پرسش:
الف- من هیچ اعتقادی به اعترافات دیگران در باره ساده زیستی رهبری ندارم و تا شخصاً از نزدیک نبینم باور نمی کنم؟
ب- اینکه رهبری چه غذایی می خورد یا چگونه زندگی می کند اهمیت چندانی ندارد، امام علی(ع) نمی توانست وجود فقیر و گرسنه و فساد را در جامعه تحمل کند! چرا رهبری برای مبارزه با فقر و فساد هیچ اقدام عملی نمی کند؟
ج- احساس می شود سبک زندگی و تأثیرگذاری ایشان در امور، تحت تأثیر نقش اجتماعی که دارند، محدود شده و ایشان مثل گذشته قادر به کار تشکیلاتی نیستند؟
پاسخ:
در سه بخش پاسخ سؤالات را تقدیم می کنیم:
الف- با اینهمه استنادات متعدد که از طریق افراد موثق بسیاری در باره ساده زیستی زندگی ایشان بیان شده (1) باضافه اعترافات دشمن خارجی و مخالفین ولایت فقیه امثال نوری زاده و آقای مهاجرانی (وزیر ارشاد اسبق) بعنوان عضو اپوزیسیون خارج کشور و ... با همه اینها مطمئن باشید حتی اگر فیلم مستقیم از زندگی ایشان تهیه کرده و برای شما پخش کنند! باز هم باور نمی کنید و بهانه ای خواهید آورد که ساختگی است. (2) فلذا، بهانه جویان که نمی خواهند اینهمه نشانه و دلیل آشکار را بپذیرند حتی اگر با چشم خودشان هم ببینند باز حقیقت را نمی پذیرند و از هر دری به بهانه جویی و انکار و حاشا می پردازند. تاریخ از این قسم افراد فراوان بخود دیده و خواهد دید! و حال آنکه هر اتهام زنی و دروغ و گزافه ای را از طرف دشمنان اسلام عزیز، راه امام و شهدا و مردم ایران اسلامی را به راحتی و بدون تحقیق و بررسی قبول می کنند؟! ناگفته نماند برای اثبات حقانیت ولایت فقیه و اصالت جایگاه و سلامت زندگی شخص رهبری نیازی نیست که برای هر مخالف و منتقدی فرصت بازدید از زندگی شخصی رهبر انقلاب را فراهم شود تا بلکه برایش یقین حاصل شود؟! با آنهمه دلایل و مستندات در حقانیت ولی فقیه و مسیری که شرعاً و قانوناً برای انتخاب شایسته ترین فرد از جمیع جهات علمی و عملی، تقوا و ورع و عدالت و بصیرت، بر عهده مجلس خبرگان گذاشته شده، دیگر نیازی به پاسخگویی به این قبیل بهانه گیری های واهی نیست. زیرا نه جهات امنیتی اقتضاء می کند تا بیت رهبری به موزه تبدیل شود و نه الزامی هست که تشکیلات گسترده، مستقل و هزینه سازی راه بیفتد، بعلاوه اینکه نه وقت رهبری اقتضا می کند و نه معظم له به این امر رضایت دارند تا دنبال اثبات سلامت و پاکی زندگی خودشان برای توهم زدگان و به خواب رفتگان باشند.
ب- رهبری معظم در چارچوب قانون اختیارات و وظایفی دارد، که در اصل 110 قانون اساسی این وظایف و اختیارات بیان شده، این تصور و انتظار که همه مشکلات کشور اعم از فقر و بیکاری و فساد را باید رهبری معظم شخصاً ورود کرده و حل و فصل کند یک تصور و باور و انتظار نادرست است! زیرا حکومت، دارای ارکان مختلف قانونگذاری، اجرائی، قضائی و ... است و مسئولیت ها و وظایف هر ارگان و جایگاهی تعریف و تقسیم شده است، رهبری هم نمی تواند مدام در چارچوب وظایف محوله و عملکرد دستگاه ها دخالت کند. نه جزو وظایف رهبری است و نه مصلحت جمهوریت نظام اقتضاء می کند. علیرغم اینکه مسئولیت ها تقسیم شده و نمایندگان مجلس و دولت و خبرگان رهبری با آراء مستقیم مردم انتخاب می شوند، هر یک باید طبق قانون، پاسخگوی عملکردهای خود باشند و اصول مردمسالاری در نظام جمهوری اسلامی و همه ارکان نظام موج می زند! اما دشمنان و بدخواهان، و بسیاری جاهلان و فریب خوردگان داخلی حکومت اسلامی و ولایت فقیه را به دیکتاتوری متهم می کنند، با این حال، اگر رهبری معظم در هر مسأله و موضوعی از قبیل قانونگذاری، بهبود وضع اقتصاد و اشتغال، وضعیت بانکها، سیاست خارجی، احکام قضائی و ... مداخله کند ضمن آنکه ماهیت این ارکان تصمیم گیری و اجرائی و قضائی را اساساً زیر سؤال می برد! آیا دشمنان و بدخواهان نخواهند گفت: این هم هزار و یک دلیل بر دیکتاتوری بودن جمهوری اسلامی و ولایت فقیه؟!
از اینرو انتظار مردم برای ورود مستقیم رهبری در رفع مشکلات کشور، انتظار نادرستی است! جای بسی تأسف است در حالی که رهبری معظم در راهبردها و توصیه های همیشگی شان در ایام انتخابات، بارها و بارها اصول کلی را ارشاد می کنند، اما مردم تحت تأثیر شعارگرایی و تبلیغات، از خواست و هوای خود پیروی می کنند! و حال که دولت و مجلس نمی تواند ضعفها و نواقص کاری خود را اصلاح کرده و یا عزمی جدی برای رفع مشکلات ندارند تا مردم از تنگناها و مشکلات اقتصادی رهایی یابند! آیا خلاف عقل و وجدان نیست که ما نوک پیکان حملات و انتظاراتمان به سوی رهبری معظم نشانه بگیریم؟ و مسئولیت همه کوتاهی ها و قصورات را بر گردن ولی فقیه بیندازیم؟ البته ناگفته نماند، در کنار تبیین و ابلاغ سیاست های کلی نظام توسط ایشان، مکرر در جلسات گوناگون عمومی و خصوصی با دولتمردان و نمایندگان مردم، رسیدگی به وضع معیشت مردم، بهبود اقتصاد، رفع بیکاری، مبارزه با فساد و تبعیض و امثالهم را یادآور می شود و بی شک، رهبر جامعه اسلامی بیش از همه ما و شما از دردها و رنج ها و محرومیت های مردم رنج می کشد، زیرا ما به جزء و بخش کوچکی از مشکلات و محرومیت ها واقفیم و امام جامعه با اشرافی که دارند به تمامیت و کلیت آن واقفند.
ج- گفتیم که رهبری، در اقدامات و تصمیم گیریهای قوای سه گانه و نهادهای غیرمرتبط با رهبری دخالت مستقیم نمی کند، اما این بدین معنا نیست که هیچ نقشی در تصمیم گیریها و اقدامات آنها ندارد. از طرفی قطعاً نهادهایی که مستقیماً زیر نظر رهبری اداره می شوند، هم از لحاظ مشورت گیری، هم بهره مندی و بکارگیری منویات رهبر معظم انقلاب و هم نظارت ایشان، بر عملکرد آن بخشها بیشترین نقش و تأثیر را از رهبری معظم دریافت می کنند. بعنوان نمونه دفاتر نمایندگی رهبری در دانشگاه ها و نمایندگی ولی فقیه در ارگانهای نظامی، انتظامی و ائمه جمعه کشور با پیگیری منویات رهبری، ضمن تأثیرگذاری بر جامعه هدف خود، مسیر یافتن رسالت اصلی اقشار مختلف مردمی را در جهت پیگیری و تحقق اهداف و ارمانهای اسلامی و انقلابی بستر سازی می کنند. ضمن آنکه عمده نهادها و ارگانهای اجرایی و فرهنگی که مستقیماً زیر نظر رهبری اداره می شوند، بصورت تشکیلاتی اداره می شوند و نهایت اهتمام و دغدغه آنها نیز پیگیری و عملیاتی کردن منویات رهبر معظم انقلاب است. بدیهی است، هر کار تشکیلاتی سه سطح عمده دارد: 1. سطح فرهنگ سازی و تصمیم سازی؛ 2. سطح عملیاتی و اجرائی و 3. سطح نظارتی و بازخوردی. اگر منظور از کار تشکیلاتی، فقط سطح عملیاتی و اجرائی آن باشد، حوزه فعالیت های رهبری و نهادهای مرتبط، کمترین سهم را در اجرائیات دارند، اما اگر صحبت از دو سطح دیگر (فرهنگ سازی و نظارت) به میان بیاید، سهم ایفای نقش و تأثیرگذاری رهبری و نهادهای مرتبط، بیشترین است.
البته در قانون، محدودیت هایی برای عدم دخالت مستقیم رهبری در حیطه وظایف سایر قوا وجود دارد، زیرا چنانکه گفتیم هر قوه شرح وظایف مشخصی دارد که باید مطابق آن اجرائی شود و قرار نیست که رهبری درهر مرحله و هر موضوع، دخالت کند. اما این، بدان معنا نیست که رهبری اساساً در هیچ موضوعی نمی توانند ورود کنند! بلکه اساساً یکی از وظایف رهبری طبق قانون اساسی رفع بن بست ها و گره های کور و مواجهه با مواضع خطری است که نظام را تهدید می کند، که این ورود یا به تقاضای قوای سه گانه و مجمع تشخیص مصلخت اتفاق می افتد و یا به تشخیص خود رهبری. پس قانون در این خصوص نیز چندان دست و پاگیر نیست.
پی نوشت ها:
1. رجوع کنید به آدرس: پایگاه پرسمان دانشجویان، ساده زیستی رهبر معظم انقلاب.
2. چنانکه حجت الاسلام والمسلمین علی اکبری که به منزل حضرت آقا رفته بودند، نقل می کند: «پس از پایان دیدار، از آقا درخواست نموديم تا اجازه بفرمايند از داخل منزل و وضيعت زندگيشان فيلمبرداري کنيم، تا مردم وضيعت زندگي رهبر خود را ببينند و بفهمند که ايشان چگونه زندگي ميکنند. آقا فرمودند: اگر شما بخواهيد زندگي مرا نشان بدهيد ميترسم خيليها باور نکنند.»، همان منبع.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64415&p=1010821&viewfull=1#post10...