پرسش:
چرا ولید بن عقبه بعد از دستور یزید مبنی بر بیعت گرفتن از امام حسین (علیه السلام) و مخالفت امام با بیعت، امام حسین (علیه السلام) را در همانجا به شهادت نرساند؟
پاسخ:
ولید قدرت بر این کار را نداشت و نمیتوانست دست به چنین اقدامی بزند زیرا با بنی هاشم طرف بود و بنی امیه در مدینه از قدرت کافی برای رویارویی با بنی هاشم برخوردار نبودند. از طرفی ولید امام حسین ( علیه السلام) را به عنوان شخصیت برتر بنی هاشم میشناخت و حاضر نبود دست خود را به خون آن حضرت آغشته کند و از روحیه تساهل و تسامح برخوردار بود به خلاف مروان که اینگونه نبود. در همان جلسه ای که امام در دارالاماره مدینه حاضر شد ولید از خود سرسختی و شدت عمل نشان نداد و خواهان بیعت اجباری امام نبود به خلاف مروان که در آن جلسه حاضر بود و از ولید میخواست از امام به زور بیعت بگیرد و در غیر این صورت گردن امام را بزند. بنابر این روحیه مداراتی ولید با امام حسین (علیه السلام) مشهود است. ضمن اینکه امام برخی از بنی هاشم را به همراه خود برده بود که در صورت لزوم و توطئه بر علیه امام با ولید و مروان درگیر شوند. ولید به فکر بیعت اجباری و کشتن امام نبود و از این امر ابا داشت. و بعدها از این که این کار را نکرده بود خرسند بود.
شواهد تاریخی بر این که ولید اهل تسامح و تساهل بود وجود دارد پس از اینکه نامه یزید به ولید رسید که از امام بیعت بگیرد گفت: «انا لله وانا اليه راجعون، اي واي بر وليد بن عتبه، چه كسي او را به اين حكومت وارد ساخت مرا با حسين(علیه السلام)، پسر فاطمه(علیها السلام)، چه كار؟»(1) و اينكه در برابر مروان مي گويد: «اي كاش وليد زاده نـشـده بـود و نـامـي از او بـرده نمي شد»(2)و اينكه به مروان گفت: «كسي چون حسين (علیه السلام) خدعه نـمـي ورزد و چيزي را كه بعد عمل نكند نمي گويد»
و همچنين اين سخنش كه «واي بر تو، مرا بـه كـشـتـن حـسـيـن(علیه السلام) وا مي داري، در حالي كه با كشتن او دين و دنيايم را از دست مي دهم، به خدا سـوگـنـد اگـر هـمـه دنـيـا را بـه مـن بـدهـنـد دوسـت نـدارم كـه قـاتـل حسين بن علي،(علیهما السلام) پسر فاطمه، (علیها السلام) باشم. به خدا سوگند گمان ندارم كسي حسين بن علي (علیهما السلام) را بـكـشـد، جز اين كه در قيامت ميزان او نزد خداوند سبك است و خداوند او را پاكيزه نمي گرداند و بـرايـش عذابي دردناك است»؛ و اينكه هنگام رسيدن نامه دوم يزيد مبني بر فرستادن سر امام حـسـيـن(علیه السلام) هـمـراه جـواب، گفت: «نه به خدا سوگند، خدا نكند كه من كشنده حسين بن علي باشم؛ و اگـر يـزيـد دنـيـا را يـكـسـره بـه مـن بـدهـد، پـسـر دخـتـر رسـول خـدا (صلي الله عليه و آله) را نمي كشم»(3) و اين سخن را هنگامي گفت كه پنداشت امام (عليه السلام) از مـديـنه بيرون رفته است: «خداي عزوجل را سپاس كه مرا به خون حسين بن علي(علیهما السلام) مؤاخذه نخواهد كـرد»(4)
پی نوشت:
- ابن اعثم، الفتوح، دارالاضواء، 1411ق، بیروت، ج 5 ص 10
- همان، ج 5 ص 11
- همان،ج 5 ص 18
- همان
- http://askdin.com/comment/1033419#comment-1033419