آیا بیشتر مردم دنیا که مسلمان نیستند به جهنم میروند؟

پرسش:

با توجه به این که ما الان در دوران ارتباطات هستیم و خیلی از مردم به تلویزیون و اینترنت و ماهواره و کتاب دسترسی دارند آیا بیشتر مردم دنیا که مسلمان نیستند به جهنم میروند؟به نظرم حتی خیلی از مردم مسلمان جهان هم به جهنم میرند چون از وجود مذهب شیعه اطلاع دارند اما شیعه نمیشوند مثلا اهل سنت موجود در ایران که همشون میدونند شیعه چی هست. آیا اینها کافرند و در جهنم جاویدان میمانند؟ آیا دروغ سازی های رسانه هاشون باعث شده دیده درستی از اسلام نداشته باشند؟(که بعید میدونم در این دوران تکنولوزی کسی اطلاعات غلط بهش رسیده باشد).نکته بعدی هم این که از همین عده بسیار کم مسلمانان شیعه دنیا عده زیادیشون هم به خاطر گناه هایی که دارند وارد جهنم میشوند!!! مثلا خیلی از مسلمان های مثلا ایران کلا نماز نمیخوانند! در صورتی که آیه قرآن داریم که میگوید از جهنمیان میپرسند که به چه علت به سقر افتادید؟ پاسخ میدهند که ما از نماز گذاران نبودیم! نتیجه این که اکثر مردم دنیا در حال حاضر به جهنم خواند رفت !!! میلیارد میلیارد آدم!!! آیا شما هم با نظر من موافقید؟

 

 

پاسخ:

دوست عزیز، برای پاسخ به پرسش حاضر، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم

نکته اول: نجات جاهل قاصر و مستضعف فکری از عذاب

همانطور که مرقوم فرمودید، عذاب الهی برای کسانی است که تعمدا کفر می ورزند و گناه می کنند وگرنه کسانی که جاهلند و در شک و شبهه به سر می برند و تقصیری در این جهل ندارند، معذورند.

این مطلب یک اصل قرآنی است که در آیات متعددی مطرح شده است؛ از جمله:

 

«وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى‏ حَتَّى يَبْعَثَ في‏ أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى‏ إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ»(1)؛ یعنی: «و پروردگار تو هرگز شهرها و آباديها را هلاك نمى‏كرد تا اينكه در كانون آنها پيامبرى مبعوث كند كه آيات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز آباديها و شهرها را هلاك نكرديم مگر آنكه اهلش ظالم بودند.»

 

« فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً»(2)؛ یعنی: « آنها(عذرى نداشتند، و) جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه براستى تحت فشار قرار گرفته‏اند(و حقيقتاً مستضعفند)؛ نه چاره‏اى دارند، و نه راهى(براى نجات از آن محيط آلوده) مى‏يابند. ممكن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد؛ و خداوند، عفو كننده و آمرزنده است.»

 

در همین راستا، شهید مطهری می فرمایند: «اگر کسى داراى صفت تسلیم باشد و به عللى حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در این‏باره بى‏‌تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمى‏‌سازد، او اهل نجات از دوزخ است. خداى متعال مى‏‌فرماید: «و ما کنّا معذّبین حتّى نبعث رسولا» ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده (حجّت تمام نشده) بشر را معذّب کنیم. یعنى محال است که خداى کریم حکیم کسى را که حجت بر او تمام نشده است عذاب کند.»(3)

 

نکته دوم: تشخیص مصادیق جاهل قاصر و مستضعف فکری

توجه به این نکته لازم است که در تشخیص مصداق جاهل قاصر و مستضعف فکری، باید اوضاع و احوال روزگار حاضر را نیز مورد توجه قرار داد. مثلا با عنایت به این که در عصری به سر می بریم که دسترسی به اطلاعات برای همگان بیش از پیش میسر شده است، شاید به ذهن برسد که اساسا جاهل قاصر نداریم و هر کسی که جاهل است حتما جاهل مقصر و گناهکار و جهنمی است؛ در حالی که باید به این نکته مهم نیز توجه کنیم که متاسفانه در عصر حاضر -اگرچه اطلاعات در دسترس همگان است- اطلاعات درست و نادرست در هم آمیخته شده است و تشخیص حق و باطل سخت تر شده است. فضای مسموم رسانه ای و تهاجم روزافزون فرهنگی علیه اسلام آن چنان سنگین و زیاد شده است که برای یک ناظر بیرونی، دسترسی به حقیقت اسلام بسی سخت و دشوار است.

 

به بیان دیگر، به گوش رسیدن یک پیام و یا حتی درک کردنش، برای تصدیق کردن به آن کافی نیست. گاهی پیش می آید یک پیام را می شنویم و می خوانیم و می فهمیم، اما به خاطر تصویرسازی دیگران، نسبت به پذیرش آن هراس داریم و یا اینطور تصور می کنیم که گوینده این پیام حتما اموری را از من مخفی نگه داشته و احتمالا تردستی کرده و مرا فریب داده است. به همین جهت، با این که اشکالی به آن پیام وارد نمی کنیم اما بازهم از پذیرش آن هراس داریم و از آن دوری می کنیم. گاهی هم پیش می آید که مشکلات زندگی چنان ما را در خود فرو می برد که اصلا فرصت تفکر پیدا نمی کنیم. مثلا کارگری را در نظر بگیرید که در یک کشور مسیحی است. او شنیده که اسلام دینی از ادیان است اما هیچ گاه فرصت نمی کند که تحقیقا اسلام را مورد مطالعه قرار بدهد و تجزیه و تحلیل بکند و اشکالاتی که روزانه در رسانه علیه اسلام شده را برطرف بکند. اگر حقیقتا او به سبب مشکلات فرصت تامل و تحقیق پیدا نمی کند، خداوند نیز از او همین قدر انتظار دارد. بله، وظیفه یک مسلمان، ابلاغ پیام اسلام به همان کارگر و تسهیل درک آن پیام است؛ اما با این حال، هر کس شرایط خاص زندگی خودش را دارد و ما نمی توانیم درباره اش اظهار نظر قطعی کنیم که او معاند و دشمن اسلام است.

 

از این رو، در تعیین مصادیق جاهل قاصر و جاهل مقصر باید از تنگ نظری دست برداشت و با واقع بینی و در نظر گرفتن شرایط مسموم فرهنگی و رسانه ای، با کسانی که به حقیقت اسلام و شیعه آگاهی ندارند، مدارای بیشتری کرد و آنها را نیز اهل نجات دانست.  

 

در مورد دانشمندان علوم تجربی نیز همین سخن جاری است. آنها عمدتا با علم و آزمایش سروکار دارند و اگرچه باهوش و دقیق هستند؛ اما دقت و هوش آنها در حوزه تخصصی آنها است. نمی شود انتظار داشت که یک دندانپزشک ماهر، یک ستاره شناس ماهر نیز باشد. ممکن است کسی دندانپزشک باشد اما هیچ چیزی از سیارات نداند و یا فقط نام چند سیاره را بلد باشد. اطلاع دانشمندان از دین هم عمدتا در همین مقدار است.

 

دقت بفرمایید: ما نمی گوییم این گروه حتما بهشتی و معذور هستند. عرض ما این است که نمی دانیم این گروه در چه وضعیتی هستند؛ احتمال دارد عذر موجهی داشته باشند که ما از آن بی خبریم. به همین جهت، تمامی همت ما معطوف به اثبات این نکته است که علم ما محدود است و به همین جهت، باید از اظهار نظر قطعی درباره عاقبت افراد پرهیز کرد.

 

نکته سوم: نجات برخی از گناهکاران از عذاب الهی

اما در مورد گناهکاران نیز باید عرض کنیم بسیاری از آنها بواسطه توبه بخشیده می شوند و یا بواسطه بیماری و شروری که متحمل شده اند گناهانشان پاک می شود و یا بواسطه شفاعت اولیای الهی مورد عفو و رحمت قرار می گیرند و ... بله، نهایتا گروهی از مردم بواسطه تجسم اعمالشان در آخرت معذّب می شوند اما همین گروه نیز عمدتا عذابشان موقت است و دائمی نیست.

 

نکته چهارم: بی نماز و قبولی اعمال

اما درباره تعابیر دینی درباره نماز نیز گفتنی است، بسیاری از تعابیر دینی درباره مشروط کردن قبولی اعمال به نماز، شرط فقهی نیست بلکه شرط اخلاقی است که با تاکید شدید بیان شده است. شبیه به این که تعبیر شده «برای همسایه مسجد نماز نیست مگر در مسجد». علما فرموده اند این روایت برای بیان شرط فقهی نیست که معنایش این باشد که نماز همسایه مسجد در خانه اش باطل باشد، بلکه برای بیان اهتمام و فضیلت زیاد خواندن نماز در مسجد خصوصا برای همسایه مسجد است. 

 

اما در مورد آیه ای که به آن اشاره فرمودید، باید عرض کنم این آیه  در سوره مبارکه مدثر ادامه دارد: «في‏ جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ (40)عَنِ الْمُجْرِمينَ (41) ما سَلَكَكُمْ في‏ سَقَرَ (42) قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (43) وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكينَ (44) وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضينَ (45) وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (46) حَتَّى أَتانَا الْيَقينُ (47)».

 

همانطور که مستحضرید معنای آیات مذکور از این قرار است که مجرمین به دلیل این که از مخالفان معاد و رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) بودند و تا آخرین لحظه، نه به اخلاق و نه به شریعت پایبند نبودند، به جهنم مبتلا شدند. بنابراین، اینطور نیست که فقط به خاطر نماز به این عاقبت دچار شدند. تعبیر مجرم در آیات مذکور نشانگر این واقعیت است که آنها جاهل قاصر نبودند و در زمره کسانی بودند که حق را می شناختند اما تکذیب می کردند و حتی به اخلاق و کمک به دیگران نیز اعتنایی نداشتند.

 

نتیجه:

بنابراین، با این که نمی توان به صورت قطعی از کمیت و تعداد بهشتی ها و جهنمی ها سخن گفت؛ اما بعید نمی دانیم که نهایتا تعداد بهشتیان بیشتر از تعداد جهنمی ها باشد چون اولا اکثر مردم جاهل قاصرند؛ و ثانیا گناهکارانی که جاهل قاصر نیستند نیز توسط عواملی همچون توبه و شفاعت و ابتلا به سختی دنیوی و ... گناهشان پاک می شود و یا نهایتا در آخرت بواسطه عذابی که تحمل می کنند کاملا پاک شده و به بهشت راه می یابند.

 

پی نوشت ها:

1. قصص: 59

2. نساء: 97-99

3. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، بیتا، ج1، صص293-294

http://askdin.com/comment/1033243#comment-1033243