جواز چند همسری برای مرد

پرسش:

در جواز چند همسری برای مرد گفته اند چون به خاطر مسافرت از زن خود فاصله می گیرد می تواند ازدواج موقت کند حال بفرمایید زنی که تو این چند ماه از شوهرش دور است چگونه می تواند نیازهای خودش ار برطرف کند؟ آیا او نیاز جنسی ندارد؟

 

 

پاسخ:

آنچه که بیان فرمودید دلیل منحصره و تنها دلیل جواز چند همسری برای مرد نیست که با مناقشه در آن دلیل اصل موضوع ساقط شود. بلکه یکی از حکمت هایی که برای بحث ازدواج موقت می آوردند این است که مرد غالبا برای شغل خود در سفر است (مخصوصا قدیم که سفرها طولانی بود) برای همین می تواند ازدواج موقت داشته باشد.

 

اما در نقطه مقابل زن، آیا می تواند به علت دور بودن همسر شوهر دیگری داشته باشد یا نه؟ قابل بررسی است.

 

به صورت اجمالی پاسخ این است که زن به خاطر ویژگی های روحی و نقش فرزند آوری نمی تواند همزمان دارای دو شوهر باشد.

 

توضیح بیشتر:

 

در زیر ابتدا به چرایی و دلیل هایی که برای چند همسری مرد هست اشاره می کنم و در ادامه به موانع چند همسری زن می پردازیم.

 

قوانين اسلام براساس نيازهاى واقعى بشراست، نه احساسات؛ زيرا ممکن است هر زنى از آمدن رقيب در زندگى ناراحت بشود، ولى وقتى مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و احساسات را به کنار بگذاريم، فلسفه تعدد زوجات روشن مى ‏شود.                  
1-  هيچ کس نمى‏ تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگى، بيش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث ديگر، قربانيان اصلى را آن‏ها تشکيل مى‏ دهند.                                                          
2- نيز نمى‏ توان انکار کرد که بقاى غريزه جنسى مردان از زنان طولانى‏ تر است، زيرا زنان در سن معينى، آمادگى جنسى خود را از دست مى‏ دهند، در حالى که در مردان چنين نيست.                                                          
3- هم چنين زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حاملگى، عملاً ممنوعيت آميزش دارند، در حالى که در مردان اين ممنوعيت وجود ندارد.                                                                     
4- از همه گذشته زنانى هستند که به علل گوناگونى همسران خود را از دست مى‏ دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آن‏ها بايد براى هميشه بدون همسر باقى بمانند.

 

با درنظر گرفتن اين واقعيت‏ها در اين گونه موارد (که تعادل ميان مرد و زن به هم مى‏ خورد) ناچاريم يکى از سه راه ذيل را انتخاب کنيم.                                      
أ) مردان تنها به يک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بيوه تا پايان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نيازهاى فطرى و خواسته‏ هاى درونى و احساسى خود را سرکوب کنند.           
ب) مردان فقط داراى يک همسر قانونى باشند، ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى که بى شوهر مانده ‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.                         
ج) کسانى که قدرت دارند بيش از يک همسر را اداره کنند و از نظر جسمى و مالى و اخلاقى مشکلى براى آن‏ها ايجاد نمى‏ شود، و همچنین قدرت بر اجراى کامل عدالت ميان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بيش از يک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهيم راه اول را انتخاب کنيم، بايد گذشته از مشکلات اجتماعى که به وجود مى‏ آيد، با فطرت و غرائز و نيازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخيزيم. هم چنين عواطف و احساسات اين گونه زنان را ناديده بگيريم اما اين مبارزه ‏اى است که پيروزى در آن نيست. به فرض که اين طرح عملى بشود، جنبه ‏هاى غير انسانى آن بر هيچ کس پوشيده نيست.
تعدد همسر را در موارد ضرورت نبايد تنها از دريچه چشم همسر اول مورد بررسى قرار داد، بلکه از دريچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضيات اجتماعى بايد مورد مطالعه قرار داد.

 

آن‏ها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى‏ کنند، کسانى هستند که يک مسئله سه زاويه ‏اى را تنها از يک زاويه نگاه مى‏ کنند، زيرا تعدد همسر هم از زاويه ديد مرد و هم از زاويه ديدهمسر اول، نيز از زاويه ديد همسر دوم بايد مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در اين باره قضاوت کنيم.

 

اگر راه دوم را انتخاب کنيم، بايد فحشا را به رسميت بشناسيم. تازه زنانى که به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى‏ گيرند، نه تأمين دارند و نه آينده ‏اى. چنان که شخصيت آن‏ها پايمال شده است. اين‏ها امورى نيست که انسان آگاه آن را تجويز کند.
بنابراين تنها راه سوم مى ‏ماند که هم به خواسته‏ هاى فطرى و نيازهاى غريزى زنان پاسخ مثبت داد و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانى زندگى اين دسته از زنان برکنار ماند و جامعه را از گرداب گناه بيرون برد.
اما بر عکس اين قضيه يعني يک زن چند شوهر داشته باشد درست نيست به دليل هاي زير:
1-  چند شوهري نه تنها با طبيعت انحصار طلبي و فرزند دوستي مرد نا موافق است، که با طبيعت زن نيز مخالفت دارد. تحقيقات روانشناسي ثابت کرده است که زن بيش از مرد خواهان تک همسري است. از جهت ديگر زن از مرد فقط عاملي براي ارضاي غريزه جنسي خود نمي خواهد که گفته شود هرچه بيشتر، براي زن بهتر. زن از مرد موجودي مي خواهد که قلب او را در اختيار داشته باشد حامي و مدافع او باشد براي او فداکاري نمايد و غمخوار او باشد.

 

2- زن در چند شوهري هرگز نمي توانسته حمايت و محبت و عواطف خالصانه و فداکاري يک مرد را نسبت به خود جلب کند، از اين رو چند شوهري نظير روسپي گري همواره مورد تنفر زن بوده است. چند شوهر داشتن نه با تمايلات و خواسته هاي مرد موافقت داشته است و نه با خواسته ها و گرايش هاي زنان.(1)
3- علاوه بر اين ، يکي ديگر از مشکلاتي که در صورت چند همسري براي زنان ذکر شده، مشخص نبودن پدر براي فرزند مي باشد.
مسئله تعلق فرزند و معين شدن پدر فرزند، اگر چه تحقيقات امروزي و آزمايش هاي پزشکي آن را مشخص مي کند، اما از نظر رواني همچنان مسئله حل نشدني است؛ زيرا اولاٌ: همان گونه که دانشمندان مي گويند: نتايج آزمايشهاي تجربي صد در صد نيست و احتمال خطاي اشتباه انساني يا ... وجود دارد.
ثانياٌ: مسئله اقناع روحي و رواني پدر و مادر و فرزند چيزي نيست که با آزمايش قابل حل باشد. فرزند مي خواهد اطمينان قلبي و دروني يابد که پدر و مادر او واقعي هستند و همين طور پدر و مادر. تا زماني که اقناع و اطمينان قلبي و دروني صورت نگيرد ، به همان نسبت رابطه و پيوند عاطفي بين پدر و مادر و فرزند متزلزل خواهد بود. مطمئنا در صورت تعدد شوهر براي زن ، اين اطمينان و رابطه عاطفي حاصل نمي شود.

 

پی نوشت:

 

1- طباطبایی، الميزان، اسلامیه، 1375، تهران، ج‏4، ص 319.

http://askdin.com/comment/1038790#comment-1038790