آیا اسلام در کل، چشم زدن و چشم خوردن (چشم‌شور) را قبول دارد؟

سؤال:
آیا اسلام در کل، چشم زدن و چشم خوردن (چشم‌شور) را قبول دارد؟ و توضیحی درمورد آیه «وإن یکاد» دهید.

پاسخ:
دو آيه «وَ إِن يَكاَدُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَيزُْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سمَِعُواْ الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لمََجْنُونٌ (51) وَ مَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ (52 )» كه پايان سوره «قلم» را تشكيل مى‏ دهد، در حقيقت تعقيب چيزى است كه در آغاز اين سوره درباره نسبت جنون از ناحيه دشمنان به پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است.
نخست مى‏‌فرمايد: نزديک است كه كافران هنگامى كه آيات قرآن را از تو مى‏‌شنوند تو را با چشمان خود هلاک كنند، و مى‏‌گويند او ديوانه است.
«لَيُزْلِقُونَكَ» از ماده «زلق» به معنى لغزيدن و بر زمين افتادن است و كنايه از هلاكت و نابودى است.
در تفسير اين آيه نظرات گوناگونى داده‏‌اند:
1. بسيارى از مفسران گفته ‌اند: منظور اين است كه دشمنان به هنگامى كه آيات با عظمت قرآن را از تو مى‌شنوند، به قدرى خشمگين و ناراحت مى‏‌شوند، و با عداوت به تو نگاه مى‏‌كنند كه گويى مى‏ خواهند تو را با چشم هاى خود بر زمين افكنند و نابود كنند! و در توضيح اين معنى جمعى افزوده‏ اند كه آن‌ها مى‏‌خواهند از طريق چشم زدن كه بسيارى از مردم به آن عقيده دارند و مى‏ گويند در بعضى از چشم ها اثر مرموزى نهفته است كه با يك نگاه مخصوص ممكن است طرف را بيمار يا هلاك كند، تو را از بين ببرند.
2. بعضى ديگر گفته‏ اند كه اين كنايه از نگاه هاى بسيار غضب‏ آلود است مثل اينكه مى‏ گوئيم فلان كس آن چنان بد به من نگاه كرد كه گويى مى‏‌خواست مرا با نگاهش بخورد يا بكشد!
3. تفسير ديگرى براى اين آيه به نظر مى‏ رسد كه شايد از تفسيرهاى بالا نزديكتر باشد و آن اين كه قرآن مى‏ خواهد تضاد عجيبى را كه در ميان گفته‏‌هاى دشمنان اسلام وجود داشت با اين بيان ظاهر سازد و آن اين كه: آن‌ها وقتى آيات قرآن را مى‏‌شنوند آن قدر مجذوب مى‏‌شوند و در برابر آن اعجاب مى‏‌كنند كه مى‏ خواهند تو را چشم بزنند (زيرا چشم زدن معمولا در برابر امورى است كه بسيار اعجاب‏ انگيز مى‏ باشد) اما در عين حال مى‏‌گويند: تو ديوانه‏‌اى، و اين راستى شگفت‏ آور است، ديوانه و پريشان گويى كجا و اين آيات اعجاب‏‌انگيز جذاب و پرنفوذ كجا؟.
اين سبك مغزان نمى‏ دانند چه مى‏ گويند و چه نسبت هاى ضد و نقيضى به تو مى‏‌دهند؟
و سرانجام در آخرين آيه مى‏‌افزايد:" اين قرآن چيزى جز مايه بيدارى و تذكر براى جهانيان نيست" (وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ).
معارفش روشن‌گر، انذارهايش آگاه كننده، مثال‌هايش پرمعنى، تشويق‌ها و بشارت هايش روح پرور، و در مجموع مايه، بيدارى خفتگان و يادآورى غافلان است، با اين حال چگونه مى‏ توان نسبت جنون به آورنده آن داد؟
مطابق اين تفسير «ذكر» (بر وزن فكر) در اينجا به معناى «يادآورى» است، ولى بعضى از مفسران آن را به معناى «شرف» تفسير كرده‏‌اند، و گفته‏‌اند اين قرآن شرافتى است براى تمام جهانيان، شبيه چيزى كه در آيه 44 سوره زخرف آمده كه مى‏ فرمايد: وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ" قرآن مايه شرف و آبرو براى تو و قوم تو است" ولى همان گونه كه در ذيل آيه مزبور نيز گفتيم «ذكر» در آنجا هم به معنى يادآورى و آگاهى‏ بخشى است، و اصولا يكى از نام‌هاى قرآن مجيد همان" ذكر" است، بنا بر اين تفسير اول صحيح‌تر به نظر مى‏‌رسد.
به هر حال آيا چشم زخم از نظر اسلامى و از نظر علوم روز واقعيت دارد يا نه؟
بسيارى از مردم معتقد هستند در بعضى از چشم‌ها، اثر مخصوصى است كه وقتى از روى اعجاب به چيزى بنگرند ممكن است آن را از بين ببرد، يا درهم بشكند، و اگر انسان است بيمار يا ديوانه كند.
اين مسأله از نظر عقلى، امر محالى نيست، چه اين كه بسيارى از دانشمندان امروز معتقد هستند در بعضى از چشم‌ها نيروى مغناطيسى خاصى نهفته شده كه كارايى زيادى دارد، حتى با تمرين و ممارست مى‌‏توان آن را پرورش داد، خواب مغناطيسى از طريق همين نيروى مغناطيسى چشم‌ها است.
در دنيايى كه «اشعه ليزر» كه شعاعى است نامرئى مى‏‌تواند كارى كند كه از هيچ سلاح مخربى ساخته نيست پذيرش وجود نيرويى در بعضى از چشم ها كه از طريق امواج مخصوص در طرف مقابل اثر بگذارد چيز عجيبى نخواهد بود.
بسيارى نقل مى‏ كنند كه با چشم خود افرادى را ديده‏ اند كه داراى اين نيروى مرموز چشم بوده‏ اند، و افراد يا حيوانات يا اشيايى را از طريق چشم زدن از كار انداخته‏ اند.
لذا نه تنها نبايد اصرارى در انكار اين امور داشت بايد امكان وجود آن را از نظر عقل و علم پذيرفت.
در روايات اسلامى نيز تعبيرات مختلفى ديده مى‏ شود كه وجود چنين امرى را اجمالا تاييد مى‏ كند.
در حديثى مى‏ خوانيم كه" اسماء بنت عميس" خدمت پيامبر ص عرض كرد: گاه به فرزندان جعفر چشم مى‏ زنند، آيا «رقيه» اى براى آنها بگيرم (منظور از" رقيه" دعاهايى است كه مى‏ نويسند و افراد براى جلوگيرى از چشم زخم با خود نگه ميدارند و آن را تعويذ نيز مى‏ گويند).
پيامبر ص فرمود: «نعم، فلو كان شى‏ء يسبق القدر لسبقه العين»
" آرى، مانعى ندارد، اگر چيزى مى‏ توانست بر قضا و قدر پيشى گيرد چشم زدن بود"! «مجمع البيان" جلد 10 صفحه 341».
و در حديث ديگرى آمده است كه امير مؤمنان (علیه السلام) فرمود: پيامبر براى امام حسن و امام حسين «رقيه» گرفت، و اين دعا را خواند:
اعيذكما بكلمات التامة و اسماء اللَّه الحسنى كلها عامة، من شر السامة و الهامة، و من شر كل عين لامة، و من شر حاسد اذا حسد
:" شما را به تمام كلمات و اسماء حسناى خداوند از شر مرگ و حيوانات موذى، و هر چشم بد، و حسود آن گاه كه حسد ورزد مى ‏سپارم، سپس پيامبر ص نگاهى به ما كرد و فرمود:" اين چنين حضرت ابراهيم براى اسماعيل و اسحاق تعويذ نمود" «نور الثقلين" جلد 5 صفحه 400».
در نهج البلاغه نيز آمده است «العين حق و الرقى حق»
:" چشم زخم حق است و توسل به دعا براى دفع آن نيز حق است" «نهج البلاغه" كلمات قصار جمله 400».
ذكر اين نكته لازم است كه هيچ مانعى ندارد اين دعاها و توسل ها به فرمان خداوند جلو تاثير نيروى مرموز مغناطيسى چشم ها را بگيرد همان گونه كه دعاها در بسيارى از عوامل مخرب ديگر اثر مى‏ گذارد و آن ها را به فرمان خدا خنثى مى‏ كند.
اين نيز لازم به يادآورى است كه قبول تاثير چشم زخم به طور اجمال به اين معنى نيست كه به كارهاى خرافى و اعمال عوامانه در اين گونه موارد پناه برده شود كه هم بر خلاف دستورات شرع است، و هم سبب شك و ترديد افراد ناآگاه در اصل موضوع است، همان گونه كه آلوده شدن بسيارى از حقايق با خرافات اين تاثير نامطلوب را در اذهان گذارده است.

منبع و مأخذ:
1. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج 24، ص 425 - 428 .

http://www.askdin.com/thread25122.html

دیدگاه جدیدی بگذارید