پرسش:
چرا بعضی از دانشمندان پس از کسب علم فراوان در نهایت به خدا میرسند ولی بعضی دیگر در نقطه مقابل قرار گرفته و بی دین و لائیک میشوند.
پاسخ:
پذیرش یا عدم پذیرش یک عقیده یا دیدگاه، وابسته به مولفه های متعددی است. برخی از این عوامل، عوامل روانی است و برخی، اجتماعی و برخی دیگر، علمی و از سنخ نظری است. خواه متعلق این پذیرش یا انکار، از سنخ باور دینی باشد یا غیر دینی. البته این مسئله وقتی متعلقش از سنخ باور دینی و اعتقاد به یک امر متافیزیکی میشود بیشتر است.
از جمله این عوامل میتوان به این موارد اشاره کرد: تعصب، حب و بغض، میل به باقی ماندن بر برداشت و فهم قبلی و سخت بودن تغییر، جایگاه اجتماعی، نگرش مردم و جامعه علمی و عوام به انسان، ترس از قضاوت و برخورد دیگران، ترس از لوازم پذیرش یک دیدگاه، مشکلات نظری و پیش فرضهای فکری
اینها از جمله مهمترین عواملی بود که در پذیرش یک باور جدید یا قبول باور قدیمی و انکار باور جدید، تاثیر دارد.
قرآن کریم نیز به برخی از این امور اشاره دارد:
نخست. محیط:
یكی از عوامل مهم دین گریزی، محیط خانوادگی، كاری، اجتماعی و فرهنگی می تواند باشد. نشانگر این تأثیر و تأثر، پیدایش و رشد دین گریزی در برخی محیط ها و كاهش آن در دیگر محیط ها است. دین گریزان بیشتر به خانواده ها، دانشكده ها و… خاصی وابسته هستند؛ به گونه ای كه شماری ازآنها اگر در محیط های متفاوتی قرار گیرند در شمار دین گریزان قرار نمی گیرند. چنان كه محیط ناسالم در این دین گریزی تأثیرگذار است؛ در برنتافتن دین نیز بسیار نقش آفرین است. برای نمونه در برخی از آیات، وابستگی به باورها و عادات پیشینیان عامل اصلی نپذیرفتن دین شمرده شده است. در تعدادی از این آیات، نقش محیط در گریز از رفتارها و مناسك مطلوب دین دیده می شود. كافران كه در محیط فرهنگی و اجتماعی خاصی زیسته اند و آداب و رسوم خاصی یافته اند در برابر فراخوان پیامبران از باورها و عادت های پیشینیان خود سخن می گویند:
«و إذا قیل لهم اتّبعوا ماأنزل الله قالوا بل نتّبع ما ألفینا علیه آباءنا» (1 )
دوم. دوستان و مربیان
عامل دیگر دین گریزی، دوستان، مربیان و همراهان انسان هستند. نظر سنجی ها از تأثیر شگرف دوستان بر یكدیگر، مربیان بر دانش آموزان و كاهش اعتماد فرزندان به والدین و حرف شنوی از ایشان حكایت دارد. از سویی درصد زیادی از والدین به نوعی فرزندان خویش را ناسازگار می خوانند. و از سویی دیگر نوجوانان به رفتارها و باورهای والدین خرده می گیرند و حاضر به پیروی از ایشان نیستند. قوم موسی بیشتر تحت تأثیر سامری قرار گرفتند و از دین موسی گریختند(2).
در آخرت نیز دوزخیان عذر به درگاه خدا می برند و دوستان ناشایست را عامل دین گریزی خود معرفی می كنند:
«یا ویلتی لیتنی لم أتّخذ فلاناً خلیلاً» (3): اى واى كاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم.
چنان كه دوستان و مربیان در گریزان ساختن دینداران از دین خویش سهم دارند در پذیرا نشدن ایشان دین حق را نیز نقش آفرین هستند. برای نمونه فرزند نوح(علیه السلام) تحت تأثیر محیط و دوستان از دین گریخت و از شمار خاندان و نجات یافتگان بیرون رفت(4).
شماری از كافران با الگوگیری از بزرگان خود به دین گریزی كشانده شدند:
«اتّخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً من دون الله» (5):اينان دانشمندان و راهبان خود را به جاى خدا به الوهيت گرفتند.
«وقالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا و كبرائنا فأضلّونا السبیلا» (6):و مى گويند پروردگارا ما رؤسا و بزرگتران خويش را اطاعت كرديم و ما را از راه به در كردند.
سوم. فشار و خشونت
یكی از عوامل مهم آسیب های اجتماعی اجبار و اكراه بر انجام برخی رفتارها و كردارها بوده و هست. اجبار، خشونت و سخت گیری پیامدهای بسیار ناگواری دارد كه لج بازی، پنهان كاری، دروغ و انتقام، تنها بخشی از نتایج سوء این عامل هستند. دین گریزی و جبهه گرفتن در برابر دین و پذیرش دین نیز چونان دیگر آسیب های اجتماعی از این عامل بی بهره نمانده است. خشونت هایی كه به نام دین انجام می گیرد و الزام هایی كه در جهت دین آوری صورت می پذیرد گروهی را در صف دین گریزان آورده است و در نگاه ایشان تصویر دین، تصویری خشن و همراه با فشار، تهدید و ارعاب می گردد. بسیاری از كودكان در دوران نوجوانی وجوانی، تهدید و گاه تنبیه والدین به انجام فرائض و ترك برخی رفتارها را شاهد بوده اند، و در محیط تحصیلی كاستن از نمره انضباط، تحقیر و تهدید را تحمل كرده و به اجبار در نماز جماعت و دیگر مراسم دینی شركت كرده اند، و سپس در محیط كار و فعالیت به نام دین، بست و بندهای بسیار را تجربه می كنند.
در نظرگاه قرآن نیز مهربانی، خویشتن داری و آسان گیری بر مردم، عامل جذب آنان، و سخت گیری و فشار، عامل گریز از دین معرفی شده است:
«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم» (7):پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى شدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه
با این نگاه، قرآن از پیامبران، نرم گویی با سردمداران كفر و فساد را می طلبد و ایشان را از درشت گویی باز می دارد:
«فقولا له قولاً لیناً لعلّه یتذكّر أو یخشی» (8):و با او سخنى نرم گوييد شايد كه پند پذيرد يا بترسد.
چهارم. شک و تردید
یکی دیگر از عوامل دین گریزی شک و تردید نسبت به آموزه ها و سنت های دینی است. این عامل در عصر جدید که دوران گرداب های سهمگین شک و تردید است بسیار بیشتر از گذشته جلوه می کند. گرداب شک و تردید چنان گسترده و فراگیر است که هیچ آموزه ای از آن بی نصیب نمانده است.
انسان امروز به تمامی باورها و اعتقادات و مناسک پیشینیان به دیده شک و تردید می نگرد، او تفاوتی میان معارف مقدس و نامقدس نمی بیند و شک و تردید خویش را در تمام حوزه ها می گستراند. این شک و تردیدها وقتی در قالب پرسش درآیند و جواب شایسته گیرند بسیار خجسته و ارزشمند می نمایند و دینداری را مستحکم می سازند، اما وقتی پرسشی نشوند یا پاسخ بایسته نگیرند بسیار ویرانگر می شوند؛ به ویژه آن گاه که پرسشگر، دین را نابردبار در برابر پرسش های خود ببیند.
این شکاکیت، سابقه دیرین در میان اقوام مختلف دارد. چنانکه بنی اسرائیل در مورد دین و اموزه های دینی همواره با شک و تردید برخورد میکردند: «إنّهم لفی شکّ منه مریب» (9): بى گمان آنان در باره آن در شكى بهتان آميزند.
قوم عاد در حقانیت دین هود شک و تردید داشتند و خواستار نشانه بودند و بدون نشانه پذیرای دین نمی شدند و از خدایان خویش دست برنمی داشتند: «یا هود ما جئتنا ببینة و ما نحن بتارکی آلهتنا عن قولک و ما نحن لک بمؤمنین» (10)
پنجم. ناسازگارنمایی با علم
در نگاه عده ای علم و دین ناسازگار با یکدیگرند و تلاش های فراوانی که در راستای آشتی این دو انجام شده ناکام است. دین نظریات نوآمد علمی را بر نمی تابد. چنان که تصور اینکه یک نفر هم دیندار باشد وهم دانشمند، امکان پذیر نیست. استیون وینبرگ، فیزیک دان، به عنوان نماینده برجسته این گروه می گوید: «هر چه علم، عمیق تر به سرشت اشیاء نگاه کند کمتر به نظر می رسد جهان نشانی از یک خدای «علاقه مند» را در برداشته باشد». یکی از نمونه های برجسته ناسازگاری علم و دین، نظریه تکامل داروین است. این نظریه با آنچه ادیان به عنوان هدفداری جهان مطرح می کنند کاملاً در ناسازگاری است.
همچنان که ناسازگار دیدن دین با علم از عوامل مهم دین گریزی است؛ تهی دیدن دین از علم و بی ثمر بودن آن نیز از عوامل دین گریزی شناخته می شود. برای نمونه کافران از آن جهت از اسلام می گریختند که قرآن را اساطیر می شناختند، و از علم تهی می دانستند. درنگاه آنها اساطیر از واقعیت تهی است و ثمره ای جز سرگرمی ندارد، اما علم فواید بسیار دارد و انسان را در رسیدن به خواسته ها و آرزوها یاری می کند:
«يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ» (11): كسانى كه كفر ورزيدند مى گويند اين [كتاب] چيزى جز افسانه هاى پيشينيان نيست
ششم. ناسازگارنمایی با عقل
وقتی گروهی دینی را پذیرا می شوند انتظار ناسازگاری آن دین با خرد را ندارند که اگر چنین تنشی میان عقل و دین رخ نماید آنها از دین به سود عقل چشم می پوشند. برخی از دین گریزی ها در میان جوانان و دیگر اقشار جامعه از سر ناسازگار دیدن دین با عقل است. عده ای در جهان اسلام، شبیه خوانی، تعزیه خوانی، معجزات، شیطان، جنّ، تفاوت مرد و زن در دیه، ارث و… را بر نمی تابند و آنها را با عقل ناسازگار می خوانند، چنان که در میان مسیحیان نیز شماری تثلیث، رخدادهای زمان تولد مسیح، عشاء ربّانی و تأثیر قطعه نانی تبرّک شده و جرعه ای شراب در خوشبختی را که از باورهای مسیحیان است با عقل ناسازگار می شناسند و برخی یهودیان نیز بی بندوباری سلیمان، کشتی گرفتن یعقوب با خدا، فریاد و فغان ایوب و هوسرانی داود را ـ آن گونه که تورات می گوید ـ با خرد ناسازگار می شناسند.
هفتم. خواسته های نفسانی
عده ای دین را بر نمی تابند؛ از آن جهت که آموزه های پیامبران با بی بند وباری و ولنگاری ایشان ناهمخوان است و بر زیاده خواهی ها و آزادی های جنسی ایشان قید و بند می زند:
«وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ» (12): و همانا به موسى كتاب [تورات] را داديم و پس از او پيامبرانى را پشت سر هم فرستاديم و عيسى پسر مريم را معجزه هاى آشكار بخشيديم و او را با روح القدس تاييد كرديم پس چرا هر گاه پيامبرى چيزى را كه خوشايند شما نبود برايتان آورد كبر ورزيديد گروهى را دروغگو خوانديد و گروهى را كشتيد.
این گروه دین را بر نمی تابند و هوای نفس را معبود خود قرار می دهند:
«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلً»:(13): آيا آن كس كه هواى [نفس] خود را معبود خويش گرفته است ديدى آيا [مى توانى] ضامن او باشی.
اینها برخی از مهمترین عواملی بود که در منابع دینی و قران کریم به عنوان مولفه ها و عوامل بازدارنده از دینداری و پذیرش باورهای دینی و دعوت انبیاء مطرح شده است. اما تشخیص اینکه در هر فرد خداباور کدام یک از این موانع وجود ندارد یا اینکه در هر فرد منکر کدام عامل، مانع از پذیرش دین و باورهای دینی شده است، مسئله ای است که جز با احاطه علمی بر روان همان فرد امکان پذیر نیست و گاهی خود فرد نیز از عامل اصلی پذیرش یا عدم پذیرش این باورها آگاهی کامل را ندارد.
پی نوشتها:
1. انبیاء، آیه۵۳
2. سوره طه، آیات ۸۵ـ۸۸
3. سوره فرقان، آیه۲۸
4. سوره هود، آیه۴۶
5. سوره توبه، آیه۳۱
6. سوره احزاب، آیه۶۷
7. سوره آل عمران، آیه۱۵۹
8. سوره طه، آیه۴۴
9. سوره هود، آیه110
10. سوره هود، آیه53
11. سوره انعام، آیه25
12. سوره بقره، آیه78
13. سوره فرقان، آیه43
http://askdin.com/comment/1031657#comment-1031657