پرسش:
گفته شده فرزندان وقتی میخواهند وارد بهشت شوند پدر و مادرشان را میخواهند و بدون پدر و مادرشان بهشت را نمیخواهند و یعنی زندگی مادی آن تاثیر خودش را گذاشته است. مطلب بعدی این که چرا انسانی که تمام عمر در این دنیا سعی میکند مفید باشد و از مفید بودن لذت میبرد در بهشت زندگی حیوانی دارد؟ فقط میخورد و میخوابد و رابطه جنسی برقرار میکند ؟؟ واقعا شبیه حیوانات همین دنیا نمیشویم که در باغ وحش زندگی میکنند ؟ فقط ما از آن ها پیشرفته تریم ولی در کل خیلی شبیه هم هستیم! واقعا بنده متوجه نمیشوم که چرا اصل پیشرفت ما در این دنیا است؟ یعنی چرا باید زندگی حیوانی داشته باشیم و حتی از آن لذت ببریم ؟؟؟
پاسخ:
دوست عزیز، پرسش شما بخشهای متنوعی دارد که در قالب چند نکته، به آنها پاسخ می دهیم:
نکته اول: پیوستن به خانواده در بهشت
درباره پیوستن به خانواده در بهشت این اصل قرآنی وجود دارد که در بهشت، پدران و همسران و فرزندان به شخص مومن، ملحق می شوند. این مطلب در آیات 22 و 23 سوره مبارکه رعد آمده است: «وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ؛ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ»؛ یعنی: «و آنها كه بخاطر ذات(پاك) پروردگارشان شكيبايى مىكنند؛ و نماز را برپا مىدارند؛ و از آنچه به آنها روزى دادهايم، در پنهان و آشكار، انفاق مىكنند؛ و با حسنات، سيئات را از ميان مىبرند؛ پايان نيك سراى ديگر، از آن آنهاست. (همان) باغهاى جاويدان بهشتى كه وارد آن مىشوند؛ و همچنين پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىگردند.»
روشن است که منظور از الحاق پدران به شخص مومن، این نیست که فقط پدران به شخص مومن ملحق می شوند و مادران به شخص مومن، ملحق نمی شود بلکه منظور این است که یاران و دوستان و کسانی که آدمی به آنها عشق می ورزد، در بهشت به او ملحق می شوند؛ از جمله: پدران و همسران و فرزندان. بنابراین، می توان دریافت که چه بسا انسان های دیگر نیزی هستند که به آدمی ملحق می شوند و این آیه درصدد بیان تمامی آنها نبوده است. بنابراین، ممکن است که یاران و دوستان نیز اگر مومن باشند و اگر بخواهند با شخص مومن دیدار کنند، به او ملحق شوند.
بنابراین، در بهشت مومنان هر آنچه بخواهند برایشان برآورده می شود و به همین جهت می توانند با اقوام و دوستان خود دیدار کنند. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که برآورده کردن درخواست مومنان، مشروط به این است که آن چیزی که درخواست شده، برآورده کردنش ممکن باشد. اگر کسی خواستار دیدار با دیگری است ولی دیگری از او متنفر است، چنین دیداری محقق نمی شود. یا اگر کسی خواستار زندگی با دیگری است اما دیگری خواستار زندگی کردن با او نیست، چنین چیزی محقق نمی شود. بنابراین، خداوند هر آنچه که وقوعش ممکن باشد را برای شخص مومن برآورده می سازد از جمله زندگی با کسانی که مومن آنها را دوست دارد و آنها نیز از این امر راضیند.
نکته دوم: نعمت های بهشتی
از آیات قرآنی بدست می آید که در بهشت، آدمی از نعمت های مختلفی برخوردار است و اینطور نیست که نعمات بهشتی محدود به امور روحانی یا محدود به امور جسمانی باشد. برای نمونه، در این آیات به لذت های روحانی بهشت اشاره می شود:
بهشتيان در محيطي سراسر امن و به دور از هر گونه ترس و واهمه و غم و اندوهي به سر ميبرند: «ادخُلو الجنة لاخَوفٌ عليكُم و لا اَنتُم تَحزَنونَ»(1)؛ یعنی: «به بهشت درآييد. نه بيمي بر شماست و نه اندوهگين ميشويد».
خشنودي خدا يكي از بزرگترين نعمتها و لذتهاي بهشت ناشي از جلب رضايت و خشنودي الهي است: «و رضوانٌ مِنَ الله اَكبَر و هُو الفَوزُ العظيم»(2)؛ یعنی: «و خشنودي خدا بزرگتر است. اين همان كاميابي بزرگ است.»
بهشتيان هنگام ورود به بهشت، مورد استقبال و خوشآمد گوئي فرشتگان بهشت قرار گرفته و همواره مورد درود الهياند: «سلامٌ قولاً من ربٍّ رحيمٍ»(3)؛ یعنی: « از جانب پروردگار مهربان به آنان سلام ميرسد.»
اما در آیات دیگر به لذت های جسمانی نیز اشاره می شود؛ از جمله این آیات: بهشتیان خانه های زیبا و پاک دارند: «و يُدخِلكُم جنات تجري من تَحتِها الانهار و مساكِنَ طيبةً في جنات عَدْنٍ (4)؛ یعنی: «و شما را در باغهايي كه از زير (درختان) آن جويبار روان است و در منازلي پاكيزه و خوش، در بهشتهاي هميشگي درميآورد».
بهشتیان از غذاهاي بهشتي و ميوههاي مطبوع هر آنچه برگزينند براي ايشان آماده ميشود: «وَ اَمْدَدناهم بفاكهةٍ و لحمٍ مما يَشتَهونَ»(5)؛ یعنی: «(با هر نوع) ميوه و گوشتي كه دلخواه آنهاست آنان را مدد (و پذيرائي) ميكنيم».
همچنین بهشتیان از بهترین نوشيدنيهاي گوارا می نوشند: «يَسقُونَ من رحيقٍ مَختوُم»(6)؛ یعنی: «از بادههاي مهر شده نوشانده ميشوند».
«أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً»(7)؛ یعنی: «و لباسهاي فاخر و زينتهاي آراسته می پوشند: در آنجا با دستبندهايي از طلا آراسته ميشوند و جامههائي سبز از پرنيان نازك و حرير ستبر ميپوشند.»
«فيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ؛ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»(8)؛ یعنی: «در آن باغهاى بهشتى زنانى هستند كه جز به همسران خود عشق نمىورزند؛ و هيچ انس و جنّ پيش از اينها با آنان تماس نگرفته است. پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟!»
«حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبا»(9)؛ یعنی: « حوريانى كه در خيمههاى بهشتى مستورند. پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟! هيچ انس و جنّ پيش از ايشان با آنها تماس نگرفته(و دوشيزهاند) پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟!».
آنچه گفته شد بخشی از نعمت های بهشتی است. در واقع، بهشت سرایی است که انسان هر نعمتی را که بخواهد به همان شکلی که می پسندد واجدش می شود چرا که به تعبیر قرآنی، نعمات بهشتی، تابع مشیت و خواست بهشتیان است: «لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقينَ»(10)؛ یعنی: «هر چه بخواهند در آنجا هست؛ خداوند پرهيزگاران را چنين پاداش مىدهد»؛ «لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فيها وَ لَدَيْنا مَزيدٌ»(11)؛ یعنی: « هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست، و نزد ما نعمتهاى بيشترى است(كه به فكر هيچ كس نمىرسد)».
نکته سوم: زندگی انسانی و حیوانی
زندگی انسانی و زندگی حیوانی از جهاتی مشابهند و از جهاتی نه. شباهت آنها در نیاز به زیستگاه امن و خوراک مناسب و بهره مندی از لذائذ جنسی است. هم انسان و هم حیوان برای وصول به این موارد در این دنیا، کوشش و تلاش می کنند. بله هستند حیواناتی که در باغ وحش خوراکشان بدون تلاش تامین می شود و یا انسانهایی که بدون تلاش و صرفا بواسطه ارثی که برده اند نیازهایشان را تامین می کنند؛ اما به صورت کلی، انسان و حیوان عمدتا در این دنیا باید تلاش کنند تا نیازهایشان تامین شود. این ویژگی دنیا و تزاحمات حاکم بر آن است. در واقع، تلاش و کوشش انسانها عمدتا ناشی از تزاحمات دنیایی است که هر کس برای برخورداری از حیات و منافعش، باید بکوشد تا آن را تامین و حفظ کند. مثلا انسان برای این که زنده بماند، چاره ای ندارد جز این که کار کند و مثلا سبزی بکارد و یا مرغ پرورش بدهد و غیره. همچنین، حیوانات نیز باید شکار کنند و یا بگردند و بچرند و غیره. به هر حال، تلاش لازم است تا حیات دنیوی انسان و حیوان حفظ شود و بقاء یابد.
اما در بهشت قوانین و قواعد دیگری حاکم است. چون تزاحمات در آنجا حاکم نیست، به همین جهت، در آنجا نیازی به تلاش و کوشش نیست و همین که چیزی را اراده کنیم، آن چیز مهیا می شود؛ برخلاف جهنم که هر چیزی را بخواهیم برآورده نمی شود حتی اگر تلاش کنیم.
بنابراین، تلاش و کوشش برای تامین خواسته ها، ویژگی حیات دنیوی انسان و حیوان است؛ چنانچه که بی نیازی از تلاش و کوشش برای تامین خواسته ها، ویژگی حیات اخروی است. اینطور نیست که حیات انسانی با تلاش و کوشش گره خورده باشد. بله حیات دنیوی انسانها چنین ویژگی دارد چنانچه حیات دنیوی حیوانات نیز چنین ویژگی ای دارد. اما حیات اخروی فاقد این ویژگی است.
نکته چهارم: تکامل و پیشرفت پس از مرگ
پس از مرگ، روح آدمی نمی میرد بلکه از سرایی به سرای دیگر منتقل می شود. این سرای دیگر، برزخ است که تا وقوع قیامت آدمی در آن زندگی می کند. این مطلب که میان دنیا و قیامت، برزخ وجود دارد، در آیات متعددی بیان شده است از جمله در این آیه 28 سوه مبارکه بقره. مفاد این آیه از این قرار است که آدمی مرده بود سپس در این دنیا احیا شد و سپس اماته یافت و این دنیا را ترک کرد و سپس مجددا احیا شد(برزخ) و سپس قیامت به پا شد و به سوی خداوند بازگشت. همچنین در آیات 99 و 100 سوره مبارکه مومنون، صراحتا از واژه برزخ استفاده شده است. برزخ هم دارای بهشت است و هم دارای جهنم.
تا زمانی که آدمی در برزخ است امکان تکامل دارد اما باید دانست که تکاملش بواسطه اعمالی نیست که در برزخ انجام می دهد بلکه بواسطه اعمالی است که سابقا در دنیا به عنوان کار و سنت نیک به جا گذاشته است؛ مثلا بیمارستانی ساخته و یا کتاب مفیدی نوشته و یا فرزند خوبی پرورش داده و غیره. همچنین آدمی بواسطه شناخت جدیدی که از حقایق بدست می آورد (مثلا میفهمد حقیقتا خدا و آخرتی در کار است و دعوت پیامبران حق بوده و غیره) تکامل می یابد. این تکامل، یک تکامل علمی و معرفتی و از سنخ رفع حجاب است. این تکامل علمی بعد از وقوع قیامت نیز ادامه دارد.
بنابراین، تکامل در بهشت بواسطه سعی و کوشش شخصی در برزخ، اساسا منتفی است. در آنجا هر کس ثمره اعمال دنیوی خودش را می یابد و از آنها بهره مند می شود و اگر هم تکاملی می یابد یا بواسطه اعمالی است که سابقا در دنیا انجام داده و آثارش ادامه داشته و در برزخ نیز نصیبش می شود و یا بواسطه رفع حجابی است که در برزخ و قیامت رخ می دهد. به تعبیری، دنیا فصل کاشت است و آخرت فصل برداشت.
نکته پنجم: امکان رسیدن انسان به جایگاهی که هیچ ویژگی حیوانی در او نباشد
عقلا چنین امکانی وجود دارد اما این که چنین چیزی وقوع هم می یابد، دقیقا نمیدانیم.
همینقدر میدانیم که بهشتیان دارای مراتب و درجات هستند:
«وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ»(12)؛ یعنی: « و براى هر يك(از اين دو دسته)، درجات(و مراتبى) است از آنچه عمل كردند؛ و پروردگارت از اعمالى كه انجام مى دهند، غافل نيست».
«وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى» (13)؛ یعنی: «و هر كس با ايمان نزد او آيد، و اعمال صالح انجام داده باشد، چنين كسانى درجات عالى دارند».
اما توجه به این نکته هم خالی از لطف نیست که اساسا فرق زندگی انسانی و حیوانی در این نیازهای جسمانی نیست بلکه در تدبیر این نیازهای جسمانی است: اگر کسی این نیازهای جسمانی را به نحوی تدبیر کرد که در انحطاط اخلاقی فرو نرفت و ضمن تامین آن نیازها، به قرب الهی و کمالات روحانی توجه داشت، او زندگی انسانی دارد و به تعبیر قرآنی دارای «حیات طیبه» است: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»(14)؛ یعنی: «هر كس كار شايسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى داريم؛ و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى دادند، خواهيم داد».
اما اگر کسی نیازهای جسمانی را به نحوی تدبیر کرد که گویی انسان فقط دارای همین بُعد است، او نه فقط «حیات طیبه» ندارد بلکه به تعبیر قرآنی، زندگی او از زندگی حیوانی نیز پست تر است؛ چرا که انسان برخلاف حیوان، می توانست رشد روحانی و معنوی بیکرانی داشته باشد اما چنین نکرد و قدر این فرصت را ندانست و چشم و گوش و قلب خود را بست: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»(15)؛ یعنی: « ... آنها دلها[ عقلها]يى دارند كه با آن(انديشه نمى كنند، و) نمى فهمند؛ و چشمانى كه با آن نمى بينند؛ و گوشهايى كه با آن نمى شنوند؛ آنها همچون چهارپايانند؛ بلكه گمراهتر! اينان همان غافلانند(چرا كه با داشتن همه گونه امكانات هدايت، باز هم گمراهند)».
نتیجه آن که
در بهشت نعمات متنوعی است که بعضی روحانی و بعضی جسمانی است؛ و یکی از آنها نعمت دیدار خانواده و همزیستی با آنها است؛ مشروط به این که دیگری نیز از این همزیستی راضی باشد.
در آخرت، نعمات تابع خواست و مشیّت آدمی است و تا جایی که برآورده شدنشان ممکن باشد، از جانب خداوند برآورده می شود. در آنجا نیازی به کار و تلاش نیست چرا که لزوم تلاش برای دستیابی به یک هدف و نعمت، از ویژگیهای حیات دنیوی است که با تزاحمات و تضادّ منافع در هم آمیخته است. آخرت فصل برداشت آنچیزی است که در دنیا کاشته ایم.
با این حال، تکامل برزخی از دو جهت ممکن است: یکی بواسطه اعمال سابق ما در دنیا که آثارشان ادامه دارد؛ و دیگری بواسطه رفع حجاب. البته بعضی از عارفان و متفکران، بواسطه تجدد امثال و حرکت جوهری، از تکامل برزخی دفاع می کنند. در هر صورت، تکاملی که بواسطه اعمال و انجام کارهایی در برزخ باشد، در برزخ و قیامت منتفی است.(16)
پی نوشت ها:
1. اعراف: 49
2. توبه: 72
3. یس: 58
4. صف : 12
5. طور : 22
6. مطففین: 25
7. کهف: 31
8. رحمن: 56-57
9. رحمن: 72-75
10. نحل: 31
11. ق: 35
12. انعام: 132
13. طه: 75
14. نحل: 97
15. اعراف: 179
16. برای مطالعه بیشتر، رک: نجفی، رضوانه، تکامل برزخی نفس، نامه حکمت، بهار و تابستان 1387، صص97-110.