پرسش: خدا میفرماید باید عدالت باشد پس چرا در تقسیم ارث بین زن و مرد فرق هست؟
پاسخ:
در این سوال، بین دو مسئله حتما باید تفکیک شود؛ عدالت الهی و علت یا فلسفه تفاوت ارث زن و مرد.
مسئله عدالت الهی، یک مسئله عقلی است. بدین معنا که عقل انسان با بررسی وجود و صفات خداوند، متوجه میشود که موجودی که به عنوان خدای جهانیان خالق آنان است، عدالت کامل و تام دارد. او هیچگونه ظلم و ستمی در حق هیچ موجودی روا نمیداد و حق هیچ موجودی را پایمال نمیکند.
اما مسئله دوم، به عنوان یک نقض در مقابل یک حکم عقلی از دیرباز مطرح بوده است. اگر خداوند عادل است، پس چرا در مسئله ارث بین زن و مرد تفاوت قائل است. نکته مهم در پاسخ به این سوال، این است که معنای عدالت را بدانیم و ارتباط بین عدالت و تبعیض را بدانیم. عدالت عبارت است از اعطای حق هر کسی به خودش. نقطه مقابل عدالت، تبعیض قرار دارد. تبعیض عبارت است از تفاوت قائل شدن بین دو موجود بدون اینکه هیچ جهت درست و قانع کننده ای در این تفاوت قائل شدن وجود داشته باشد. از این تعریف مشخص میشود که گاهی اوقات، تفاو.ت قائل شدن تبعیض است و گاهی نیست.
اگر تفاوت قائل شدن بر اساس منشأ و دلیل عقلی و عقلایی قابل قبول باشد، هیچ منافاتی با عدالت ندارد. به عنوان مثال، مادری که دو فرزند کوچک و بزرگ دارد. غذای مورد نیاز این دو فرزند، از نظر کمی و کیفی کاملا با هم تفاوت دارد. بر اساس همین تفاوت، غذایی که به آنها داده میشود نیز باید متفاوت باشد. هیچگاه فرزند 1 ساله غذایی مشابه با فرزند 14 ساله ندارد. نه از حیث کمیت و نه از حیث کیفیت. به همین جهت، در هنگام تفسیم غذا حتما باید این تفاوت را در نظر گرفت. اما این تفاوت، به هیچ وجه منافاتی با عدالت ندارد بلکه به نوعی عین عدالت است. یعنی حق کودک شیرخوار، استفاده از میزان خاصی شیر است و حق فرزند 14 ساله، استفاده از غذایی است که میزان خاصی از مواد مغذی مورد نیاز بدن او را دارد. بنابراین، اگر به هر کدام، غذای مورد نیازش داده شود، عدالت اجرا شده است.
در مسئله ارث زن و مرد نیز همین تفاوت وجود دارد. زن و مرد، تفاوتهایی از جهات مختلف اقتصادی و اجتماعی دارند که همین باعث میشود که خداوند متعال در منتفع شدن هر یک از مالی که خودش تلاشی در حصول آن نداشته است، تفاوتی بین آنها قائل شود. تفاوتهایی که خود باعث ایجاد تکالیف مالی و حقوقی برای مردان و معافیت زنان از آن تکالیف شده است. اموری مانند لزوم نفقه زن و فرزند، بذل مهریه و صداق، لزوم اعطای هزینه زندگى زن هنگامى که در عده به سر مىبرد، شرکت در جهاد و هزینه سفر و سپردن نفقه خانواده در آن ایام به زن و فرزند، پرداخت دیه در بعضى از جنایات اشتباهى خویشاوندان (به عنوان عاقله)، پرداخت مخارج سایر نزدیکان تهیدست (مانند پدر و مادر و خواهر و...) از جمله این امور و تکالیف است که در دین اسلام، بر دوش مردان گذارده شده است و زنان از آن امور مستثنی هستند. بدین جهت، اگر این تکالیف را در نظر بگیریم، به صورت خالص آنچه برای مردان باقی می ماند گاهی درصد کمی از مقداری است که به زنان رسیده است.(1)
این تفاوتها، گرچه در متون دینی و روایات بیان شده اند، ولی همگی بیانگر حکمت تفاوت ارث مرد و زن هستند نه بیانگر علت آن. بدین جهت، اگر زمانی در کشوری اسلامی این تکالیف از دوش مرد برداشته شد نمیتوان گفت که ارث مرد با زن شرعا مساوی است. یا اگر در قانون ارث زن و مرد مساوی دانسته شد، نمیتوان گفت که این تکالیف شرعی مالی از دوش مرد برداشته میشود.
البته مشخص است که زنان در بستر همان تکالیف مالی که بر دوش مردان نهاده شده است، بهره دو چندانی میبرند که در کنار سهم الارثی که برده اند کسری آنرا جبران میکند. به عنوان مثال، فردی از دنیا میرود و نود میلیون تومان ارثیه او برای یک دختر و یک پسر از او باقی می ماند. از این 90 میلیون 30 میلیون به دختر و 60 میلیون به پسر میرسد. هر کدام از این دختر و پسر ازدواج کرده اند و فرض کنید که این عروس و داماد نیز خواهر و برادر هستند و پدر آنان نیز وفات میکند و فرضا همین 90 میلیون را باقی میگذارد. در این مسئله، پسر اول، 60 میلیون سهم میبرد ولی باید حدود 400 میلیون مهریه زنش را بدهد. زنی که خودش در خانواده دوم، 30 میلیون ارثیه نیز برده است. بعلاوه، پسر اولی، باید نفقه این زن را نیز بدهد. اگر جهادی نیز روی بدهد باید در جهاد نیز شرکت کند و ... دختر خانواده اول، 30 میلیون ارث برده است ولی هیچکدام از این هزینه ها از نظر دین اسلام بر عهده او نیست. همانطور که عروس خانواده اول نیز 30 میلیون ارث برده بود ولی این هزینه ها را بر دوش نداشت.
اینها هزینه هایی است که در دین اسلام بر دوش این دو مرد نهاده شده است و در سیستم های ازدواج رایج غیر دینی هیچ کدام بر دوش مردان نیست. بر این اساس مشخص میشود که بین زن و مرد از حیث اجتماعی و اقتصادی تفاوتهایی وجود دارد. این تفاوتها بر اساس تکالیفی که خداوند در شریعت بر دوش مردان قرار داده است. به همین جهت، لازم است در دین برای این هزینه کردها، ردیف بودجه و منبع در آمدی در نظر گرفته شود تا تکلیف مالی مورد نظر لغو و بی فایده نباشد.
پی نوشت:
1. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، بیروت، موسسه اعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ج4، صص 218ـ199.