پرسش:
در باره حدیث «نحن اسماء الله...» توضیح دهید.
پاسخ:
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
«وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»؛ و براى خدا، نام هاى نيک است؛ خدا را به آن (نام ها) بخوانيد!(1)
بیان تفسیری
منظور از «اسماء حسنى» صفات مختلف پروردگار است كه همگى نيک و همگى حُسنى است؛ مى دانيم خدا عالم است، قادر است، رازق است، عادل است، جواد است، كريم است و رحيم است، و هم چنين داراى صفات نيک فراوان ديگرى از اين قبيل مى باشد.
منظور از خواندن خدا به اين نام ها تنها اين نيست كه اين الفاظ را بر زبان جارى كنيم و مثلا بگویيم يا عالم، يا قادر، يا ارحم الراحمين؛ بلكه در واقع اين است كه اين صفات را در وجود خودمان به مقدار امكان پياده كنيم، پرتوى از علم و دانش او، شعاعى از قدرت و توانايى او، و گوشه اى از رحمت واسعه اش در ما و جامعه ما پياده شود، و به تعبير ديگر متصف به اوصاف او و متخلق به اخلاقش گرديم.(2)
تعداد اسماء حُسنی
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): «إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ اسْماً مِائَةً إِلَّا وَاحِداً مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ هِي...»؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: برای خداوند تبارک و تعالی، نود و نُه (99) نام هست، هر کسی آن ها را بشمارد، داخل بهشت می شود؛ آن ها عبارتند از... .(3)
نکته:
شکی نيست كه صفات خدا قابل احصاء و شماره نيست زيرا كمالات او نامتناهى است و براى هر كمالى از كمالات او اسم و صفتى مى توان انتخاب كرد. ولى چنان كه از احاديث استفاده مى شود، از ميان صفات او بعضى داراى اهميت بيشترى مى باشد، و شايد «اسماء حسنى» كه در آيه بالا آمده است، اشاره به همين گروه ممتازتر است.(4)
روایتی دیگر
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ" وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها" قَالَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا»؛ امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها» (برای خداوند نام های نیک است، پس خدا را با آن ها بخوانید) فرمودند: قسم به خدا، ما آن نام های نیکی هستیم؛ خداوند از بندگانش عملی را قبول نمی کند مگر با معرفت ما.(5)
علامه طباطبایی(ره) در ذیل این روایت می گوید: انبياء و اوصياء (علیهم السلام) اسماء خدا خواهند بود چون دلالت بر خدا مى كنند و وسائطى هستند بين او و بين خلقش، و چون آن حضرات در عبوديت به پايه اى هستند كه جز خدا چيز ديگرى ندارند، پس نشان دهنده اسماء خدا و صفات او هم ايشانند.(6)
بنابر این:
این که در روایات داریم که ائمه (علیهم السلام)، اسماء حُسنی الهی هستند، بیان مصداقی تمام و کامل است، زیرا آن ها مصداق بارز و تام ظهور و تجلی صفات و اسماء الهی هستند.
به بیان دیگر، آن حضرات به طور تمام و کمال، توانسته اند صفات و اسمای الهی را ظهور و بروز داده و الگویی کامل برای سایر انسان ها هستند.
به بیان سوم، از طریق شناخت ائمه معصومین (علیهم السلام) می توان به شناخت الهی رسید زیرا آن ها صفات و اسمای الهی را در خود، پیاده کرده و الگویی تام و تمام برای معرفی صفات و اسمای الهی هستند.
به بیان چهارم، اگر ما انسان ها به دلیل ناقص و محدود بودن درک و فهم مان، نمی توانیم به حقیقت صفات و اسمای الهی پی ببریم، لااقل بایستی نسبت به ائمه معصومین (علیهم السلام) ـ که نماد انسان کامل هستند و صفات و اسمای الهی در آن ها متجلی و ظهور پیدا کرده است ـ معرفت و شناخت پیدا کنیم و از این طریق به معرفت الهی برسیم.
پی نوشت ها:
1. اعراف: 7/ 180.
2. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 7، ص 23.
3. ابن بابويه، التوحيد(للصدوق)، محقق/مصحح: حسينى، ناشر: جامعه مدرسين ـ قم، 1398 ق، چاپ: اول، ص 194، ح 8.
4. تفسیر نمونه، پیشین، ج 7، ص 25.
5. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 1، ص 143، ح 4.
6. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج 8، ص 478.