پرسش:
در روایت داریم که (ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها). بر همین اساس خلقت کودکان ناقص را نیز به نظام علی و معلولی حواله می دهند و این که قرار نیست خدا همیشه معجزه کند و نظام علی و معلولی خلقت را نقض کند. اما سوال اینجاست که زمانی که می گوییم نظام علی و معلولی ، دقیقا داریم از چه چیزی صحبت می کنیم؟ تصوری که من از نظام علی و معلولی دارم این است که نظام علی و معلولی حاکم بر عالم، یک نظام ناآگاه و چیره ناپذیر است که کاری به خواست ما و خدا ندارد و متناسب با آنچه می گیرد، خروجی پس می دهد. سوالی که این جا مطرح است این است که اگر خدا جهان را چنین خلق کرده است، پس نمی توان دیگر بر عنایات الهی در این دنیا حساب کرد چرا که قرار نیست خدا اثری در این دنیا بگذارد. اما فراوان شده که تجربه کرده ام بعد از دعا، درخواستم به نحو غیرعادی برآورده می شود. این یعنی خداوند در این دنیا اثرگذار است. سوال مهم این است که چگونه نظام علی و معلولی را قبول کنیم و در عین حال فعالیت خدا در این دنیا را بپذیریم؟
پاسخ:
پرسش حاضر از بخش های متنوعی تشکیل شده است که پاسخگویی تفصیلی به هر یک از آنها در این نوشتار نمی گنجد. در ادامه کوشش می شود تا با ارائه نکات اجمالی، پاسخگوی پرسش حاضر باشیم:
1. مساله شرور، از دو زاویه مورد چالش قرار گرفته است: یکی این که آیا با وجود شرور می توان به وجود خدا معتقد ماند؟ دوم این که چرا خداوند به شرور رضایت داد و مانع از آنها نمی شود؟
2. به نظرم، مساله شرور قادر نیست وجود خدا را نفی کند چرا که تنها در این صورت با وجود خدا ناسازگار است که اثبات شود این شرور هیچ توجیهی ندارند و اخلاقا مذموم هستند. بعید میدانم کسی بتواند تمامی جوانب یک شر یا فرآیندی که به شر می انجامد را به صورت همه جانبه بررسی کند و به صورت قطعی به نااخلاقی بودن و غیرضروری بودنش حکم کند.
3. اما چرا خدا به شرور رضایت داده است؟ به نظرم اگر حقیقتا به حکمت و عدالت و ... خداوند معتقد باشیم، می توانیم قاطعانه حکم کنیم که این شر یا فرآیندی که به این شر انجامیده است، حتما خیر بزرگتری داشته که جز از این طریق حاصل نمی شده است؛ وگرنه خداوندی که عالم و قادر و خیرخواه و حکیم و عادل و ... است، مانعش می شد. اما آن خیر بزرگتر چه چیزی است؟ دقیقا معلوم نیست. گاهی به آن علم داریم ولی گاهی هم پیش می آید که به آن علم نداریم و نمی توانیم به صورت قاطعانه حکم کنیم که این شر یا فرآیندی که به این شر انجامیده، واجد فلان خیر مهمتر است.
اما مستند به متون دینی می توانیم به صورت استقرائی به برخی از دلایل شرور اشاره کنیم: برخی از آنها ناشی از نظام علّی جهان است و برخی ناشی از بدرفتاری خود ما است؛ برخی هم ناشی از اراده الهی برای امتحان کردن ما؛ و برخی هم برای تنبیه گناهکاران؛ و برخی هم برای ارتقای مرتبه مومنان؛ و غیره.
بنابراین، اینطور نیست که تمامی شرور ناشی از نظام علّی جهان یا بدرفتاری ما باشد بلکه برخی از آنها ناشی از مشیت الهی است. خلق کودک ناقص الخلقه نیز ممکن است ناشی از نظام علّی جهان و بدرفتاری والدین و یا شرایط محیطی بد بوده باشد. اما در هر صورت می دانیم که برخی از شرور هم ناشی از مشیت الهی است برای امتحان و یا عقوبت بندگان. در واقع، خداوند جهان را به گونه ای خلق کرده است که در آن هم نعمات باشد و هم شرور. هر دوی اینها زمینه ای هستند برای امتحان و بروز عیار بندگی انسانها و یا تنبیه بدکاران و عقوبت آنها و غیره.
برای نمونه، به این آیات بنگرید: « وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ؛ الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ؛ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»(1)؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوهها، آزمايش مىكنيم؛ و بشارت ده به استقامتكنندگان. آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مىرسد، مىگويند: «ما از آنِ خدائيم؛ و به سوى او بازمىگرديم.» اينها، همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدايتيافتگان.
4. البته گاهی خداوند مانع از وقوع شرور می شود چنانچه که به آتش امر می کند ابراهیم ع را نسوزاند: «قُلْنا يا نارُ كُوني بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهيمَ»(2) اما می دانیم که گاهی هم خداوند مانع از وقوع شرور نمی شود چنانچه که مانع از قتل امام حسین ع نشد.
5. خالی از لطف نیست که مستند به آیه مذکور به این نکته نیز اشاره کنیم که معجزه نیز از طریق اسبابش انجام می شود و چیزی خارج از نظام علّی نیست بلکه همان نظام علّی جهان است که با تبعیت از اوامر الهی امر اعجازین را پدید می آورد.
شما مستند به مشاهده یکنواختی طبیعت در ورودی و خروجی خاصی که دارد، آن را به مثابه یک ماشین ناآگاه در نظر گرفتید که فقط کارکرد خاصی را از خودش بروز می دهد. اما به نظر می رسد این دیدگاه برخلاف تصویری باشد که متون دینی به ما ارائه می کنند. از منظر دینی، نظام علّی جهان اگرچه عادتا متحدالشکل و یکنواخت رفتار می کند اما این رفتار، به خاطر فرمانبری آنها از اوامر الهی است. در واقع، امر الهی به آنها چنین تعلق گرفته که چنین و چنان رفتاری را از خود بروز دهند. اما اگر امر الهی به آن تعلق بگیرد که آنها طور دیگری رفتار کنند، آنها چنان خواهند کرد. در مورد امر الهی به نسوزاندن ابراهیم به نحو اعجازین، گویا آتش زنده است و به فرمان الهی علم دارد و اگر تاکنون می سوزاند از آن جهت است که فرمانبر است و اگر ابراهیم را نمی سوزاند نیز از آن جهت است که فرمانبر است و با تغییر فرمان الهی، او نیز رفتارش را تغییر می دهد.
این امر محدود به آتش نیست. آیات و روایات متعددی داریم مبنی بر این که موجودات همگی عالمند و مثلا خداوند را تسبیح می گویند و او را سجده می کنند و فرمانبر اوامرش هستند. به این آیات بنگرید:
«وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ»(3)؛ «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ»(4)؛ «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» (5)؛ «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ»(6)؛ «وَ قيلَ يا أَرْضُ ابْلَعي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعي وَ غيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ»(7)؛ و غیره.
بنابراین، با تلقی شما مخالفم که نظام علّی را امری ناآگاه و مجزای از اراده الهی در نظر می گیرید و آن را در تقابل با معجزه و اجابت دعا به نحو اعجازین می دانید.
6. در مورد اجابت و عدم استجابت دعا نیز باید به این نکته توجه کرد که عدم استجابت دعا دو علت دارد: گاهی به خاطر وجود مصالح و مفاسد شخصی یا نوعی (یعنی مصالح و مفاسد مربوط به نوع انسان یا نظام خلقت) است که در این زمینه وجود دارد و ما از آن بی خبریم و فقط خدا از آن آگاه است و به همین جهت، در برآورده کردن دعا تاخیر و تغییر ایجاد می کند و گاهی حتی آن را به صورت پاداش اخروی تغییر می دهد و در این دنیا آن خواسته را برآورده نمی سازد. گاهی هم به خاطر وجود موانع و فقدان شروطی است که مقصرش ما هستیم؛ یعنی چون گناهکاریم و با خدا مانوس نیستیم، به مثابه کسی می شویم که ظرفمان را وارونه در برابر رحمت الهی قرار داده ایم.(8)
7. کوتاه سخن این که شخصا معتقدم مشیت الهی رازآلود است و در مواجهه با شرور، حقیقتا مشخص نیست که در این مورد خاص، چرا خداوند به شرور رضایت داده و چرا مانعش نمی شود، حتی اگر دعایش کنیم و او را به یاری فرابخوانیم. همین قدر از متون دینی می فهمیم که که اینطور نیست نظام علّی مستقل از خداوند به صورت مکانیکی افعالی را از خودش بروز دهد. نظام علّی بر اساس مشیت الهی تدبیر می شود و به خواست و فرمان الهی، به نحو دیگری بروز می یابد. گاهی خداوند بواسطه مصالحی در آن دخل و تصرف می کند و گاهی نمی کند. در هر صور
خداوند حکیم و عادل و ... است و کار بیهوده انجام نمی دهد و شرور را جبران می کند و به کسی ظلم نمی کند.
پی نوشت ها:
1. بقره: 155-157.
2. انبیاء: 69
3. رعد: 15
4. جمعه: 1
5. یس: 65
6. اعراف: 54
7. هود: 44
8. برای مطالعه بیشتر در زمینه دعا، به این تاپیک مراجعه بفرمایید: http://www.askdin.com/showthread.php?t=62468&page=2
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64289&p=1010804&viewfull=1#post10...