پرسش: ایا اگر در مسایلی از دین انسان به یقین نرسد به معنی ان است که حجت بر او تمام نشده است ؟
پاسخ:
این مسئله از مباحث مهم و جنجالی در معرفت شناسی باور دینی است. از یک سو، انسان باید برای اعتقاد داشتن از ظن و گمان بپرهیزید.
چنانکه خداوند متعال مشرکان و منکران را به جهت اینکه از ظن و گمان خود تبعیت میکنند و علمی نسبت به آنچه باور دارند یا انکار میکنند ندارند، مورد سرزنش خود قرار میدهد:
وَإِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلّوكَ عَن سَبيلِ اللَّهِ ۚ إِن يَتَّبِعونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِن هُم إِلّا يَخرُصونَ﴿1﴾
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی مینمایند، و تخمین و حدس (واهی) میزنند.
«وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلاَّ أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّون»(2)
و پاره اى از آنان عوامانى هستند كه كتاب خدا را جز يك مشت خيالات و آرزوها نمى دانند؛ و تنها به پندارهايشان دل بسته اند.
بنابراین، آنچه از این آیات به دست می اید این است که پيروى از ظن و گمان در اساس و اصول دين و شناخت مكتب وحى كارى است نادرست و در خور سرزنش و هر كس بايد در اين قسمت از روى تحقيق كافى گام بردارد.(3)
از سوی دیگر، خداوند متعال بر اساس حکمی-که عقل هر بشری متوجه میشود- اتمام حجت را منوط به رسیدن پیام خود به بندگانش میداند.
به همین جهت، کسی که پیام الهی به او نرسیده است را مشمول عقاب و عتاب خود قرار نمیدهد.
«وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولا»(4)
و ما هرگز (قومى را) مجازات نخواهيم كرد، مگر آنكه پيامبرى مبعوث كرده باشيم (تا وظايفشان را بيان كند.)
حد اقل مفهوم آيه اين است كه در مسائلى كه عقل قادر به درك آن نيست، خداوند بدون بعث رسولان يعنى بيان احكام و وظائف، كسى را مجازات نمىكند، و اين دليل بر نفى مجازات و عقاب در موارد عدم بيان است، و اصل برائت نيز چيزى جز اين نمىگويد كه عقاب بدون بيان صحيح نيست.(5)
از نظر عقلی(البته عقل عملی) نیز قاعده ای با عنوان "قبح عقاب بلابیان" وجود دارد.
بر اساس این قاعده، تا زمانی که بیان وجود نداشته باشد، عقاب و عتابی و توبیخی نیز وجود ندارد.
مراد از این بیان نیز صرفا پیغام بی واسطه از شخص نبی نیست، بلکه رسیدن پیام الهی به صورتی است که برای شخص اتمام حجت شده باشد.
بدین صورت که تا زمانی حجت خداوند بر بنده یا قومی کامل نشود، خداوند از آنان عمل و ایمان نمی خواهد.
جالب اینجاست که در مورد بنی اسرائیل میفرماید اوردن معجزه تا زمانی بود که آنان متوجه واقعیت بشوند و بفهمند که موسی ع نماینده خداوند و فرستاده اوست.
و
بعد از این، دیگر معجزه ای فرستاده نشد حتی با وجود درخواستی که آنان داشتند.
به همین جهت خداوند هیچگاه درخواستهای نابجا را براورده نمیکند.
چنانکه بعد از ان همه معجزه ای که به همراه حضرت موسی ع برای بنی اسرائیل فرستاد و حتی در بیابان برایشان ابری برای اسایش و من و سلوی برای خوراک فرستاد، وقتی آنان درخواستهای نابجایی چون عدس و پیاز و .. داشتند، داشتند خداوند درخواست آنان را اجابت نکرد و فرمود که خودتان تلاش کنید و به دست بیاورند.(6)
ولی این اتمام حجت، مستلزم یقین است به صورتی که نتیجه عملی خود را به نحو اعلی نشان میدهد.
این اتمام حجت ایمان می آورد و ایمان نتایج عظیمی چون اهدای جان و مال.
از سوی سوم، یقین گرچه حالتی روانی است که در صورت وجود آن، شخص احتمال مخالف را نادرست میداند، ولی راه های رسیدن به این یقین، متفاوت و متعدد است.
برای برخی انسانها، رسیدن به یقین، از راه استدلال عقلی است.
هر مسئله ای که به نفع آن، دلیلی عقلی وجود داشته باشد مورد قبول است و در غیر این صورت کنار گذارده میشد.
گروهی دیگر، دلیل عقلی را ناقص یا حتی راهزن دانسته و معتقدند که راه رسیدن به یقین، از طریق کشف و شهود و تهذیب نفس ممکن است.
و بالاخره گروه سوم، به ادله نقلی(ایات و روایات) استناد کرده و معتقدند که باوری که از طریق این ادله برای انسان ایجاد میشود در هیچ راه دیگری به دست نمی آید.
بر اساس این نکات، کسی که از هیچ طریق مورد قبولی، یقین برایش ایجاد نشده است، بیان به او نرسیده است.
چرا که اگر بیان برایش رسیده باشد، این بیان باید برایش ایجاد علم معتبر داشته باشد.
خواه به این شخص بدون یقین، اصلا سخن حق نرسیده است یا اگر رسیده، برایش معتبر نبوده تا با آن یقین به دست بیاورد.
پی نوشتها:
1. سوره مبارکه انعام، آیه116
2. سوره مبارکه بقره، آیه 78
3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374، ج1، ص318
4.سوره مبارکه اسراء، ایه15
5.تفسیر نمونه، ج12،ص 58
6. سوره مبارکه بقره، آیه61
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64637&p=1015538&viewfull=1#post10...