پرسش:
وقتي ديه زنان به يك سوم ديه مرد ميرسد به نصف مي رسد اين يعني وقتي ديه زن از يك سوم بيشتر ميشود مبلغ دريافتي ديه تا زماني كه به دو سوم نرسد كمتر مي شود مثلا ديه قطع سه انگشت زن سي شتر و چهار انگشت زن بیست شتر می شود چه دلایل و فلسفه عقلی در ان نهفته است؟ لطفا شرح دهید و این احکام جزو احکام عبادی مثل تعداد رکعت های نماز و غیره نیست.
پاسخ:
منشأ اصلی حکم تفاوت دیه زن و مرد در روایات آمده است؛
در کتاب وسائل الشيعة؛ ج29، ص: 352 بَابُ أَنَّ دِيَةَ أَعْضَاءِ الرَّجُلِ وَ الْمَرْأَةِ سَوَاءٌ إِلَى أَنْ يَبْلُغَ ثُلُثَ الدِّيَةِ فَتَتَضَاعَفُ دِيَةُ أَعْضَاءِ الرَّجُلِ
در روایت اول: عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ- قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ كَمْ فِيهَا- قَالَ عَشَرَةٌ مِنَ الْإِبِلِ- قُلْتُ قَطَعَ اثْنَتَيْنِ قَالَ عِشْرُونَ- قُلْتُ قَطَعَ ثَلَاثاً قَالَ ثَلَاثُونَ- قُلْتُ قَطَعَ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ- قُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ يَقْطَعُ ثَلَاثاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ- وَ يَقْطَعُ أَرْبَعاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ عِشْرُونَ- إِنَّ هَذَا كَانَ يَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ- وَ نَقُولُ الَّذِي جَاءَ بِهِ شَيْطَانٌ- فَقَالَ مَهْلًا يَا أَبَانُ هَذَا حُكْمُ رَسُولِ اللَّهِ (صلیه الله علیه و آله) - إِنَّ الْمَرْأَةَ تُعَاقِلُ الرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ الدِّيَةِ- فَإِذَا بَلَغَتِ الثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ- يَا أَبَانُ إِنَّكَ أَخَذْتَنِي بِالْقِيَاسِ- وَ السُّنَّةُ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ.(1)
ابان بن تغلب از امام صادق (علیه السلام) درباره دیه قطع انگشت در زن و مرد سوال می پرسند که اگر یک انگشت از زن قطع شود دیه آن چه مقدار است؟ امام می فرمایند 10 شتر اگر دو انگشت 20 شتر اگر سه انگشت 30 شتر و اگر 4 انگشت زن قطع شود دیه آن 20 شتر میشود. ابان بن تغلب از این پاسخ متعجب میشود و می پرسد چگونه است که دیه 3 انگشت 30 شتر و 4 انگشت 20 شتر است؟ امام می فرمایند: این حکم پیامبر(صلی الله علیه و آله ) است که زن و مرد در یک سوم دیه با هم برابرند اما وقتی دیه زن از یک سوم دیه مرد بالاتر رود نصف می شود. ای ابان در اینجا نباید قیاس کنی چرا که اگر سنت مورد قیاس واقع شود دین نابود میشود.
در توضیح این حدیث به این نکته توجه فرمایید که: ما دو قانون کلی داریم، اول آنکه: چون غالباً مسئولیت اداره خانواده به عهده مردان است؛ در دیه زن و مرد، نقش مرد و زن در تأمین اقتصاد و معاش خانواده در نظر گرفته شده و به لحاظ غالب افراد که مردان موظف به تأمین هزینه زندگی هستند، دیه زن نصف دیه مرد قرار داده شده است پس گرچه بعضی از زنان مسئولیت اداره خانواده را دارند اما قانون بر محور افراد دور نمیزند بلکه غالب افراد را در نظر دارد قانون دیه نیز مانند سایر قوانین ناظر به غالب افراد است.
از سوی دیگر خلأ ناشى از فقدان یک مرد در خانواده به مراتب بیش از خلأ ناشى از فقدان یک زن است چرا که آثارى که بر یک مرد مترتب مىشود از نظر اقتصادى بر وجود یک زن مترتب نیست، لذا فقدان او از صحنه اجتماع و خانواده، از نظر اقتصادی خسارت بیشترى را متوجه خانواده مىکند، بنابراین، باید دیهاى مناسب وضعیت او پرداخت شود.
علاوه بر این، نفقه فرزندان نیز بهعهده مرد است نه زن، به همین جهت با رفتن مرد و مرگ او تعدادى فرزند واجب النفقه از او باقى مىمانند که باید به نحوى این خلأ نیز پر شود.بنابراین باید قاعدتاً دیه مرد بیش از دیه یک زن باشد و این مطلب ربطى به جوهره زن و مرد ندارد، بلکه به لحاظ عوارض خارجى مرگ آنها و اثرات آن در خانواده است.
دوم آنکه: طبق قانون که دیه زن نصف دیه مرد است در صورتی که سه انگشت مرد قطع شود دیه او 30 شتر میشود و در اینصورت دیه سه انگشت زن باید 15 شتر باشد نه 30 شتر، چرا که دیه زن نصف دیه مرد است اما شارع ارفاقا تا ثلث دیه را برای زن و مرد برابر قرار داده یعنی درصورتی که سه انگشت از هر یک از زن و مرد قطع شود هردو 30 شتر دیه دارند. لذا نباید قیاس کرد که اگر دیه هر انگشت 10 شتر است پس دیه 4 انگشت زن هم باید 40 شتر باشد چرا که در این صورت حکم پیامبر(صلی الله علیه و آله) مبنی بر نصف بودن دیه زن نادیده گرفته می شود.
و در روایت دیگری نیز آمده: مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ قَالَ: الْمَرْأَةُ تُسَاوِي الرَّجُلَ فِي دِيَاتِ الْأَعْضَاءِ وَ الْجَوَارِحِ- حَتَّى تَبْلُغَ ثُلُثَ الدِّيَةِ- فَإِذَا بَلَغَتْهَا رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ مِنْ دِيَاتِ الرِّجَالِ- مِثَالُ ذَلِكَ أَنَّ فِي إِصْبَعِ الرَّجُلِ- إِذَا قُطِعَتْ عَشْراً مِنَ الْإِبِلِ- وَ كَذَلِكَ فِي إِصْبَعِ الْمَرْأَةِ سَوَاءً- وَ فِي إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ الرَّجُلِ عِشْرُونَ مِنَ الْإِبِلِ- وَ فِي إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ كَذَلِكَ- وَ فِي ثَلَاثِ أَصَابِعِ الرَّجُلِ ثَلَاثُونَ- وَ فِي ثَلَاثِ أَصَابِعَ مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ سَوَاءً- وَ فِي أَرْبَعِ أَصَابِعَ مِنْ يَدِ الرَّجُلِ أَوْ رِجْلِهِ- أَرْبَعُونَ مِنَ الْإِبِلِ- وَ فِي أَرْبَعِ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ عِشْرُونَ مِنَ الْإِبِلِ- لِأَنَّهَا زَادَتْ عَلَى الثُّلُثِ- فَرَجَعَتْ بَعْدَ الزِّيَادَةِ إِلَى أَصْلِ دِيَةِ الْمَرْأَةِ- وَ هِيَ النِّصْفُ مِنْ دِيَاتِ الرِّجَالِ- ثُمَّ عَلَى هَذَا الْحِسَابِ- كُلَّمَا زَادَتْ أَصَابِعُهَا وَ جِرَاحُهَا وَ أَعْضَاؤُهَا عَلَى الثُّلُثِ- رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ- فَيَكُونُ فِي قَطْعِ خَمْسِ أَصَابِعَ لَهَا- خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ مِنَ الْإِبِلِ- وَ فِي خَمْسِ أَصَابِعِ الرَّجُلِ خَمْسُونَ مِنَ الْإِبِلِ- بِذَلِكَ ثَبَتَتِ السُّنَّةُ عَنْ نَبِيِّ الْهُدَى- وَ بِهِ تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارُ عَنِ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام).(2)
زن و مرد در دیه اعضا و جوارح تا وقتی که به ثلث برسد برابر هستند اما چنانچه از ثلث بگذرد دیه زن نصف میشود. مثال در انگشتان زن ومرد چنانچه یک انگشت قطع گردد 10 شتر و 2 انگشت 20شتر و 3 انگشت30 شتر است اما در 4انگشت مرد 40 شتر و در 4 انگشت زن 20 شتر است چرا که از ثلث بیشتر میشود و هنگامی که از ثلث دیه بیشتر شود به اصل قاعده خود که همان نصف بودن دیه زن نسبت به دیه مرد است برمیگردد. بنابراین اگر 5 انگشت مرد قطع شود 50شتر ودر زن 25 شتر خواهد بود به این ترتیب سنت پیامبر( صلی الله علیه و آله) ثابت میشود.
نکته آخر اینکه: احکام عبادی با تعبدی متفاوت است. حکم عبادی یعنی حکمی که باید با نیت قصد قربت انجام شود مانند نماز و روزه. حکم تعبدی ( چه عبادی باشد چه نباشد) انسان علت جعل آن را نمی داند، یعنی نمیداند چرا خداوند این حکم را به این صورت جعل کرده است. برخی معتقدند دیه اینچنین است یعنی علتی دارد که خداوند دیه زن را نصف دیه مرد قرار داد ولی علت آن بر ما روشن نیست.برخی هم معتقدند اینگونه احکام به اقتضای زمان صدور این روایات است. بررسی بیشتر این اقوال نیاز به خبرویت فقهی دارد.
پی نوشت ها:
1. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، محقق: حسینی جلالی، محمد رضا، موسسه آل البیت لاحیا التراث، 1416ق، ج29، ص 352.
2. همان، ص 353.
http://askdin.com/comment/1030762#comment-1030762