پرسش:
یک آزمایش علیه اعتقاد به روح: دانشگاه مینه سوتا اختراعی که در آن یک بازوی آهنی به کمک مغز کنترل می شود؛ همانگونه که دست حرکت داده می شود. مقداری سیم و یک تیکه آهن توسط مغز حرکت داده می شود. می دانید که آهن چیزی بنام روح ندارد و کنترل اعمال و ... توسط مغز صورت می گیرد. گویی آهن الات طی حرکات جوهری به داشتن روح نائل شده اند! اگر چنین نیست چرا در مورد حرکت بدن به روح معتقدید؟
پاسخ:
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:
1. مقدمتا اندکی درباره آزمایش مذکور سخن می گوییم:
مشکلاتی که پس از ضربه مغزی یا بیماری های دستگاه عصبی رخ می دهد منجر به بروز محدودیت های حرکتی و کلامی برای مدت طولانی در افراد می شود. پیشرفت های صورت گرفته در زمینه ارتباط مغز انسان و کامپیوتر (bci) امکان شناسایی و طبقه بندی فعالیت های الکتریکی و متابولیک مغز و تبدیل آنها به یک فرمان کنترلی برای کامپیوتر و یا یک دستگاه مخصوص را فراهم می نماید.
هدف استفاده از سیستم bci به طور کلی یا ایجاد یک توانایی از دست رفته در فرد و یا بهبود توانایی تحلیل رفته می باشد. بر همین اساس سه کاربرد عمده برای سیستم bci عبارت است از ایجاد امکان حرکت اعضای بدن، ایجاد قدرت تکلم و کنترل تجهیزات مختلف به منظور انجام فعالیت های روزانه. در این سیستم، فرمان های صادر شده از مغز به صورت بدون واسطه به یک عملگر مانند رایانه، ربات یا یک پروتز هوشمند انتقال داده می شود تا کاربر با کنترل آن با محیط خارج ارتباط برقرار کند.
تفاوت اصلی میان پروتزهای عصبی و تجهیزات مبتنی بر bci در نحوه کاربرد آنها می باشد. در پروتزهای عصبی سیستم عصبی فرد به دستگاه متصل می شود تا پالس های الکتریکی دریافتی از عصب را به دستگاه منتقل نماید در حالی که در bci مغز مستقیما و بدون دخالت سیستم عصبی برای کنترل دستگاه استفاده می شود.(1)
2. در این صورت، مشخص می شود که اساسا چنین سیستمی برای انتقال بی واسطه داده های مغز به اندام است بدون آن که به سیستم عصبی نیاز باشد. اما آیا این امر بدین معنا است که آدمی واجد روح و نفس نیست؟ هرگز. چرا که اساسا کسی منکر تاثیر فرآیند مغز و اعصاب در انجام افعال نبوده است تا با تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم مغز بر اندام طبیعی یا اندام مصنوعی، روح انکار شود. فلاسفه مسلمان معتقدند که روح آدمی ذاتا مجرد است اما در افعالش کاملا مجرد نیست و در برخی از افعالش کاملا وابسته به اندام و اجزای طبیعی بدن است.
Bci نیز تغییر جدیدی در این انگاره ها ایجاد نمی سازد چرا که اساسا مساله اساسی در این سیستم این است که دستورات مغز را به اندام برساند. کسی معتقد به روح است، نیز می تواند این سیستم را در چارچوب فکری خودش چنین تبیین کند که روح در حرکت دادن اندام طبیعی و بالتبع در حرکت دادن اشیای خارجی، بواسطه مغز و سیستم عصبی فعالیت می کرد اما وقتی اندام طبیعی یا سیستم عصبی آسیب ببیند، روح با تاثیر در مغز و مغز نیز با استفاده از سیستم جدید، فرامین روح را اندام طبیعی یا مصنوعی منتقل می سازند.
بنابراین، این سیستم و فناوری جدید، چالشی در برابر دیدگاه کسانی که به روح مجرد معتقدند، نمی باشد.
پی نوشت ها:
1. برای مطالعه بیشتر، رک: مجموعه نویسندگان (مهدی بامداد، همایون زرشناس، هادی گرایلو)، مروری بر کاربردهای سیستم bci در علم توانبخشی با رویکرد بازتوانی ارتباط با محیط پیرامون، مجله پژوهش در علوم توانبخشی، سال 9، شماره 6، بهمن و اسفند 1392.
همچنین، رک: سرل، جان آر، «ذهن، مغز و علم»، ترجمه دیوانی، انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=62415&p=1009076&viewfull=1#post10...