سوال:
دلیل جواز استمتاع و لذت جویی از طفل خردسال که امام خمینی(ره) در کتاب النکاح تحیر الوسیله به آن اشاره نموده اند چیست؟
پاسخ:
برای پاسخ به این سوال توجه به چند نکته ضروری است:
نکته اول:
این حکم از چند قاعده استفاده شده است:
1- در اسلام برای ازدواج از لحاظ سن و سال مرزی تعیین نشده است.
2- در اسلام تمام لذت های جنسی بین دو همسر جایز هست، مگر آنچه که نهی بالخصوصی در مورد آن در روایات آمده باشد.
3- ضرر زدن به دیگری در اسلام جایز نیست.(قاعده لا ضرار)
از مجموع این سه قاعده و روایاتی که از اصل رابطه جنسی با کودکان خردسال نهی کرده اند(1) برداشت می شود که لذت های دیگر در صورتی که ضرری برای زوجه نداشته باشند جایز است.(2)
پس صدور این فتوای جواز از باب عدم دلیل بر حرمت است، نه این که در آیات و روایات بر حلیت آن دلیل مستقیمی وارد شده باشد.
توجه داشته باشید، کار مجتهد ابراز نظر شخصی نیست، بلکه مجتهد موظف است حلال و حرام خداوند را از دل آیات و روایات بیرون بکشد، و اجازه ندارد چیزی را که در شریعت دلیل بر حرمت آن نیست حرام اعلام کند.
در یک نگاه کلان حکم در این خصوص از سه حالت خارج نیست:
1- اسلام یا می بایست محرم شدن و ازدواج را به کلی منع می کرد: که در این صورت ظلم کرده بود، چون گاهی مصلحت یک دختر در این ازدواج هست، کار نداریم در واقع شاید در قرن ها یک بار اتفاق می افتد مانند دختری که پدرش و مادرش را دارد از دست می دهد و پدرش برای تأمین اینده او، با ازدواج او با یک خانواده مورد اعتماد که تربیت و بزرگ کردن او را بر عهده میگیرند خیالش از بابت اینده دختر راحت می شود.
2- یا اسلام باید مطلقا اجازه می داد، حتی رابطه جنسی؛ که هیچ عقل سلیمی آن را نمی پذیرد.
3- یا می بایست حد وسط را میگرفت، به این صورت که اگر مصالح این ازدواج بیش از معایبش باشد به گونه ای که عرف عقلا این ازدواج را به مصلحت دختر بدانند، این ازدواج با اجازه پدر، و به شرط عدم رابطه جنسی، جایز است، نه مستحب و مطلوب.
مسئله ترجیح اهم بر مهم، یک مسئله بدیهی است که هر کس با تصور صحیح، آن را تصدیق خواهد کرد.
نکته دوم: این مسئله، یک مسئله اجتهادی و از فرض های نادر است که در یک کتاب اجتهادی از آن بحث شده است، نه کتاب رساله عملیه که برای استفاده عموم مردم منتشر می شود.
نکته سوم: هیچ تشویق و استحبابی دراین رابطه وجود ندارد، و صرفا مسئله جواز مطرح شده است، بلکه در روایات تاکید شده است که تا حد ممکن از ازدواج اطفال خردسال پرهز کنند، همان طور که هشام بن عبدالملک از امام صادق(ع) نقل نموده است:
«قِيلَ لَهُ إِنَّا نُزَوِّجُ صِبْيَانَنَا وَ هُمْ صِغَارٌ قَالَ فَقَالَ إِذَا زُوِّجُوا وَ هُمْ صِغَارٌ لَمْ يَكَادُوا يَتَأَلَّفُوا»(3)
به حضرت(ع) گفته شد ما دخترانمان را در خردسالی به ازدواج همسرشان در میآوریم پس امام(ع) فرمودند: اگر در خردسالی به ازدواج آنها اقدام نمایید زندگی آنها از دوام و الفت مستمر دورتر خواهد بود.
نکته چهارم: این جواز مشروط به اجازه خیرخواه ترین انسان نسبت به دختر، یعنی پدر یا ولی شرعی اوست.
نکته پنجم: اجازه پدر باید با رعایت مصلحت دختر باشد، نه مصلحت سنجی شخصی خود، یعنی ازدواج برای این دختر آنچنان مصلحت داشته باشد که بر سلب حق انتخاب، و ... ارجحیت داشته باشد، به طوری که عرف عقلای یک جامعه این ازدواج را به مصلحت دختر بدانند، نه این که پدر را سرزنش کنند، و وجود چنین فرضی آنقدر بعید است که برخی مراجع همچون آیت الله مکارم معتقد هستند در زمان ما ازدواج در سنین خردسالی مطلقا برای دختر مصلحتی ندارد، لذا مطلقا جایز نیست.(4)
نکته ششم: حتی اگر ولی آن دختر به خاطر مصلحتی و به درستی با ازدواج موافقت کرده باشد باز هم شوهر علی رغم محرمیت تا قبل از بلوغ اجازه رابطه جنسی با آن دختر را ندارد، و در صورت ارتکاب چنین عملی و وارد شدن آسیب به دختر با مجازات سنگینی روبرو خواهد شد (5)، مجازاتی که از قتل خطئی هم سنگین تر است:
1- تمام مخارج این دختر را تا پایان عمر باید بدهد، حتی اگر او را طلاق بدهد.
2- دیه کامل یک زن.
3- مهریه کامل او را نیز باید بپردازد.
نکته هفتم: از رویکرد احساسی به مسئله باید پرهیز نمود، لذت بردن جنسی از کودک خردسال با حکمی که اسلام داده است عملا محقق نمی شود، اسلام هرگز نه اجازه داده است که یک کودک به ازدواج یک انسان بیمار دل در آورده شود، و نه حتی پدری که چنین قصدی دارد را لایق حضانت این بچه می داند، چه برسد به این که اجازه او را در چنین ازدواجی نافذ بداند.
اما توقع این که اسلام در مصادیق ورود پیدا کند، و تشخیص بدهد کجا به مصلحت دختر هست و کجا نیست، توقع بیجایی است، دین همواره احکام را بیان می نماید و تشخیص مصادیق را بر عهده عرف عقلای جامعه می گذارد.
نکته هشتم:عمده اشکالی که به این نظریه وارد می شود این است که این رفتار موجب بروز مضراتی چون: سلب حق انتخاب، بلوغ زودرس، عدم انس و الفت، و... می شود، اما اشکال کنندگان غافل از یک نکته هستند که اسلام صرفا این ازدواج را در صورتی جایز دانسته است که مصالح این ازدواج بر مضراتش ارجحیت داشته باشد، اما در غیر اینصورت اسلام هم اجازه چنین ازدواجی نمی دهد، چرا که جز ضرر برای دختر منفعتی ندارد.
نکته نهم: بالاترین گواه بر حقایت یک حکم کارآمدی آن در اجتماع است، اسلام آنقدر شرایط را برای چنین ازدواجی سخت و اختیارات والدین را محدود نموده که عملا هیچ یک از ما شاید چنین ازدواجی را ندیده باشیم، البته ممکن است در برخی کشورهای به ظاهر اسلامی وجود داشته باشد، اما با دقت در آن می توان فهمید ربطی به اسلام ندارد و شروط اسلام در آن ازدواج ها رعایت نمی شود، روشن است قضاوت در مورد احکام دین از رفتار متدینین جداست.
نکته دهم: متاسفانه غربی ها به یک حکم جواز که از سوی برخی مراجع مطرح شده، و مصادیق نادر دارد، با این همه قید و شرط حمله می کنند، اما از آمار تجاوز به اطفال و کودکانشان که حقیقتا نگران کننده است سخنی نمی گویند:
به گزارش مرکز آمار تجارت کودکان و تجاوز به کودکان آلمانی (Statistik Kindesmissbrauch in Deutschland) در این کشور 10٪ از کلیهی کودکان مورد شکنجههای جسمی و تجاوز قرار میگیرند.
سایر مسائل و انحرافات غربی های مدعی، چون ترویج همجنس بازی، ازدواج با حیوانات و... دیگر بماند.
___________________________________
1) وسائل الشیعه، شیخ حر عملی، باب 45 از ابواب نکاح، ج20، ص101-104.
2)تفصیل الشریعه فی شرح تحری الوسیله، آیت الله فاضل لنکرانی، کتاب النکاح، ص24.
3)الکافی، کلینی، ج5، ص398.
4)http://makarem.ir/Question/ViewQuest...id=0&mid=15206.
5)تحریر الوسیلة، امام خمینی(ره)،کتاب النکاح، مسئله 12.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=43999&p=593375&viewfull=1#post593375