سؤال:
چرا در برخی افراد، ذکر خدا آرامشبخش نیست و به عکس، موجب اضطراب و پریشانی آنان میگردد؟
پاسخ:
با استناد به این کریمه قرآنی: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ»[1] باید گفت آرامش و اطمینان دل تنها با ذکر و یاد خدا تأمین میشود؛ ولی قبل از پاسخ به پرسش فوق، بیان توضیحات زیر ضروری است:
۱. مقصود از ذکر، اعم از ذکر لفظی است؛ یعنی، شامل مطلق انتقال ذهن و خطور قلبی است.[2]
۲. این حکم شامل هر قلب و دلی خواهد شد مگر آن که کار قلب به جایی برسد که در اثر از دست دادن بصیرت و رشد، دیگر نتوان آن را «قلب» نامید در نتیجه، مصداق «لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها»[3] (قلب دارند ولی ندارند زیرا از مهمترین کارکرد قلب که فهم است بیبهرهاند) خواهند شد.
۳. مطابق قواعد دستور زبان عرب، از ظاهر الفاظ آیه فوق، انحصار تأمین آرامش در سایه ذکر خدا برداشت می شود؛ یعنی دلها جز به یاد خدا به چیز دیگری اطمینان نمییابند.[4]
۴. وجه انحصار تأمین آرامش در ذکر خدا آن است که دلهای آدمیان هیچ هدفی جز رسیدن به سعادت و امنیت از شقاوت ندارند و با همین انگیزه به اسباب و راههایی که گمان میکنند بدان منتهی میشوند چنگ میزنند؛ از طرفی هیچ چیز جز خداوند نمیتواند انسان را به این مهم برساند.
۵. اگر دلی به یاد غیر او آرامش مییابد، به جهت آن است که میان اوهام و خیالات باطل محاصره شده و از حقیقت حال خود غافل گشته است ولی هر چه پیش میرود نمیتواند آرامش دائمی و مستمر خویش را با این اسباب رقم بزند –همانند سراب که هر چه به سمت آن پیش میرویم به نتیجهای عینی و واقعی نمیرسیم-.
نتیجه:
مطابق قانون خلقت، هر دلی با یاد خداوند آرام خواهد گرفت؛ در این میان، مواردی مستثنی است:
یکی آنجا که قلب انسان در اثر نافرمانی و تیرگیهای شرک و نفاق، کارکرد خویش را از دست داده است در اینجا اساسا قلبی نیست تا با یاد خدا آرام گیرد و به اصطلاح «سالبه به انتفاء موضوع» است؛
و دیگر آنجا که شخص، عمری با اسباب کاذب و بدلیِ آرامش، مأنوس بوده و دیگر نمیتواند جان خویش را با عامل اصلی و حقیقی آرامش –یعنی یاد خدا- آرام کند؛ در حقیقت، ذائقهی چنین شخصی، با آرامش برآمده از یاد خدا بیگانه است.
حالِ چنین شخصی، حالِ آن کنّاسی –چاه کن- است که به محض ورود به بازار عطرفروشان غش کرد؛ چون عمری با بوی کثافات و فاضلاب عادت کرده بود، بوی خوش برای او، آزار دهنده شد.
همچنین، با توجه به آیه فوق، میتوان از مقرون بودن و تقدم «الذین آمنوا» بر «تطمئن قلوبهم بذکر الله» به این باور رسید که آن یاد خدایی برای دلها آرامش بخش است که با «ایمان» توأم باشد.
از طرفی، ایمان به خدا، دارای آثار و علائمی است که بدون آن نمیتوان «ایمان» را ادعا کرد؛ از جمله این علائم عبارت اند از:
یک. تجلی ایمان در رفتار و عمل؛
دو. عدم تبعیض نسبت به مفاد ایمان و عمل بر مبنای آن؛
سه. استمرار و پیوستگی ایمان و التزام عملی بدان.
بر این اساس، و با استناد به کریمه قرآنی فوق، میتوان گفت کسانی که ایمان راستین به خداوند و دستورات وی داشته باشند؛ با یاد خدا به اطمینان و آرامش خواهند رسید. ولی افراد بیایمان، یا سستایمان، نمیتوانند از این ثمرهی یادکرد خدا –یعنی آرامش- بهرهای ببرند.
بدینترتیب، حتی کسانی که به سبب ضعف ژنتیک، زودتر از دیگران مضطرب و افسرده میگردند، با یاد خدا به آرامش واقعی خواهند رسید.
نتیجه نهایی:
آنجا که یاد خدا منجر به تشویشِ خاطر برخی میگردد، به دلیل نقص قابل –خود شخص- است. نقص قابل، یا به دلیل خالی بودن این یادکرد از پشتوانه ایمان است و یا به دلیل عدم پایبندی شخص به ایمان و باور خویش به خدای متعال است. طبیعی است که چنین کسی، به محض توجه به خدا و مرور کارنامه سیاه خویش، مضطرب و نگران خواهد شد.
منابع
[1]. ترجمه: آنها كسانى هستند كه ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرامش مىگيرد، آگاه باشيد كه تنها با ياد خدا دلها آرامش پيدا مىكند. رعد: ۲۸.
[2]. علامه طباطبایی، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم: جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، چ پنجم، ج۱۱، ص ۴۸۶.
[3] . اعراف: ۱۷۹.
[4]. علامه طباطبایی، همان، ص ۴۸۷.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64482&p=1015747&viewfull=1#post10...