پرسش:
الف- طبق برخی روایات، افراد مؤمن و صالح نیز به وقت مرگ، دچار سختی و مشقت سکرات موت می شوند! اگر چنین است چه فرقی بین اهل ایمان و افراد فاسد و گناهکار هست؟ بعبارتی، چرا برخی مؤمنان به سختی و برخی کافران به آسانی جان می دهند؟ آیا این امر با عدالت خداوند سازگار است؟
ب- اگر دشواری های سکرات موت برای برخی مؤمنان بخاطر خطا و قصور و برخی گناهانشان است! پس چگونه در روایات گفته شده: هر کس از گناه استغفار کند مانند کسی است که گناهی انجام نداده است؟
ج- اگر غالب مؤمنین، با وجود ایمان و عمل صالح باز هم از شدت و سختی سکرات موت بی نصیب نیستند، پس تکلیف روایات بسیاری که به برخی علل آسانی سکرات موت اشاره می کنند چه می شود؟ برای از بین رفتن آثار گناهان چه کارهایی سفارش شده است؟
پاسخ:
در پاسخ به سؤالات شما در سه بخش مطالبی را متذکر می شویم:
الف: آیا سختی های سکرات موت برای مؤمنین عدالت است؟
اولاً در نقطه مقابل این خبر، روایات بسیاری از معصومین (علیهم السلام) در خصوص کیفیت قبض روح دو گروه اهل ایمان و صلحا و کفار و اهل فسق بیان شده که در نگاه اول، با خبر فوق در تعارض هستند، ضمن آنکه، نمی توان در این خصوص، تنها به یک خبر اکتفا کرد. بدون شک، كيفيت قبض روح و خارج ساختن جان انسان از بدن او يكسان و برابر نبوده، هر کسی به تناسب اعمال و رفتار خود شرايطي دشوار يا آسان را تجربه خواهند نمود. در ادامه به ذکر مواردی از روایات اهل بیت (علیهم السلام) و توضیح مطلب می پردازیم: از روايات متعددي مي توان استفاده كرد كه مؤمنان با راحتي و بدون اضطراب و دلهره، در حالی که اهل بیت (علیهم السلام) بر بالینشان حاضرند و مژده بهشت می دهند، بدون هيچ گونه حزن و اندوهي قبض روح می شوند. (1) همچنین در روايتي از امام صادق (عليه السلام) قبض روح مؤمن به بوييدن پاكيزه ترين و خوشبوترين بوييدني ها تشبیه شده (2) و در بعضي روايات از آن حضرت نقل شده مؤمن بخشنده و خدوم، در حالی قبض روح می شود که احساس نمي كند كه روح از بدنش مفارقت كرده و اين همان فرمايش خداي سبحان است كه: «يَا أيَّتُهاَ النَّفسُ المُطمَئِنَّه * اِرجِعيِ اِليَ رَبِّكِ رَاضِيَه مَّرضِيَّه ...». (3) و اما طبق آیات(4) و روایات، «مرگ براي كافر همانند گزيدن افعي ها و عقرب ها و يا شديدتر از آن هاست.» (5) و در این خصوص، خدای متعال ذره ای بی عدالتی و ستم در حق بندگانش روا نمی دارد.
ثانیاً گاهي پرسیده مي شود اگر آيات و روايات دلالت مي كنند كه كافران و بي ايمانان با سختي قبض روح مي شوند، پس چرا در برخي موارد شاهد آسان جان دادن آنان هستيم و بالعكس بعضي از مؤمنان به سختي جان مي دهند؟ پاسخ اين اشكال در روايات معصومان (عليهم السلام) بیان شده؛ امام صادق (عليه السلام) در این خصوص فرمودند: «در مواردي كه مؤمن به راحتي جان مي دهد به سبب آن است كه پاداش او به زودي (و در همين دنيا) آغاز شده است و در مواردي كه به سختي جان مي دهد، به دليل آن است كه از گناهان (و ناخالصی ها، بعنوان کفاره گناهان) پاك شود. تا در آخرت پاك و منزه از گناهان محشور گردد.
اما در مواردي كه كافر به آساني قبض روح مي شود به جهت اين است كه همين آسان جان دادن، پاداش كارهاي نيكي باشد كه در دنيا انجام داده تا به هنگام ورود به آخرت هيچ چيز به همراه نداشته باشد، و كافراني كه به سختي جان مي دهند، بدان سبب است كه (در همين جهان) عذاب الهي برايشان شروع شده، در حالي كه نيكي هايشان از بين رفته است. اين ها به جهت عدالت خداست كه ظلم نمي كند».(6) و نیز در روايتي ديگر، آن حضرت در پاسخ به "محمد بن مسلم" در باره نحوه برطرف کردن آثار گناهان مؤمنین فرمودند: «ممكن است خداي تبارك و تعالي در همين جهان جسد او را مبتلا (و بيمار) كند تا كفاره گناهانش باشد؛ و الا (اگر چنين نشد) ممكن است رزق و روزي را بر او تنگ بگيرد و اگر اين هم كفاره گناهانش نشود، هنگام مرگ، بر او سخت گيري نمايد تا بدون گناه بر خدا وارد گشته داخل بهشت گردد.»(7)
بنابراین، بدون شک، تنها معصومین (علیهم السلام) هستند که می توان با قاطعیت تمام در باره آنها معتقد بود که هیچ خطا و گناه و اشتباهی ندارند! اما دیگر ابناء بشر، هر چقدر هم که مقامات ایمان و عمل را طی کرده باشند خالی از خطا و قصور و اشتباه نیستند و چه بسا همان سختی و دشواری های سکرات موت، برای پاکسازی روح انها باشد تا با پاکی و اخلاص تمام به دیدار حق تعالی بشتابند.
ب- در پاسخ، گفتنی است: بدون شک، گرچه بر اساس روایات، در بیان امام باقر (علیه السلام) گفته شده که: «التائب من الذنب کمن لا ذنب له، توبه كننده از گناه مانند آن است كه گناهى نكرده است.»(8) اما باید توجه داشت که اشاره حضرت به توبه کننده حقیقی با شرایط توبه واقعی است نه ذکر زبانی و لق لق کردن استغفار، چنانکه در ادامه همان روایت می فرماید: « ... و المُقیم على الذّنب و هو مستغفِرٌ منه كالمُستَهز، و آنكه در گناه بماند و در عین حال استغفار كند همانند مسخره كننده است.»(9) فلذا بفرض اینکه شخص، موفق به توبه حقیقی شود، اصل گناه از پرونده عملش پاک می شود اما آثار و عوارض آن باقی خواهد ماند. و روح انسان تا تصفیه و تسویه جساب کامل روح، گرفتار عوارض و آثار ناشی از گناه خواهد بود. بعبارتی پشیمانى از گذشته و تصمیم بر ترك گناه، مرحله ى نخستین توبه است، مراحل بعد، موجب می شود كه توبه كننده از هر نظر به
حالت روحانى قبل از گناه درآید. همچون بیمار و كسى كه تب دارد، كه با خوردن دارو، تب او قطع مى شود، ولى بعد از این مرحله نیاز به داروهاى تقویتى دارد تا با استفاده از آنها، بنیه ى جسمى او به مرحله ى قبل از بیمارى برسد. فرایند پاکسازی کامل روح از اثار و عوارض گناه، می تواند یا با اختیار خود فرد در فرصت عمر، با تن دادن به بندگی و عبادت خدا و خدمت خالصانه به خلق خدا تحقق یابد، یا باید متحمل سختی ها و ابتلائات دنیا بعنوان کفاره گناهان بشود و یا باید دشواری های سکرات موت و در ادامه عذاب های برزخی را برای تطهیر و تصفیه کامل تحمل کند. حال اگر، گناه و آلودگی شان، در دنیا به حدی بوده که مراحل قبلی ظرفیت پاکسازی کامل را نداشت و در قیامت نیز با همه شفاعت ها و رحمت ها و بخشش های الهی باز هم پرونده اعمال آن ها تطهیر نگردید، این افراد، به صورت موقت وارد دوزخ و عذاب جهنم می شوند. به میزان آلودگی که باقی مانده، با آتش دوزخ تطهیر می شوند و آمادگی ورود به بهشت را می یابند.(10)
ج- بله در روایات دینی، راههای زیادی برای از بین رفتن آثار و عوارض گناهان پس از توبه، بیان شده، که یک نمونه کلی آن، انجام حسنات است. خداوند در قرآن میفرماید: «حسنات، سیئات را از بین می برد.» (11) اما آنچه مهم است اهتمام جدی در انجام دقیق حسنات، توأم با خلوص نیت است،. بی شک، انجام صله رحم، نیکی به پدر و مادر، کمک به محرومان و هر کار خیر و حسنه ای شرایطی هم دارد و اینطور نیست که هر کسی که به اصطلاح موفق به این امور شد پیش خودش گمان کند که تلاشش صد در صد مقبول و کاملاً مرضی رضای خداوند بوده! بلکه باید در همه حال، حالت خوف و رجاء هم داشته باشد، زیرا در همین وضعیت، نیز احتمال قصور و نسیان، خطا و اشتباه و گرفتاری به عجب و غرور منتفی نیست.
همچنین در بیان امام رضا (عیه السلام) بسیار صلوات فرستادن سفارش شده، چنانکه می فرماید: «من لم یقدر علی ما یکفّر به ذنوبه فلیکثر من الصلوة علی محمّد و آله فانّها تهدم الذّنوب هدما؛ کسی که توانایی بر چیزی که موجب محو و آمرزش گناهان او شود ندارد، پس بسیار بر محمّد و آلش صلوات بفرستد، چرا که صلوات گناهان و آثارشان را نابود و ریشه کن می کند».(12) در این مجال، به صورت فهرست وار به چند مورد اشاره می کنیم:
1. اهتمام به مجاهدت با نفس، بعبارتی صبر بر معصیت.
2. انجام هر کار خیر و نیکی اعم از محبت و خدمت به خانواده، والدین و نیازمندان، خیرخواهی نسبت به دیگران و ...
3. پیوسته با طهارت (وضو و غسل و...) بودن و اهتمام بر اقامه نمازهای پنجگانه با حضور قلب و در اول وقت.
4. خواندن نمازهای مستحبی، نوافل و مخصوصاً نماز شب.
5. خضوع در عبادت و اشک ریختن در دعا و مناجات از خوف خدا خصوصاً اشک سحرگاهان.
6. جهاد در راه خدا و شهادت در راه حق.
7. صله ارحام و خوش اخلاقی با بندگان خدا بویژه با اقارب و نزدیکان.
8. اطعام دادن و پوشانیدن لباس به فقرا و محرومان.
9. تلاش برای حفظ اسرار و آبروی دیگران.
10. صبر بر طاعت، اهتمام جدی بر انجام وظایف بندگی خدا.
11. انجام صحیح وظایف همسرداری و کمک به همسر در کارهای خانه.
12. تلاوت زیاد قرآن، روزه گرفتن و افطاری دادن به بندگان روزه دار خدا.
پی نوشت ها:
1- ر.ک: محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، کتابخانه مسجد ولیعصر، تهران، 1363، ج، 6، ص 181، 184، 185، 188، 190، 196 و 200؛ محجه البيضاء، ملامحسن فیض کاشانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1383 ق، ج 8، ص 256 و ص 261.
2- بحارالانوار، همان، ص 152 و نيز ر.ک: همان، ص 172.
3- همان، ص 186، سوره مبارکه فجر/آیات 27 و 28.
4- «وقتی فرشتگان موکّل قبض روح، به سراغ کافران میروند و روح آنها را میگیرند، هم به صورتهای آنان میزنند و هم به پشتشان میزنند و آنها را به سمت آتش جهنم میبرند.» محمد/ 27؛ انفال/50.
5- محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، پیشین، ص 172.
6- بحار الانوار، ج 6، پیشین، ص 152.
7- همان، ج 6، پیشین، ص 160.
8- کلینی، محمدبن یعقوب، كافى، مترجم: هاشم رسولی، کتابفروشیه علمیه اسلامیه، تهران، 1369، ج2 ص435.
9- همان.
10- علامه طباطبائي، محمد جسین، تفسیر المیزان، ج 11، ص 39، دفتر انتشارات اسلامي ،1417ق.
11- «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ»، هود/آیه 114.
12- شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، نشر صدوق، تهران، 1372، ج1، ص294.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64351&p=1009515&viewfull=1#post10...