سوال:
خداوند در آیاتی از قرآن میفرماید که دین آسان است؛ « یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ » و ده های آیه دیگر. ما در دین اسلام سختی هایی می بینیم که با این آیات سازگاری ندارد مثل این موضوع ها که: اف نگفتن به والدین (تبعیت از پدر و مادر در مورد ازدواج) ، انحصار ارضای جنسی در ازدواج (مخصوصا در زمان ما که ازدواج خیلی سخت شده است)، نفقه دادن مرد به زن، نماز های یومیه و روزه در تابستان (مخصوصا نماز صبح) و ده ها موضوع دیگر.
با توجه به این موارد دین اسلام تمامش سختی است! لطفاً توضیح بدهید پس چگونه خداوند میفرماید دین آسان است؟
جواب:
دین اسلام آخرین پیغام آسمانی است که خداوند آن را برای همه مردم فرو فرستاده است چه در مشرق و چه در مغرب، برای زن و مرد، قدرتمند و ناتوان، ثروتمند و فقیر، دانا و نادان، سالم و بیمار؛ به همین خاطر خداوند عظیم الشأن با لطف و کرم خویش پیغام خود را به گونه ای نازل فرموده که فهم آن برای هر کسی میسّر میباشد و عمل نمودن به آن سهل و آسان میباشد. و نیز همه مردم را در خود جای میدهد و هر مکلفی میتواند آنرا انجام دهد.
آسانگیری یکی از اهداف این دین به شمار می آید و یکی از ویژگی های عمومی آن است چه در احکام، عقیده، اخلاق و معاملات و چه در اصول و فروع دین.
پروردگار ما با لطف و مرحمت خویش بندگانش را به اموری که در آن مشقت و ناراحتی زیاد وجود داشته باشد مکلف ننموده و هیچ وقت نخواسته مردم را در تنگنا قرار دهد و دین خود را به منظور مهر و محبت و آسانگیری نازل فرموده است.
شریعت خداوند در توحید و یکتاپرستی دارای توحید ابراهیمی میباشد و در عمل دارای ویژگی گذشت و چشم پوشی است. خداوند در قرآن میفرماید:
«يُرِيدُ اللَّـهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (1)«الله متعال براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد».
و در جایی دیگر می فرماید :
«يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا» (2)«خداوند میخواهد (با وضع احکام سهل و ساده) کار را بر شما آسان کند و انسان ضعیف آفریده شده است».
و در جایی دیگر می فرماید :
هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ ۚ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ ۚ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ»(3) «خداوند شما را برگزیده است و در دین، کارهای دشوار و سنگین را بر دوش شما نگذاشته است(و بلکه تکالیف و وظایفی مقرر نموده است که با فطرت سالم هماهنگ و با توان انسانی سازگار است.این دین همان آیین پدرتان ابراهیم است. خدا شما را قبلاً (در کتابهای پیشین) و در (واپسین کتاب) مسلمین نامیده است.»
خداوند در سوره طلاق میفرماید:
«لَا يُكَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّـهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا» (4) «الله متعال هیچ کسی را جز بدان اندازه که بدو داده است مکلّف نمیسازد خدا بعد از سختی و ناخوشی گشایش و خوشی پیش میآورد».
یُسر یعنی هر کاری که نفس را به زحمت نیندازد و به جسم انسان فشار وارد ننماید. و عسر یعنی هر عملی که نفس آدمی را به سختی و
زحمت میاندازد و به جسم انسان ضرر میرساند.(5)
بنای دین اسلام -که کاملترین دین الهی است- بر همین محور آسان گیری و رفق و مدارا بوده و آسانگیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. روشنی مبادی و سادگی مفاهیم آن که برای هر انسان عاقل و متمدنی قابل درک است، شریعتی ساده و قابل فهم، منطقی و معقول که هر فطرت پاک و سالمی ندای آنرا اجابت میکند. این حقیقت در کلام پیامبر اکرم(صلی اله علیه و آله) به زیبایی مطرح شده است. یکی از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) به نام عثمان بن مَظعون روزها به روزه و شبها به عبادت میپرداخت و به زندگی خود توجه نمیکرد و این امر، شکایت همسر او را در پی داشت. حضرتشان خطاب به عثمان فرمود: «ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت (گوشهگیری از مردم و ترک دنیا) نفرستاده است؛ بلکه مرا به شریعت و دینی که مستقیم و آسان است، مبعوث کرده است».(6)
از آنجایی که دین اسلام بر مبنای فطرت طراحی شده است از هر گونه انزجار و ناملایمتی به دور است و تمامی احکام آن با فطرت و طبیعت سلیم انسانی سازگار است.
اما درباره مثال هایی که زدید:
آسانگیری و مرافقت و ملایمت در احکام دین اسلام به این معنا نیست که احکام دینی پوشالی و بی اثر و بی حساب و کتاب باشد بلکه دین آمده است که با احکامش انسان را به سعادت برساند و برای این کار باید دارای دستورات و آداب و قواعدی باشد و اینگونه نیست حالا که می فرماید دین آسان است یعنی هیچ برنامه و قانون و قاعده ای برای زندگی انسان وضع نکند !! بلکه در عین حال که قوانینی برای رسیدن به کمال داده است و رعایت این قوانین(امر و نهی ها) بر طبق فطرت انسان و آسان و ملائم طبع است و هیچ منافرت و مزاحمتی با فطرت انسان ندارد.
مثالی می زنم که مطلب بهتر روشن شود:
انسان برای این که به کمالات علمی و اجتماعی نائل شود باید درس بخواند و به مدرسه برود و مدارج علمی را طی کند تا به آن خواست خود در دستیابی به علوم نائل شود. برای این کار مدرسه ها و موسسه ها و آموزشگاه های متعددی مشغول به کار بوده و هستند اگر شنیده باشید مکتب خانه های قدیم در برهه ای از زمان این مسئولیت را بر عهده داشته اند بعد از آن مدرسه های دولتی این کار را بر عهده گرفتند و در کنار آن مدرسه های خصوصی شروع به کار کردند و در هر زمانی یک سیستمی روی کار می آید . امروزه برخی از سیستم های آموزشی هستند که مدعی هستند که از همه بهتر این کار را انجام می دهند و می گویند در سیستم آموزشی ما (از شروع ابتدایی تا پایان دکتری) مدل های روز آموزشی به کار گرفته شده است و سختی مدل های دیگر را ندارد به راحتی افراد می توانند با یادگرفتن برخی از فرمول ها و شیوه های آموزشی مدارج را طی کنند و مدعی هستند شیوه آموزشی آنها شیوه آموزش آسان است.
آیا این ادعا به این معناست که دانش آموز دیگر نیازی به درس خواندن ندارد ؟؟ !! دیگر نیازی به رعایت نظم و ترتیب ندارد؟؟ دیگر مدرسه نمی خواهد برود؟؟!! دیگر امتحان نمی خواهد بدهد؟؟!! خب درس خواندن سختی دارد فرمول حفظ کردن سختی دارد شب امتحان بی خوابی دارد مدرسه رفتن خستگی دارد و ... آیا این تصور درست است؟؟ هرگز .
آیا این فرد تا کمی سختی درس را دید می تواند بگوید شما گفته اید سیستم آسان!!؟؟ این که سخت است!!
آری اگر انسان نخواهد به کمال برسد و دائم نگاه کند به انسان هایی که اصلا اهل تحصیل نیستند چقدر راحت مشغول خوش گذرانی اند هر روز تا ظهر می خوابند و تلوزیون نگاه می کنند و ... این حرف دیگری است در نگاه کوتاه مدت و گذرا آنها آسایش دارند ولی در نگاه عادلانه و بلند مدت آنها دارند بدبخت می شوند هر چند آرام و بی درد سر مشغول تفریح هستند ولی به کمال علمی و اجتماعی نمی رسند.
بلاخره برای این که انسان به کمال علمی برسد باید درس بخواند تحت آموزش باشد سختی بکشد ولی برخی از سیستم ها با این که مصالح و منافع افراد را تحصیل می کنند سختی کمتری دارند و امور مهم آنها را به تعطیلی نمی کشانند.
این دانش آموز هر چند که در این سیستم درس می خواند (سیستم آسان) ولی باید تلاش کند تحت آموزش باشد
دین ها هم اینگونه هستند وظیفه شان این است که سعادت برساند و خدا که انسان را آفریده اراده کرده که او به کمال و سعادت برسد برای همین دین را فرستاده و لازم کرده همه در این سیستم دین عمل کنند تا به سعادت برسند (مانند قانون کشورها که تحصیل دبستان را لازم دانسته اند و خانواده ها باید فرزندانشان را در دبستان ثبت نام کنند)
اکنون خدا آخرین نسخه دین خود را به نام اسلام ، بر مبنای فطرت و بسیار آسان و سهله و سمحه نازل کرده است و سختی هایی که در ادیان گذشته بوده است را از آن برداشته است که همگان توان ورود به آن را داشته باشند مثلا یک ماه از سال را روزه واجب کرده آن را هم به ماه قمری که در سال گردش داشته باشد اگر کسی مسافرت بود روزه از او برداشته می شود اگر کسی مریض بود از او برداشته می شود از زن حائض برداشته می شود و.. نماز را واجب کرد اگر کسی آب نداشت تیمم کند اگر نتوانست نشسته بخواند اگر نتوانست خوابیده بخواند اگر در سفر بود شکسته بخواند اگر در محل خوف و ضرر بود نماز خوف و کوتاه بخواند و ...بلاخره احکام را بر مبنای آسانی وضع کرده است.
اما اینگونه نیست که چون گفته دین اسلام دین آسانی است احکام را منتفی کند این احکام طبق مصالح و مفاسد انسان هاست چون کاری برای انسان حیاتی است آن را واجب کرده چون کاری به انسان ضرر جدی می زند آن را حرام کرده است مگر می شود خدا کاری را که ضرر جدی به انسان می زند چون آسان بگیرد بر او ، آن کار را از دین خود حذف کند ؟؟ نه هرگز. بلکه آن کار را به طریق آسانی در زندگی انسان جاری می سازد.
مثال دیگری می زنم:
پزشک حاذق و با تجربه ای را فرض کنید بیماری نزد او می رود پزشت مثلا برای او آمپولی را تجویز می کند و به او می گوید این غذا ها را هم نخور .
بیمار می گوید من با آمپول مشکل دارم پزشک به جای آمپول قرص تجویز می کند . آیا خنده دار نیست بیمار بگوید اصلا برای من دارو ننویس چون من می خواهم در آسانی باشم. پزشک مصلحت او را در نظر می گیرد و کار ساده تر را برای او تجویز می کند اما منتفی کردن دارو کار عاقلانه ای نیست.
یا در مورد ممنوعات غذایی مثلا می گوید ماست نخور . بیمار می گوید من به ماست علاقه دارم تو هم دکتر خوبی هستی آسان بگیر تا من ماست بخورم!! این خنده دار است پزشک می گوید این ماست به ضرر توست من سخت گیری نمی کنم. می توانستم به تو بگویم برنج هم نخور ولی به تو می گویم برنج را با فلان مکمل بخور تا ضررش به حداقل برسد یا اگر مجبور شدی ماست بخوری با فلان غذا نخور و یا با فلان مکمل بخور تا ضررش به حداقل برسد.
بلاخره احکام دینی قانون هایی برای رساندن ما به سعادت دنیا و آخرت هستند و نمی شود گفت چون قانون سختی دارد باید آنها را برداشت بلکه خدا در قالب دین اسلام آسان ترین راه ها را برای سعادت بشر طراحی کرده است به عبارت دیگر راه های میان بر و کم پیچ و خم را. راه هایی که میان بر هستند . ولی در هر صورت باید در دین داری تلاش کرد و قانون ها (هر چند میان بر) را رعایت کرد.
تمام مثال ها و مواردی که ذکر کردید با توجه به مطالبی که در پست های قبلی بیان کرده ایم جواب داده می شود:
شما گمان کرده اید حال که خدا دین اسلام را دین سهله و سمحه قرار داده است باید هر نوع بی قانونی را بپذیریم و هر رفتار غلط و لا ابالی که افراد انجام می دهند و آسانی ظاهری را به همراه دارد (مانند کسی که درس نمی خواند) می تواند نسخه آسان گیرانه ای برای زندگی باشد در حالی که دین آمده که سعادت انسان ها را تضمین کند پس باید دارای قانون هایی باشد.
نکته دیگری که در همه مثال های شما مشهود است خلط بین رفتار ما با اصل دین اسلام است به عبارت دیگر مسلمانی ما را با اسلام خلط کرده اید گاهی برخی از رفتار های اشتباه ما مسلمانان و یا سنت های غلطی که در جامعه وضع شده اند به پای دین اسلام نوشته می شود در صورتی که ربطی به دین اسلام ندارد دین اسلام قوانینش باید از متن کتاب و سنت برداشت شود نه رفتار ما مسلمان ها.
منابع:
1- بقره: 185.
2- نساء:28.
3- حج:78.
4- طلاق: 7.
5-ابن فارس، معجم مقاییس اللغه،مکتب الاعلام الاسلامی،قم، ج6، 155.
6- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 494، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64071&p=1008935&viewfull=1#post10...