سوال:
آیا روایت هایی، حدیثی، کلامی، در توصیف آخرالزمان یا توصیف دوران نزدیک و پیش از ظهور امام زمان که در اونها به جبر و اختیار هم اشاره شده باشه از معصومین به دست ما رسیده یا نه؟؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب
1) انسان موجودی صاحب اختیار بوده و بر اساس تحقق چنین امری هدایت و تکلیف و پاداش و عقوبت وی در آخرت دارای معنا و مفهوم است. بر این اساس بستر رشد او با وجود اختیار فراهم آمده؛ لذا مجبور بودن وی به پذیرش هدایت معنا و مفهومی نخواهد داشت. آیات متعددی از قرآن کریم بیانگر چنین امری است.[1] بر این اساس فرجام شخصی و نوعی انسانها مبتنی بر اختیار آنها بوده و امر ظهور منجی و حوادث آخر الزمان و حال مردم آن دوران نیز خارج از این اصل نخواهند بود.[2]
2) آخر الزمان در بیان قرآن و روایات به معناى ايام پايانى جهان و نزديك شدن روز رستاخيز و قيامت آمده است؛ چنانکه قرآن کریم می فرماید: «فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِكْراهُم»؛[3] «آيا آنها [كافران] جز اين انتظارى دارند كه قيامت ناگهان فرا رسد (آن گاه ايمان آورند)، در حالى كه هم اكنون نشانههاى آن آمده است اما هنگامى كه بيايد، تذكّر (و ايمان) آنها سودى نخواهد داشت!».[4]
در روایات با شمولیت بیشتری بر فقره ی منتهی به دوران ظهور امام مهدی (علیه السلام) نیز «آخر الزمان» اطلاق شده؛ و از علایم و نشانه های ظهور با علایم «آخر الزمان» نیز یاد شده است. [5]
3) در علایم کلی دوران آخر الزمان به عناوینی همچون: نابسامانى اوضاع اجتماعى و فتنه و فسادهاى اجتماعى؛ تضييع نماز؛ پيروى از شهوات؛ تمايل به هواپرستى؛ گرامى داشتن ثروتمندان؛ فروختن دين به دنيا؛ حكومت حاكمان جور؛ بدى بر پدر و مادر؛ انجام گرفتن معاملات با غيبت و رشوه؛ فزونى طلاق؛ ظهور لهو و لعب؛ شرب خمر؛ فزونى گناه و فساد و دريده شدن پردههاى عصمت؛ زشت دانستن امر به معروف و نهى از منكر؛ و... اشاره شده است.[6] که همگی این موارد نشان از نقش اختیار انسان و تاثیر آن در حوادث آخر الزمان است.
همچنین از برخى روايات استفاده مى شود كه علايم ظهور بر دو قسم است: برخى حتمى بوده که اصل تحقق آنها غیر قابل خدشه است؛[7] و برخی غیر حتمی بوده که مبتنی بر تحقق اسباب و شروط آنها است، که هر دو گونه ی از علایم ارتباطی ناگسستنی با نقش اختیار انسانها داشته و از این روست که در روایات به نقش دعا و عمل صالح منتظرین توجه خاص شده است؛ چنانکه در روایت زراره از امام صادق (عليه السّلام) آمده است:
«... عرضه داشتم: فدايت شوم! اگر من آن دوره (غيبت) را درك كردم چه كنم؟ فرمود: «اى زراره، اگر آن دوره را درك كردى، هميشه اين دعا و درخواست را داشته باش: «أللّهمّ عرّفنى نفسك، فإنّك إن لم تعرّفنى نفسك لم أعرف نبيّك، أللّهمّ عرّفنى رسولك، فإنّك إن لم تعرّفنى رسولك لم اعرف حجّتك. أللّهمّ عرّفنى حجّتك، فإنّك إن لم تعرّفنى حجّتك ضللت عن دينى»، «خدايا خودت را به من بشناسان، اگر خودت را به من نشناسانى پيامبرت را نخواهم شناخت، خدايا رسولت را به من بشناسان كه اگر او را به من نشناسانى حجت و وليت را نخواهم شناخت، خدايا حجتت را به من بشناسان، اگر حجتت را به من نشناسانى، در دينم به گمراهى خواهم افتاد».[8]
بیان برخی روایات بیانگر حال مردم در آخر الزمان
اخبار زیادی در منابع روايی شيعی و سنیدر مورد این دوران وارد شده که همگی بر محور انتخاب و اختیار انسان است. که برخی از این اخبار عبارتند از:
1. دیلمی در «ارشاد القلوب» نقل می کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در پاسخ شخصی که سوال نموده بود قیامت کی برپا می شود فرمودند: «السّاعة تكون عند خبث الأمراء، و مداهنة القرّاء، و نفاق العلماء!. و إذا صدّقت أمّتى بالنّجوم، و كذّبت بالقدر. و ذلك حين يتّخذون الكذب ظرفا، و الأمانة مغنما، و الزكاة مغرما. و الفاحشة إباحة، و العبادة تكبّرا و استطالة على النّاس ... و حينئذ يفتح اللّه عليهم فتنة غبراء مظلمة، فيتيهون فيها كما تاهت اليهود!».[9] «بر پایی قیامت، هنگامى است كه زمامداران پليد شوند، قاريان سازش كارى را پيشه كنند، دانشمندان به نفاق بگرايند، امّتم سخنان منجّمان را تصديق كنند و تقديرات الهى را تكذيب نمايند، و آن هنگامى است كه دروغ را مهارت، خيانت به امانت را غنيمت، زكات را جريمه و فحشا را مباح پندارند و عبادت را از روى تكبّر و منّت بر مردمان انجام دهند، در چنين زمانى خداوند فتنه جانكاهى را بر آنها چيره نمايد كه در ميان آن سرگردان شوند، آنچنان كه يهود در وادى تيه سرگردان شد».
2. ترمذی در سنن خود از طریق «ابوهریرة» از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روایت می کند که آنحضرت فرمودند: «إذا ساد القبيلة فاسقهم، و كان زعيم القوم أرذلهم، و أكرم الرّجل مخافة شرّه، و ظهرت القينات و المعازف، و لعن آخر الأمّة أوّلها. فارتقبوا عند ذلك ريحا حمراء، و زلزلة، و مسخا، و قذفا، و آيات تتابع كنظام بال قطع سلكه فتتابع».[10] «هنگامى كه فاسق مردمان بر آنها حكومت كند، پستترين مردم رهبر آنها شود، اشرار از ترس شرارت مورد احترام باشند، غنا و موسيقى علنى گردد، و هر ملّتى ملّتهاى پيشين را لعن كنند، در چنين زمانى منتظر باد سرخ شويد، منتظر زلزله، مسخ، خسف و ديگر نشانه هاى عذاب شويد كه همچون دانه هاى گردنبندى كه رشته اش گسسته شود، يكى پس از ديگرى بر شما فرود آيد».
3. در قسمتی از روایت طولانی ای که به نقل «حمران» از امام صادق (علیه السلام) در رابطه با احوال مردم پیش از ظهور است آمده است:
هرگاه ديدى كه حق و طرفداران آن از بين رفتند و ديدى كه جهان پر ازجور و ستم شد و ديدى كه چيزهايى كه در قرآن نيست به آن نسبت مى دهند و چيزهايى به نام قرآن بيان مى كنند كه در آن نيست و برطبق هوى و هوس خود توجيه مى كنند...
و ديدى كه فسق (فساد اخلاقى) در اجتماعات رواج يافته است و ديدى كه مردها به مردها اكتفا مى كنند (اشاره به عمل شنيع لواط) و زنها به زنها (اشاره به مساحقه) و ديدى كه افراد باايمان خاموش نشسته اند و اگر حرف بزنند سخن آنها را ردّ مى كنند. و ديدى كه دروغگو با شناختى كه از او دارند درعين حال دروغش را ردّ نمى كنند و ديدى كه افراد كوچك به بزرگترها احترام نمى گذارند و ديدى كه مردم قطع رحم مى كنند و با افرادى كه به گناهان مباهات مى ورزند با خنده برخورد مى شود و حرف بد آنان را به ايشان برنمى گردانند و ديدى كه پسربچّه ها مانند زنان خودفروشى مى كنند و ديدى كه عدّه اى از زنها با زنان ازدواج مى كنند...
و ديدى كه مرد اموال خودش را در راه غيرمشروع به مصرف مى رساند (قمار، شراب، ربا و ...) و كسى او را نهى نمى كند و ديدى كه مردم از مشاهده كارهاى اهل ايمان به خدا پناه مى برند و ديدى همسايه، همسايه خود را اذيّت مى كند و احدى او را بازنمى دارد و ديدى كه كفّار از رنجى كه اهل ايمان به خاطر شيوع فساد در زمين مى برند خوشحال هستند.
و ديدى كه علنا شرب خمر مى شود و افرادى كه از خداوند نمى ترسند مجلس شراب را گرم مى كنند و ديدى كسى كه امر به معروف مى كند (امر به كارهاى خوب و مفيد) در بين مردم ذليل و طرفداران فساد اخلاق در جامعه برومند و محترم هستند و ديدى كه صاحب آيات (يعنى طرفداران و خوانندگان آيات قرآن و هركسى كه آنها را دوست بدارد) كوچك شمرده مى شوند و ديدى كه راه خير منقطع و مسدود و راه بديها و شرّها باز و محلّ رفت وآمد مردم است.
و ديدى كه زيارت خانه كعبه معطّل و متروك مانده است (به خاطر مشكلاتى كه در اين راه به وجود آمده است) و ديدى كه افراد به آنچه مى گويند عمل نمى كنند و ديدى كه مردها و زنها دواها و اغذيه اى استعمال مى كنند تا براى اعمال قبيحه فربه شوند و ديدى كه مردها از راه خودفروشى (لواط) و زنها از راه زنا زندگى خود را تأمين مى كنند و ديدى كه زنان براى خود مجلس و كنفرانس تشكيل مى دهند- چنانكه مردها داراى مجالس و محافل سياسى هستند- و در سياست اجتماعى دخالت مى كنند...
در اين دوره از زمان صاحب مال در ميان مردم از صاحب ايمان عزيزتر است و آشكارا رباخوارى مى شود و كسى سرزنش نمى كند و ديدى كه زنان به عمل بد زنا ستوده مى شوند و ديدى كه زنان به شوهران خود رشوه مى دهند تا بتوانند با مردان ديگر رابطه داشته باشند و ديدى كه اكثر مردم و بهترين خانه ها آن خانه اى است كه زنان را در فسق و گناهانشان كمك كنند. و ديدى كه مؤمن در اجتماع خوار و ذليل زندگى مى كند و ديدى كه بدعت و زنا شيوع يافته است
و ديدى كه مردم به وسيله شهادت ناحق به يكديگر تعدّى مى كنند و ديدى كه مردم فعل حرام را حلال و حلال را حرام مى شمارند (تغيير احكام) و ديدى كه مردم دين را با رأى خودشان تطبيق مى دهند و قرآن و احكام آن معطّل مانده است و ديدى كه براى انجام كارهاى بد مردم انتظار شب را نمى كشند بلكه در روز انجام مى دهند. و ديدى كه اهل ايمان در مقابل منكرات جز با قلبشان، توان انكار ندارند و ديدى كه بخش عظيمى از مال صرف در غضب خدا مى شود و ديدى كه فرمانروايان به دشمنان خدا و كفّار تقرّب مى يابند و ديدى كه زمامداران از اهل خير دورى مى جويند و ديدى كه فرمانروايان در حكم دادن رشوه مى گيرند و ديدى كه به دست آوردن حكومت با پول انجام مى شود...
و ديدى كه مردم علنا قمار مى كنند و ديدى كه علنا شراب خريد و فروش مى شود و هيچ مانعى هم بر سر راه نيست و ديدى كه زنان مسلمان خودشان را در اختيار كفّار قرار مى دهند و ديدى كه گناهان در اجتماع آشكار مى شود و مردم آنها را مى بينند و كسى هم منع نمى كند و جرأت بر منع آنها در مردم نيست... و ديدى كه شنيدن آيات كريمه قرآن براى مردم سنگين امّا شنيدن ساز و آواز آسان و شيرين است...[11]
با توجه به مجموع مطالب گفته شده مشخص می گردد سعادت و شقاوت فردی و اجتماعی انسان برخاسته از اختیار و انتخاب اوست و جبر در این امر نقشی نخواهد داشت؛ بله سیاست حکمران بنی امیه و بنی عباس که قصد بهره وری از دین در راستای مشروعیت بخشی به حکمرانی خویش را داشتند ترویج نظریه جبر و القای آن به جامعه بوده است.
همچنین روایات وظایف منتظران پیش از ظهور همگی بیانگر نقش اختیار انسانها در تحقق بخشیدن به امر فرج و ظهور امام عصر (علیه السلام) است.
برای اطلاع بیشتر، ر.ک:
1) روز رهایی، ترجمه ی کتاب «یوم الخلاص»، تألیف: کامل سلیمان،ترجمه ی: لطیف راشدی، انتشارات ارمغان طوبی.
2) مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم( عليه السلام)، محمد تقی اصفهانى،ناشر: مسجد مقدس جمكران.
و...
موفق باشید.
[1]. ر.ک: آل عمران/179؛ عنکبوت/1؛ الکهف/7؛ الانعام/107؛ الزمر/41؛ الشوری/6؛ فاطر/23؛ و..
[2]. نوح/25؛ الشوری/30؛ و...
[3]. محمد/18.
[4]. که این آیه بیانگر عدم جبری بودن پذیرش هدایت از سوی کفار بوده که در سیاق انذار نازل شده است.
[5] . الطوسی، الغیبة،ص180، دارالمعارف الاسلامیة. : «عن جابر بن عبد الله الأنصاري قال قال رسول الله ص المهدي يخرج في آخر الزمان»؛ «عن أبي سعيد الخدري قال سمعت رسول الله ص يقول على المنبر إن المهدي من عترتي من أهل بيتي يخرج في آخر الزمان ينزل له من السماء قطرها و تخرج له الأرض بذرها فيملأ الأرض عدلا و قسطا كما ملأها القوم ظلما و جورا»؛ «عن أبي هريرة قال قال رسول الله ص لو لم يبق من الدنيا إلا يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتى يخرج رجلا من أهل بيتي يملأ الأرض عدلا كما ملئت ظلما و جورا».
[6]. ر.ک: صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج3، ص17، مکتبة آیة الله العظمی الصافی الگلپایگانی.
[7]. هر چند که ممکن است زمان و کیفیت انجام این علایم نیز تغییر نماید؛ چنانکه داوود بن ابى القاسم مىگويد: «ما نزد ابى جعفر محمّد بن على الرضا (عليهما السّلام) بوديم كه سخن از خروج سفيانى به ميان آمد و اينكه در روايت آمده كه امر او حتمى است. به ابو جعفر (عليه السّلام) عرض كردم: آيا بدا در امر، حتمى خواهد شد؟ حضرت فرمود: آرى. عرض كردم: ما مىترسيم كه در امر قائم نيز بدا حاصل شود؟ فرمود: امر قائم از امورى است كه وعده داده شده و خداوند در وعده ی خود تخلّف نخواهد كرد. (النعمانی، الغيبة، ص 303؛ المجلسی، بحار الأنوار، ج 52، ص 250 و 251).
[8]. بحار الانوار، ج 52، ص 146، روايت 70.
[9]. دیلمی، ارشاد القلوب، ص68، الشریف الرضی.
[10]. الترمذی، سنن الترمذی، ح2211، دار إحياء التراث العربي – بيروت.
[11]. الکلینی، الکافی، ج8، ص38، ح7، الاسلامیة.