پرسش:
آیا همسران پیامبر(ص) با هم دعوا می کرده اند؟
پاسخ:
همانطور که بین صحابه حتی در زمان پیامبر (صلی الله علیه واله) اختلاف بود و از همان زمان حیات حضرت محمد (صلی الله علیه واله)دو مکتب بوجود آمد مکتبی که پیامبر (صلی الله علیه واله) را معصوم می دانست و تابع محض بود در مقابل مکتبی که شانیت نقد پیامبر (صلی الله علیه واله)را برای خود قائل بودند . این دو مکتب در اواخر عمر پیامبر(صلی الله علیه واله)و مخصوصا پس از غدیر خود را بیش از پیش نشان دادند.
همینطور همسران پیامبر (صلی الله علیه واله)نیز دو گروه بودند او این دو گروه با هم اختلاف اساسی در فهم دین داشتند. به این مطلب حتی بخاری نیز اشاره کرده است آنجا که می گوید:
حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ قَالَ حَدَّثَنِي أَخِي عَنْ سُلَيْمَانَ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا أَنَّ نِسَاءَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كُنَّ حِزْبَيْنِ فَحِزْبٌ فِيهِ عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ وَصَفِيَّةُ وَسَوْدَةُ وَالْحِزْبُ الْآخَرُ أُمُّ سَلَمَةَ وَسَائِرُ نِسَاءِ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه واله)(1)زنان رسول الله(صلی الله علیه واله) دو حزب بودند يكي حزب عايشه وحفصه وصفيه وسوده و حزب ديگر زنان كه (البته برترين آنها خديجة) و ام سلمة و ماريه قبطيه .......
بدیهی است این دو حزب با هم کشاکش هایی داشته باشند
درگیری بین همسران پیامبر (صلی الله علیه واله) بارها اتفاق افتاد. برای نمونه به برخی از آنها اشاره می شود:
نمونه اول:
عايشه و صفيه يك ديگر را دشنام مى دادند- عايشه در آن كار پيشگام بود- پيامبر(صلی الله علیه واله) به صفيه فرمودند: هر گاه عايشه به تو فخر مى فروشد ؛كاش به او بگويى ؛كه پدرم هارون و عمويم موسى هستند.(2)
نمونه دوم:
عایشه می گوید: به عنوان شکایت به رسول خدا(صلی الله علیه واله) گفتم که صفیه چنین و چنان است و از او به بدی یاد کردم. رسول خدا (صلی الله علیه واله) رد پاسخم فرمود: درباره صفیه سخنی گفتی که پلیدیش دریائی را آلوده می کند.(3)
صفیه می گوید: در حالی که گریه می کردم رسول خدا (صلی الله علیه واله) وارد شد و چون گریه و زاری مرا دید فرمود: دختر "حی" چرا گریه می کنی؟
گفت: شنیده ام که عایشه و حفصه به بدگوئیم نشته اند(4)
نمونه سوم: موضوع دعوا و کتک کاری "عایشه" با "سوده"!
داستان چنین اتفاق افتاده بود که روزی عایشه شنید "سوده" شعری به این مضمون زیر لب زمزمه می کند « عدی و تیم (نام دو قبیله ) در پی آن هستند تا هم پیمانی برای خود دست و پا کنند.» "عایشه" پس از شنیدن شعر "سوده" سخت از کوره در می رود و روی به "حفصه" دختر "عمر" کرده می گوید: "سوده" دارد با شعرش تنها به من و تو گوشه می زند، من این بی ادبی را تلافی خواهم کرد، وقتی که دیدی من با او گلاویز شدم، تو هم به کمک من بیا! پس برمی خیزد و خود را به "سوده" رسانیده و گریبانش را گرفته او را به زیر باران مشت و لگد خود می گیرد.
البته "حفصه" نیز طبق اشاره ی قبلی به پشتیبانی از "عایشه" برمی خیزد،"ام سلمه" هم که ناظر بر جریان بوده به یاری "سوده" می شتابد و بدینسان چهار زن خشمگین و کینه توز رویاروی یکدیگر قرار می گیرند و در نتیجه کتک کاری آنها ؛سر و صدا بالا و بالاتر می رود! خبر به پیغمبر خدا(صلی الله علیه واله) می دهند که بانوانت به جان هم افتاده اند! آن حضرت می آید و خطاب به آنها می فرماید: وای بر شما! آخر شما را چه می شود؟! "عایشه" جواب می دهد: ای رسول خدا! مگر نشنیدی که "سوده" می خواند: «عدی و تیم تبتغی من تحالف»!! وای بر شما! اشاره ی این شعر نه به تیم تو، و نه به عدی اوست. بلکه مراد عدی و تیم از قبائل بنی تمیم است.(5)
نمونه چهارم: رفتار "عایشه" با "ماریه قبطیه"
پس از تولد ابراهیم فرزند پیامبر (صلی الله علیه واله) از "ماریه قبطیه" آتش رشک و حسادتشان بر "ماریه" از طرف برخی از همسران پیامبر (صلی الله علیه واله) تندتر گردید و زبان اعتراض و شکایتشان گشوده تر گشت. اما هیچ یک از آنان در این مورد به پای "عایشه" نمی رسید.
"عایشه" خود چنین تعریف می کند: نسبت به هیچ زنی به اندازه ی "ماریه" رشک و حسادتم تحریک نشده است. "ماریه" بسیار زیبا بود و مویی مجعد و پیچیده داشت و سخت مورد علاقه و مهر رسول خدا(صلی الله علیه واله) بود. پیغمبر خدا(صلی الله علیه واله) ابتدا "ماریه" را در خانه "حارثه فرزند نعمان" جای داد و چون ما از نزدیک علاقه و محبت رسول خدا را نسبت به او حس می کردیم و بنای بدرفتاری و مخالفت با ماریه را گذاشتیم و آنقدر کوشیدیم تا سرانجام "ماریه" از دست ما به تنگ آمد و شکایت به رسول خدا(صلی الله علیه واله) برد. پیغمبر هم او را به "عالیه" تغییر مکان داد و همانجا به نزدش می رفت و این بر ما خیلی گران می آمد. به خصوص آتش ناراحتی و رشک و حسادت ما وقتی اوج گرفت که خدا به "ماریه" پسری داد در حالی که ما را از داشتن فرزندی محروم ساخته بود.
و نیز می گوید: چون ابراهیم به دنیا آمد، روزی رسول خدا (صلی الله علیه واله) کودک را نزد من آورد و به من فرمود: ببین چقدر به من شباهت دارد؟ گفتم: نه. تصادفا اینطور نیست، هیچ شباهتی هم به تو ندارد!! فرمود: آیا شباهت سفیدی، و بدن او را با من نمی بینی؟! گفتم: البته، به هر کس که شیر گوسفند بدهند سفید و فربه می شود.
بر اثر همین حرکات و رشک ها و حسادت های "عایشه" و "حفصه" نسبت به ماریه بود که سوره ی تحریم نازل گردید.(6)
بنابراین از آنجا که همسران پیامبر (صلی الله علیه واله) دارای عصمت نبودند از گاهی چنین رفتارهایی از آنها سر می زد
منابع
1.بخاری، محمد بن اسماعیل، وزارت اوقاف مصر لجنه احیاء الکتب السنه، مصر قاهر، 1410ق، چاپ دوم، ج4، ص504
2. ابن سعد، طبقات، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، انتشارات فرهنگ و انديشه، 1374ش. ج8، ص31
3. علامه عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، مترجم محمد جواد کرمی، دانش کده اصول دین، قم، 1390ش، ج1، ص81
4.همان
5. همان، ج1، ص81.
6.همان، ج1، ص83.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8236&p=973799&viewfull=1#post973799