آیا «ولایت فقیه» همان سرپرستی بر انسان های کم عقل است؟

پرسش:
آیا در جامعه رابطه مردم با رهبر به صورت «ولی» هست که از لغت «ولایت» استفاده می کنیم؟

 


پاسخ:
«ولی» در لغت به معنای قرابت و نزدیکی است(1) و این قرابت به گونه ای است که «ولی» نسبت به آنچه که بر آن ولایت دارد، دارای حقی است که دیگری آن حق را ندارد، و او می تواند تصرفاتی بنماید که دیگری جز به اذن او نمی تواند، مانند ولی میت، ولی دم، و مانند آن(2)

بنابراین «ولی» معنای گسترده ای دارد که دارای مراتبی است، و در تمام مراتب آن، گونه ای از قرابت وجود دارد که منشأ نوعی تصرف است.(3) خواه ولایت به معنای سرپرستی باشد، خواه ولایت به معنای دوستی، به معنای نصرت، و مانند آن همگی این معانی از مراتب این معنا هستند، پس میان تمام این مراتب اشتراک معنوی وجود دارد، نه اشتراک لفظی، و همگی ناظر به نوعی تصرف هستند که البته در مرتبه متفاوت است.(4)

بنابراین وقتی میگوییم «ولایت فقیه» یا اینکه فقیه بر مردم «ولایت» دارد نباید سرپرستی و ولایت بر انسان های کم عقل، و افراد نابالغ در ذهن خطور کند! آنچنان که برخی مغرضانه سعی می کنند ولایت فقیه بر جامعه را چنین وانمود کنند که لازمه ی چنین ولایتی این است که مردم بلوغ عقلی لازم را نداشته و نیازمند سرپرستی هستند، در حالی که هرگز مراد از «ولایت فقیه» این معنا نیست.

مرتبه ولایت بر مجانین و افراد نابالغ و مانند آن یک مرتبه پایین تر از ولایت و مربوط به امور شخصی است، در حالی که «ولی فقیه» تا زمانی که امور شخصی افراد ارتباطی با منفعت و مصلحت های عمومی نداشته باشد هرگز در آنها دخالت نخواهد کرد.
ولایت فقیه ناظر به مرتبه ای بالاتر از «ولایت» های این چنینی است و آن ولایت به معنای حکومت است، یعنی کسی در رأس حکومت قرار بگیرد تا آن نظام سیاسی دچار هرج و مرج و تشتت نشود، و هرگز به معنای ولایت بر افراد نابالغ و کم عقل نیست(5)

این از نیابت ولایت فقیه هم روشن میشود، یعنی از آنجا که ولایت فقیه همان نیابت از ولایت ائمه(علیهم السلام) است، روشن میشود همان ولایتی که اهل بیت(علیهم السلام) در اجرای دین و تشکیل حکومت داشته اند، همان در زمان غیبت به فقیه انتقال می باید، پس نباید ولایت به معنای دیگر در این مسئله به ذهن خطور نماید.

 


پی نوشت ها:
1. فيومى، أحمد بن محمد، مصباح المنیر، دارالهجرة، قم، چاپ دوم، 1414ق، ج2، ص672..
2. ربانی گلپایگانی، براهین و نصوص امامت، نشر رائد، قم، چاپ اول، 1390ش، ص146و147.
3. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مكتبة النشر الإسلامي‏، قم، چاپ پنجم، 1417ق، ج6، ص12.
4. مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، مؤسسة آل البيت ع‏، ثم، چاپ اول، 1422ق، ج4، ص300.
5. مصباح یزدی، محمد تقی، حکیمانه ترین حکومت، موسسه امام خمینی(ره)، قم چاپ سوم، 1396، ص39و42.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=26689&p=1013630&viewfull=1#post10...