پرسش:
گفته میشود که خلافت پایین مرتبهترین سطح وظایف امام است و تنها وقتی امام به خلافت اقدام می نماید که مسلمانان او را بخواهند و یاری نمایند. چنانکه علی(علیه السلام) در زمان خلافت میگوید: «اگر نبود حضور حاضران و اقامه حجت به واسطه یاران و اگر نبود عهدی که خدا از آگاهان گرفتهاست تا بر ستمگری ظالم و ستم بر مظلوم آرام نگیرند، افسار شتر خلافت را وا مینهادم.(خلافت را نمیپذیرفتم.)» آیا این سخن صحیح است؟
پاسخ:
امام معصوم وظائف متعددی دارد از جمله تبیین و تفسیر شریعت، حفاظت از شریعت، ارائه یک الگوی عملی و رفتاری، نظارت بر اعمال، ولایت تکوینی، و در نهایت اجرای شریعت از طریق تشکیل حکومت. این که گفته میشود حکومت پایین ترین مرتبه وظائف امام است نباید موجب این شود که گمان کنیم این وظیفه، وظیفه کوچک و بی اهمیتی است، بلکه بهتر است بگوییم سایر وظائف امام، وظائف مهم تری هستند، وگرنه خلافت و حاکمیت که بُعد اجرایی دین است هم از اهمیت بسزایی برخوردار است.
البته این از جهت امام است، وگرنه از جهت مردم، بر ایشان لازم است که مقدمات را برای حکومت امام فراهم کنند، اما در هر صورت سایر وظائف امام وابسته به هیچ پیش شرطی نیست چرا که بقاء دین در گرو آنهاست، اما تشکیل حکومت و در دست گرفتن قدرت اولا در گرو مقبولیت مردمی و حمایت از ایشان است، وگرنه موجب اختلاف و جنگ داخلی شده و به اسلام ضربه خواهد زد، و ثانیا بقاء دین در گرو آن نیست، بلکه کمال دین در گرو آن است، لذا اگر در دست گرفتن حکومت به خاطر عدم مقبولیت مفسده بیشتری داشته باشد، امام آن را رها خواهد کرد، همان طور که امام علی(علیه السلام) سال ها آن را رها نموده، و سپس در هنگام پذیرش حاکمیت با هجوم مردم چنین می فرماید:
«وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا»؛ (سوگند به خدایی كه دانه را شكافت، و انسان را به وجود آورد، اگر حضور حاضر، و تمام بودن حجت بر من به خاطر وجود یاور نبود، و اگر نبود عهدی كه خداوند از دانشمندان گرفته كه در برابر شكمبارگی هیچ ستمگر و گرسنگی هیچ مظلومی سكوت ننمایند، دهنه شتر حكومت را بر كوهانش میانداختم(و آن را رها می ساختم).(1)
البته اگر حکومتی که در رأس است آنچنان از اسلام فاصله بگیرد که اصل اسلام در خطر بیفتد، باز اینجا هم چون پای اصل اسلام در میان خواهد بود، ائمه(علیهم السلام) سکوت نخواهند کرد، همان طور که در ماجرای قیام امام حسین(علیه السلام) مشاهده می کنیم، که حضرت فرمودند:
«عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيد»؛ بايد فاتحه اسلام را خواند و با اسلام خدا حافظي کرد، آنگاه که والي مسلمانان کسي همچون يزيد باشد.(2)
طبیعتا بقای اصل دین مهم تر از هر مصلحت دیگری از جمله حاکمیت ائمه(علیهم السلام) است، بنابراین اگرچه سخنی که در سوال طرح شده صحیح است، اما نباید زمینه برداشت کم اهمیتی یا بی اهمیتی مسئله حکومت معصومین شود، بلکه حکومت و اجرای دین در عین اهمیت بسیاری که دارد اما در گرو مقبولیت عمومی و مردمی است بر خلاف سایر وظائف ائمه(علیهم السلام) که وابسته به این مسئله نیست.
پی نوشت ها:
1. شریف رضی، نهج البلاغه(صبحی صالح)، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، خطبه 3، ص50.
2. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق، ج44، ص326.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=30236&p=1013632&viewfull=1#post10...