اما فلسفه و حکمت متعه چیست ؟

پرسش:

مروجین دین اسلام مخصوصا حجاب و عفاف، دائم می گویند که حجاب و عفاف ما را از خطرات حفظ می کند و کشور های غربی که حجاب ندارند به فساد فرو رفته و زن هایشان خرید و فروش می شود در حالی که در ایران موسسه هایی هست که با گرفتن مشخصات زن هایی را برای صیغه معرفی می کنند و آنها پول می گیرند و خود را در اختیار مرد ها قرار می دهند!! آیا این قضیه، ورژن ایرانی همان فحشا در بلادکفری نیست؟ ... حتی خیلی هم کثیف تر! چون آنها حداقل اعتقادی به این قضیه ندارند که کارشان برای رضای خداست و ثواب دارد!

 

 

پاسخ:

این مساله که گفتید بدون این که به صحت و سقم آنها بپردازیم همه عملکرد مسلمان نما ها است نه اسلام ! هیچگاه نباید از وضعیت و عملکرد ملتی عقاید و احکام دینی شان را برداشت کرد چه بسا رفتار آنها بیشتر از این که بر طبق دینشان باشد طبق عادات و رسوم و فرهنگ و حتی ضد فرهنگ های آن جامعه باشد.

 

پس آنچه که گفتید اگر صحیح هم باشد(که قابل بررسی است) یک گزارش از عملکرد مردمی است که خود را مسلمان می دانند و لا غیر. نه گزارشی از یک دستور و معرفت اسلامی.

 

آنچه که ما باید دنبال آن باشیم حرف دین و فرهنگ دینی است و باید دانشمان را از دین و احکام آن بالا ببریم تا عملکرد افراد را به پای دین نگذاریم.

 

 

 

اولین بحثی که باید حول آن سخن بگوییم صیغه (متعه) شرایط و باید ها نباید های آن است.

 

عقد متعه عبارت است از این که: زن آزاد (زنی که کنیز نباشد) با رضایت، خودش را با مهریه مشخص و مدت معینی به ازدواج مردی در آورد که منعی برای ازدواج با او از جهت سببی، نسبی، رضاعی (شیرخوارگی) یا شوهر دار بودن زن (همسر مرد دیگری نباشد) یا در عده بودن یا دیگر موانع شرعی، وجود ندارد.

 

در این عقد هر گاه مدت تمام شود زوجین بدون طلاق از هم جدا می شوند و زن اگر با او آمیزش شده باشد و یائسه هم نباشد باید عده ی طلاق نگه دارد. و اگر حیض نشود -ولی در سنی است که باید حیض ببیند – باید چهل و پنج روز عده نگاه دارد

 

فرزند چنین ازدواجی – چه پسر یا دختر – ملحق به پدر می شود و به نام او خوانده می شود و او از پدر ارث می برد کما این که از مادر هم ارث می برد. تمام احکام عمومی که در مورد پدران و فرزندان و مادران و همچنین در مورد برادران و خواهران و عموها و عمه ها وارد شده، در مورد این گروه نیز جاری می شود.

 

اما فلسفه و حکمت متعه چیست ؟

 

اگر دینداران فلسفه متعه و شرایط آن را بدانند نه تنها آن را تخطئه نمی کنند؛ بلکه در جای خود آن را سفارش نیز می کنند؛ نظام خانواده، از مهمترين نهادهاي اجتماعي است. براي حفظ اين نهاد و تحكيم روابط خانوادگي با رعايت اصول و قواعد آن مي توان پيوند و پيمانِ زناشويي را استمرار بخشيد. در روابط زناشويي دو عنصر مهم، نقش دارند: 1. رابطة غريزي و جنسي 2. رابطة عاطفي ـ رواني و معنوي. يكي از تفاوت هاي اساسي در ازدواج در بين زن و مرد، اين است كه معمولاً براي زن عنصر عاطفي و رواني از عنصر جنسي اهميّت بيشتري دارد.[1]
آيا اسلام با تعدّد زوجات موافق است؟ در برخي از مواقع، زن به خاطر وجود مشكلاتي (ايّام عادت، بيشتر ايام بارداري، بيماري و ...) نمي تواند نياز همسر را بر طرف نمايد. در ايّامي كه مرد به دلايل مختلف، در مسافرت هاي طولاني باشد و همسر مرد همراهش نيست. در جامعه به خاطر عوامل گوناگون، غالباً تعداد دختران و زنان (به خصوص زنان بيوه)، بر تعداد مردان بيشتر است و اين يك مشكل اجتماعي است. تعدادي هم به جهت فراهم نبودن شرايط ازدواج دائم، قادر به ازدواج نيستند. و ... حال در اين موارد چگونه افراد، نياز جنسي خود را ارضاء نمايند؟ اسلام راه معقول و منطقي و شروعِ ازدواج مجدّد (دائمي، موقت) را در نظر گرفته است. البته تك همسري طبيعي ترين حالت زناشويي است كه در آن هر يك از زوجين، احساسات، عواطف و منافع جنسي ديگري را از آنِ خود مي داند.[2] اسلام در شرايط خاصي، تعدد زوجات را تجويز نموده است. مسئلة ازدواج مجدّد (موقت، دائمي) را بايد مثل طلاق از باب اضطرار و ضرورت اجتماعي و فردي در شرايط خاصّي نگاه كرد. همانطوركه طلاق در مواقع خاص و آخرين چاره است و در حالت عادي از مبغوض ترين امور است، ازدواج مجدّد نيز براي عدّه اي خاص با شرايط سخت، تشريع شده است.[3]

 

ازدواج موقّت براي چه كساني و با چه شرايطي است؟ براي كسي كه به سنّ ازدواج رسيده است ولي به دلايل گوناگون، توان انجام ازدواج را ندارد. به دليل اينكه فردِ متديّن و پاي بند به احكام و دستورات ديني است، از طريق غير شرعي، نياز جنسي خود را نمي تواند، ارضا كند، رياضت طلبي و رهبانيّت جنسي نيز در اسلام مردود است، تنها راه براي چنين فردي ازدواج موقت است. امّا فردي كه داراي همسر و فرزند مي باشد و مي تواند نيازهاي خود را برطرف نمايد، چرا و به چه دليل منطقي اقدام به ازدواج موقّت مي كند؟ امام كاظم ـ(عليه السّلام ) می فرمایند: «اين كار (ازدواج موقت) براي كسي رواست كه خداوند او را با داشتن همسري از اين كار بي نياز نكرده است. امّا كسي كه داراي همسر است فقط زماني مي تواند دست به اين كار بزند، كه دسترسي به همسرش نداشته باشد.»[4]

 

اگر كسي براي هوسراني و شهوت راني اقدام به ازدواج موقّت كند، محكوم است؛ زيرا او اسير شهوت و هواي نفس خود، شده است. اين رفتار خطرناكي است و او را گرفتار خواهد كرد. زيرا غريزة جنسي سيري ناپذير است. امام علي (عليه السّلام) فرمود: «هركس شهوتراني كند و ازدواج متعددي را انجام دهد، رسوايي او را فرا گرفته و مفتضح خواهد شد.» لذا نبايد با تبعيّت از هواي نفس، گرفتار شهوت و وسوسه هاي شيطاني شد. امام صادق ـ(عليه السّلام): «مؤمن واقعي كسي است كه تسليم هواي نفساني و شهواني خود نگردد.». باز امام علي (عليه السّلام) فرمود: «شجاع ترينِ مردم كسي است كه بر هواي نفس خود غلبه پيدا كند.»
بنابراين ازدواج موقت براي كساني است كه نياز به همسر دارند، يعني افراد مجرد و يا مرداني كه همسران آنان، يا همراهِِ خود نيستند و يا به دلايل مختلف توانايي ارضاء نياز همسر خود را ندارند، تشريع شده است.[5]
چرا در روايات دوگونه با ازدواج موقت برخورد شده است؟
در مورد ازدواج موقت، از اهل بيت (عليهم السّلام ) دو گونه روايات رسيده است؛ در برخي از آنها، تشويق به اين امر شده است؛ در برخي ديگر از آن مذمت شده است. در جايي كه اين ازدواج براي هوسراني باشد، منع شده است و اگر عوارض منفي اجتماعي و فردي داشته باشد، مورد نهي قرار گرفته است. براي كسي كه همسر دائمي دارد و مي تواند با او نيازهاي ضروري جنسي خود را بر طرف سازد نيازي به اين متعه نمي باشد. امام كاظم (عليه السّلام ) فرمود: «تو را با متعه چه كار و حال آنكه خداوند تو را از آن بي نياز كرده است.»[6]
از طرف ديگر، در برخي روايات ديگر، اين عمل مورد تشويق قرار گرفته است؛ اين براي تأمين اهداف خاصي بوده است. اولاً براي جلوگيري از انحرافات جنسي و اخلاقي در جامعه، ازدواج موقت ضروري است. امام صادق (عليه السّلام ): «هركس به اين سنّت الهي عمل كند و آن گاه غسل نمايد، خداوند از هر قطرة آب غسلش، 70 ملك مي آفريند تا براي او تا روز قيامت استغفار كنند.».[7]

 

بله امکان دارد برخی از این قانون مترقی اسلام سوء استفاده کنند و بخواهند آن را به ابتزال بکشانند ولی این رفتار ناپسند برخی، نمی تواند از بین برنده اصل حکم متعه باشد بلکه باید راهکارهایی در جامعه اسلامی طراحی شود که از سوء استفاده این گروه ها جلوگیری شود.

 

شما ببینید از همین ازدواج دائم که یک امر اتفاقی بین همه ادیان و ملل و اقوام مختلف است برخی سوء استفاده می کنند و آن را به ابتزال می کشانند مهم این است که ازدواج چه دائم و چه موقت آن نیاز جامعه بشری است و متصدیان امر باید برای اجرای صحیح آن سازکار های مناسب را طراحی کنند.

 

ازدواج موقت(صیغه- متعه) چه فرقی با زنا و فحشا دارد؟

 

اصل ازدواج برای رفع نیاز های جنسی است(یکی از مهمترین آنها) اگر درون مایه ازدواج را نگاه کنیم شاید گمان شود که با زنا یکی است و هر دوی آنها فرد ارضای جنسی می شود اما باید دقت کرد که دین آمده و این غرزه جنس و ارضای آن را در یک مسیر کم خطر و صحیح هدایت کرده است که همان ازدواج است ازدواج می آید مسیر ازضای شهوت جنسی که غالبا با تولید مثل همراه است را برنامه دهی شده پیش می برد .

 

گاه این برنامه طولانی مدت است گاهی کوتاه مدت و هر کدام شرایط خاص خود را دارد .

 

پس شاید در یک نگاه سطحی بین ازدواج موقت و زنا فرقی نباشد اما شرایط و قواعد و قوانینی که در ازدواج موقت هست آن را از زنا ممتاز می سازد

 

برخی از تفاوت هاى عقد موقت و زنا به شرح ذیل است:
۱. صیغه موقّت یک نوع ازدواج است؛ همان طور که ازدواج دائم نوع دیگرى از ازدواج است و هر دو شرایط و احکام خاص خود را دارد که از جمله آن ذکر صیغه عقد، مهریه و مدت است. اما زنا بدون توجه به این شرایط (مثل نخواندن صیغه عقد) کارى صورت مى گیرد.
۲. در ازدواج موقّت نسبت به دختر باکره، اجازه پدر و یا جد پدرى او لازم است؛ در نتیجه این کار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهان کارى ها صورت مى پذیرد.
۳. در ازدواج موقت، زن باید بعد از تمام شدن مدت عقد، عده( ومدت عده بستگی به موارد خاص دارد و حداقل از دو ماه کمتر نیست) نگه داردیعنی بعد از هر صیغه موقت باید مدت نسبتا تقریبا طولانی را از صیغه شدن خودداری کند ؛ ولى در زنا این قانون وجود ندارد.
۵. در ازدواج موقت، مرد مسئولیت پذیر است و توابع این ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مى پذیرد؛ در حالى که در عمل نامشروع این امر وجود ندارد.
۶. در ازدواج موقت «روابط» براساس «ضوابط» شکل مى گیرد و ارضاى جنسى به صورتى نظام مند و قانونى، پاسخ داده مى شود، در حالى که در زنا ضابطه اى وجود ندارد و غیرقانونى است.
۷. اعتبار زن در زنا از بین می رود واو به موجودی بی ارزش ودر دسترس تبدیل می گردد در حالی که ازدواج موقت شرایط خاص را دارد که این شرایط موجب آبرومندی زن می گردد.
۸. در زنا فرزند نا مشروع به وجود می آید ولی در صیغه فرزند حلال زاده است.
۹. در زنا فرزندی اگر متولد شد والدین مسئولیت تربیت او را عهده دار نمی شود مگر اینکه او را نیز وسیله ای برای شهوت های بعدی خود قرار دهند درحالی که فرزند حاصل از صیغه در خانواده ای پاک قابل تربیت است.
۱۰. احتمال بیمار بودن فرزند حاصل از زنا بیشتر از صیغه است.
۱۱. در زنا چون احساس گناه وجود دارد پرده های حائل میان انسان وخداوند از بین می رود وانسان شقی می گردد در حالی که در ازدواج موقت چون این عمل مطابق با قوانین الهی است این خطر وجود ندارد.
۱۲. صیغه چون محدودیت هائی دارد باعث جلوگیری از هم پاشیدگی خانواده می گردد در حالی که زنا بنیان خانواده را متزلزل می کند.
بنابراین متعه (صیغه ) با زنا فرق های اساسی دارد. چون در زنا نه عده ای وجود دارد و نه از نظر شرعی طرفین حقی بر گردن هم دارند و نیز اگر فرزندی از زنا متولد شد حرام زاده است و ارث نیز نمی برد. ولی متعه در حقیقت یک نوع ازدواج محدود است و دارای ضوابط و حقوق مشخص شده برای زوجین است . هم چنین در زمان عقد و یا عده , زن حق هیچ گونه مباشرتی یا ازدواج با شخص دیگر ندارد. پس ازدواج موقت مانند ازدواج دائم دارای عده - تعیین مهریه - اجرای عقد و صیغه - اذن پدر در صورت باکره بودن و بسیاری از شرایط دیگر است و حکم فرزندان متولد از این ازدواج نیز کاملا مشخص است.

 

پي نوشت ها:
1. رافعي، طلعت، تحليلي بر روان شناسي در ازدواجِ موقت، دانژه، چاپ اول، 1382، ص 109.
2. مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا، چاپ چهاردهم، 1369، ص 229، از مجموعة آثار، ج 19.
3. مظاهري، حسين، نظام خانواده در اسلام، مشفق، 1364، ص 140.
4. مطهري، مرتضي، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا، چاپ چهاردهم، 1369، ص 82.
5 . همان، ص 84.
6. همان، ص 82.
7. بابازاده، علي اكبر، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، بدر، چاپ چهارم، 1378، ص 170.

http://askdin.com/comment/1037824#comment-1037824