا جَرَى لِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)»

 

«حسن بن فضّال» می گويد: به حضرت رضا (عليه السلام) عرض كردم ...؛ پدر بودن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای امت، چه معنايى دارد؟ فرمود: او براى امتش همانند پدرى مهربان بر فرزندان خويش بوده است و همين طور على ابن ابى طالب كه شايسته‌ ترين امت او بود، پس از وفات رسول اكرم، وصى و جانشين وى و رهبر امّت قرار گرفت، او نيز براى امتش همانند پدرى مهربان و شفيق عمل مى‌ كرد.

 

سپس سخن خود را اين چنين ادامه داد: روزى پیامبر (صلّى اللّٰه عليه و آله) در بالاى منبر فرمود: هر كس از دنيا برود در حالى كه دين و عائله تهيدستى به جاى گذارد، بر عهده من است كه دينش را ادا كنم و مخارج خانواده او را بپردازم (از بيت المال)، و اما هر كس از دنيا برود و ثروتى بر جاى گذارد، ثروتش از آن بازماندگانش خواهد بود.

 

سپس امام رضا (عليه السلام) فرمود: به اين جهت است كه گفته مى ‌شود پيامبر اكرم (صلّى اللّٰه عليه و آله) نسبت به امت خود از پدران و مادرانشان دلسوزتر و اختيارات وى نيز از خود ايشان بيشتر بوده است. چنان كه خدا فرموده است: «اَلنَّبِيُّ‌ أَوْلىٰ‌ بِالْمُؤْمِنِينَ‌ مِنْ‌ أَنْفُسِهِمْ‌« و هم چنين امير المؤمنين (علیه السلام) بعد از رسول خدا (صلّى اللّٰه عليه و آله)، اولى بود بر امّت از جان هايشان.(3)

 

نتیجه گیری:

 

بین آیه قرآن و بین روایات، تنافی و تعارضی نیست، زیرا هر کدام از یک زاویه و حیث مجزا و مستقل، به موضوع پرداخته اند:

 

آیه شریفه، به پدر سببی (منشأ تولد و پیدایش) ناظر است.

 

روایت، به پدر معنوی و تربیت کننده روحانی، ناظر است.

 

لذا چون موضوع متفاوت است، تنافی و تعارضی نیز پیش نمی آید.

 

 

 

پی نوشت ها:
1. احزاب: 33/ 40.
2. حسن بن على(علیه السلام)، التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن بن علي العسكري (عليهم السلام‏)، ناشر: مدرسة الإمام المهدي(عليه السلام) ـ قم‏، 1409 ه.ق، چاپ اول، ص 330، ح 190.
3. ابن بابويه، عيون أخبار الرضا (عليه السلام)‏، محقق/مصحح: لاجوردى، ‏ناشر: نشر جهان‏ ـ تهران، 1378 ق‏، چاپ اول، ج ‏2، ص 85.