پرسش:
چرا ابراهیم بن مالک انتقام خون مختار را نگرفت و بعدا به زبیریان پیوست؟
پاسخ:
اینکه ابراهیم اشتر چرا در اخر کار مختار را یاری نکرد بر ما هم پوشیده است منابع تاریخی هم علت آن را بیان نکردند(1) اگر چه مختار بارها گله و شکایت از عدم همراهی ابراهیم دارد و حتی نامه(2) برای او نوشت و قاصد(3) برای او فرستاد اما او مختار را یاری نکرد.
اما اینکه چگونه شد که ابراهیم اشتر به زبیریان پیوست و در سپاه آنان قرار گرفت علت خاصی دارد. آنگونه که در منابع تاریخی آمده است ابراهیم اشتر پس از کشته شدن مختار در کوفه با اختیار خود به هیچ کدام از دشمنان مختار نپیوست اما از آنجا که وی جایگاه مهمی در میان شیعیان داشت و قبیله و عشیره بزرگی داشت و معمولا در جنگها سرنوشت ساز بودند دو گروه بنی امیه و زبیریان خواهان جذب و به خدمت گرفتن او شدند از این رو عبدالله بن زبیر طی نامه ای از وی خواست به زبیریان ملحق شود و حتی وعده و وعید پست و کارگزاری به او داد از طرف دیگر مروانیان بویژه عبدالملک مروان به علت جایگاه خاص و ویژه ابراهیم اشتر نامه ای به او نوشت و او را به سمت مروانیان فرا خواند(4) روشن است که نامه این دو گروه که هر دو دشمن یکدیگر بودند در برهه ای نوشته شده بود که ابراهیم اشتر از فعالیتهای سیاسی کناره گرفته بود زبیریان و مروانیان از تنها گذاشتن مختار توسط ابراهیم با خبر بودند بعید نیست که دلیل جذب آنها همین موضوع باشد و یا اینکه از موقعیت او واهمه داشتند زیرا ابراهیم در آن زمان، منطقه موصل و جزیره را در دست داشت لذا با جذبش هم خطر او را کمتر میکردند هم اینکه نیروی زبده و قوی را جذب کرده بودند.
از این رو ابراهیم اشتر در انتخاب یکی از دو گروه به ناچار باید یکی را انتخاب مینمود چون از جانب زبیریان تهدید هم شده بود لذا ابراهیم اشتر بین بد و بدتر بد را انتخاب نمود یعنی بین زبیریان و مروانیان، زبیریان را انتخاب نمود و به آنان ملحق شد اگر چه هر دو طیف با اهل بیت (علیهم السلام) دشمنی داشتند اما دشمنی مروانیان با بنی هاشم از شدت بیشتری برخوردار بود لذا ابراهیم اشتر به زبیریان پیوست و در جنگی که بین مروانیان و زبیریان در عراق حوالی سامرا رخ داد ابراهیم اشتر در این جنگ کشته شد.(5)
پی نوشت:
- دینوری ابوحنیفه، اخبار الطوال، ترجمه، مهدوی دامغانی، نشر نی، تهران، 1371ش ، ص 334،
- ابن اعثم، الفتوح، تحقیق، علی شیری، دارالاضواء، بیروت، 1411ق، ج 6 ص 287
- ابن اعثم، ، ج 6 ص 286
- همان ج 6 ص 294-295
- مسعودی، مروج الذهب، دارالهجره، قم، 1409ق، ج 3 ص 107و106
- http://askdin.com/comment/1034633#comment-1034633