پرسش:
وضعیت اخروی کسی که منکر ضروری دین باشد، چگونه است؟
پاسخ:
مقدمه؛ منظور از ضروری دین آن دسته از احکام و عقایدی است که برای همه مسلمانان، جزء اسلام بودن آنها، کاملا واضح و روشن باشد. در حقیقت، انکار ضروری دین، مستلزم تکذیب پیامبر(صلی الله علیه و آله) و یکی از عوامل ارتداد است. احکامی مانند نماز، روزه، حج و زکات جزو ضروریات دین محسوب می شوند. بنابراین کسی که ضروری دین را انکار کند، کافر اصطلاحی محسوب شده و از نظر حکمی تفاوتی با هم ندارند(1)؛ بنابراین تمام مسائلی که در مورد خلود کفار در جهنم مطرح است، در مورد مرتد و منکر ضروری دین هم قابل طرح خواهد بود.
علاوه بر اینکه هر اعتقاد، عمل و ملکه ای دارای حقیقت و باطنی است، انسان در عوالم اخروی متناسب با صورت خودساخته خویش خواهد بود و نعمت و عذاب، ظهور اعمالی است که به حقیقت انسان تبدیل شده اند؛ بنابراین با توجه به اینکه تغایری بین اعمال انسان و نعمت و عذاب او در آخرت نیست، خلود انسانها در بهشت و جهنم نیز معنا پیدا می کند؛ بهعبارتدیگر خلود نتیجه رسوخ ملکات در نفس، اتحاد نفس با آن ملکات و تشکیل شدن نفس از آنهاست. البته برخی اعمال نیز در انسان به اندازه و حدِّ ملکه نرسیده اند و این دست اعمال دائمی نبوده و قابلزوال هستند. علامه طباطبایی(2) در این زمینه می نویسد:
شکل و شمایل پستی که در نفس انسان رسوخ کرده و صورت او را تشکیل داده اند، مانند صور جدیدی هستند که سبب ایجاد نوع جدید می شوند و روشن است که این نوع جدید، ذاتاً دائمی الوجود است. بر این اساس، عذاب ابدی از کسی که شقاوت ذات او را تشکیل داده، جدا نخواهد شد؛ به تعبیر دیگر، عذاب خالد، اثر و خاصیت شقاوتی است که لازمه انسان شده است. چنین شخصی در آخرت همانند کسی است که به مرض مالیخولیا مبتلا شده و قوه مخیله او مدام صورتهای وحشتناکی ساخته و او را عذاب می دهد، این حالت از نفس او منشعب شده است، بدون اینکه کسی او را به این کار مجبور کرده باشد.
بر این اساس اگر کسی با اعتقاد نادرستی از این دنیا برود و اعتقاد مذکور شاکله او را تشکیل داده باشد، همواره همراه او خواهد بود. بدین ترتیب خلود کسانی که کاملا منکر خدا هستند و یا ضروری دین را انکار کرده و مرتد می گردند، توجیه می گردد.
اما در مورد فردی که اعتقاد صحیحی داشته و به دلیل ضعف ایمان، مرتکب معصیت شده باشد، باید گفت؛ روح ایمان از او جدا می شود و در حین گناه مومن نیست. این تعبیر در برخی روایات هم مورد اشاره قرار گرفته است، در همین راستا امام صادق(علیه السلام) فسق را اینگونه تعریف می فرماید: «مَعْنَى الْفِسْقِ فَكُلُّ مَعْصِيَةٍ مِنَ الْمَعَاصِي الْكِبَارِ فَعَلَهَا فَاعِلٌ أَوْ دَخَلَ فِيهَا دَاخِلٌ بِجِهَةِ اللَّذَّةِ وَ الشَّهْوَةِ وَ الشَّوْقِ الْغَالِبِ فَهُوَ فِسْقٌ وَ فَاعِلُهُ فَاسِقٌ خَارِجٌ مِنَ الْإِيمَانِ بِجِهَةِ الْفِسْقِ فَإِنْ دَامَ فِي ذَلِكَ حَتَّى يَدْخُلَ فِي حَدِّ التَّهَاوُنِ وَ الِاسْتِخْفَافِ فَقَدْ وَجَبَ أَنْ يَكُونَ بِتَهَاوُنِهِ وَ اسْتِخْفَافِهِ كَافِرا»؛ هر معصيتي از معاصي بزرگ خدا كه كسي آن را انجام دهد، يا شخصي از روي لذتجوئي و شهوت مرتکب عملی شود، اين فسق است و مرتكب آن فاسق و به لحاظ فسق، از حيطه ايمان خارج است. اگر به اين عمل ادامه دهد تا جائي كه به حد اهميت ندادن و خفيف شمردن برسد، به سبب اين بي اعتنائي وخفيف شماري، كفر بر او لازم آيد.(3) بنابراین کسی که مرتکب معصیت می شود، رهایی او از عذاب ممکن است؛ چرا که شاکله اصلی آنها یعنی اعتقاد به صحت دین، مشکلی ندارد، بلکه به دلیل ضعف ایمان مرتکب گناه شده اند.
پی نوشت ها:
1. البته انکار ضروری دین به شرطی موجب ارتداد میشود که مستلزم تکذیب پیامبر و رسالت او، و حاکی از انکار از روی عناد باشد. بنابراین اگر کسی از روی جهل مرکب حکمی را با اعتقاد به اینکه جزء شریعت نیست انکار کند، مرتد نیست.
2. طباطبايى، محمدحسین، (1417)، الميزان فى تفسير القرآن، پنجم، قم، انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، ج1، ص413.
3. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، (1404)، تحف العقول، تصحیح على اكبر غفارى، دوم، قم، جامعه مدرسين، 331.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64416&p=1010671&viewfull=1#post10...