چرا فلسفه حرام است؟

پرسش:
برای سیر مطالعاتی فلسفه از چه کتابهایی باید شروع کرد؟

 


پاسخ:
هر علمي مقدماتي لازم دارد كه فلسفه نيز از اين قاعده مستثنا نيست. براي درك مطالب فلسفي، دانستن منطق امري ضروري است. علاوه بر منطق، مقداري مطالعه علم كلام نيز توصيه مي شود. پس از اين دو مقدمه نوبت به خواندن و فهم فلسفه مي رسد كه آنرا هم مي توان در دو سطح عمومي و تخصصي مطرح كرد. براي منطق ابتدائي كتاب استاد منتظري مقدم، كتاب خوبي است و براي علم كلام هم اصول اعتقادات استاد قائيني و سپس اصول عقايد استاد مصباح یزدی توصیه می شود. براي كلام پيشرفته تر نيز بهتر است به كتاب كشف المراد و شرح هاي آن مانند شرح استاد خراساني مراجعه شود.

براي آشنايي كلي با فلسفه مي توان از كتاب «فلسفه مقدماتي» شهيد مطهري شروع كرد(البته اين كتاب برگرفته از آثار شهيد مطهري است و توسط استاد عبوديت گردآوري شده و موسسه امام خميني نيز آنرا چاپ كرده است) علاوه بر اين كتاب مي توان به كتابهايي كه با عنوان «درآمدي بر فلسفه» نوشته شده اند مراجعه كرد.

براي آگاهي بيشتر از فلسفه لازم است از باب مقدمه، زبان عربي نيز خوانده شود، چرا كه بيشتر كتب فلسفي به زبان عربي است. كتابهايي مانند بداية الحكمة و نهاية الحكمة علامه طباطبايي و غالب كتب فلاسفه متقدم، مانند ابن سينا، شيخ اشراق، ملاصدرا و ... به زبان عربي است.
اما در بين اين كتابها بايد از كتب ابن سينا شروع كرد و در اين زمينه الهيات شفا، نفس و برهان شفا بايد خوانده شود. بعد از ابن سينا به شيخ اشراق و كتاب حكمة الاشراق مراجعه شود. در نهايت نيز بايد با آثار ملاصدرا كه جامع ترين آنها اسفار اربعه است، مراجعه شود. برای فهم بهتر کتب ملاصدرا نیز مطالعه شارحان او مانند ملاهادی سبزواری، علامه طباطبایی، مرحوم آشتیانی، مدرس زنوزی و معاصرانی مانند علامه حسن زاده و آیت الله جوادی آملی پیشنهاد می شود. البته تمام كتابهايي كه در سطح تخصصي بيان شد، احتياج به استاد دارد و نمي توان به صورت خودخوان آنها را درك كرد. براي اين كار مي توان به صوت تدريس اساتيد معتبر مراجعه كرد.

اما در مورد حرمت فلسفه، نظرات علما در اين رابطه مختلف است و برخي مانند حضرت آيت الله صافي خواندن فلسفه را حرام مي دانند. اما غالب علما مانند علامه طباطبايي، امام خميني و بسياري از علماي گذشته و معاصر، اين علم را حرام نمي دانند؛ اما در مورد كاربر فلسفه، باید توجه داشت كه این علم، تفكر انسان در مورد عالم را تشكيل مي دهد و بسياري از مباحث خداشناسي مانند اثبات خدا و ديگر اوصاف را مي توان از اين طريق محكم كرد. البته برخی برای حرمت فلسفه به روایاتی مانند نکوهش علمای آخر الزمان توسط امام حسن عسکری(علیه السلام) تمسک کرده اند،

ایشان در بخشی از روایت می فرماید: «علماء آنان بدترین آفریده‌ های خدا روی زمین هستند؛ زیرا به فلسفه و تصوّف گرایش دارند، به خدا سوگند! اینان رویگردان از دین خدا و اهل تحریف ‌اند، در محبت مخالفین ما بزرگ ‌نمایی می‌ کنند و پیروان و دوستان ما را گمراه می‌ کنند...»(1) در مورد این روایات باید توجه داشت که روایت متناظر به مسائل روز بیان می شده و احتمالا در فلسفه ای که در زمان امام مطرح بوده، مسائلی در مقابل عقاید اسلامی وجود داشته که مورد نکوهش قرار گرفته است. علاوه بر اینکه مطالعه فلسفه به معنای قبول تمامی مسائل آن نیست و هرجایی که با اعتقادات دینی منافات داشت را باید کنار گذاشت، همانطور که ملاصدرا در این زمینه می گوید: «تباً لفلسفة تکون قوانینها غیر مطابقة للکتاب و السنة»؛ نفرین و مرگ بر فلسفه‌ای که بخواهد با مبانی دینی مخالف باشد.(2)


پی نوشت:
1. محدّث نوری، حسین، (1408)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ج ‏11، ص 380.
2. صدر الدين شيرازي، محمد بن ابراهيم، (1981)، الحكمة المتعالية في الاسفار العقلية الاربعة، سوم، بيروت، دار احياء التراث العربية؛ ج8، ص303.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64751&p=1014939&viewfull=1#post10...