آیا اسلام مخصوص عرب هاست؟



سوال:
آیا اسلام مخصوص عرب هاست؟ اگر دین اسلام برای ما ایرانی ها هم هست چه دلیل قانع کننده ای برای قبول اسلام و برتری آن نسبت به ادیان دیگر دارید؟


جواب:
قبل از این که وارد بحث اثبات اسلام شویم لازم است به نکته زیر توجه شود:
اسلام دین جامعی است که مخصوص ملت خاص زبان خاص، مکان خاص و زمان خاصی نیست بلکه دین اسلام دینی برای همه انسان ها در هر کجای عالم که زندگی می کنند و هر زبانی دارند و هر ملیت و قومی که هستند تا روز قیامت است.
اسلام به عنوان آخرین دین و کامل ترین نسخه هدایتی بشر باید در میان قومی نازل می شد که زبانشان تحمل بار معنای بالای قرآن را داشته باشد و این معجزه جاوید می توانست به عنوان یک معجزه در ظرف زبانی آنها واقع شود و به شهادت متخصصین و زبان شناس ها زبان های دیگر ظرفیت این کار را نداشت.
از طرفی عرب به خاطر خصوصیات اخلاقی که داشت اگر دین اسلام و قرآن در قوم دیگر و به زبان دیگری نازل می شود آن را قبول نمی کرد اما فرهنگ های دیگر دین اسلام نازل شده در عربستان و قرآن به زبان عربی را قبول کردند.
قرآن می فرماید:
«وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم مَّا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ» (1) این آیه را اینگونه ترجمه می کنند: و اگر آن را برای مردمی که عربی نمی‌دانند نازل می‌کردیم؛ محال بود که (عجم ها) آن را بفهمند و به آن ایمان بیاورند.

امام صادق (ع) در توضیح این آیه می فرماید:
«اگر قرآن بر عجم نازل می‌شد اعراب به آن ایمان نمی‌آوردند (ولی) این قرآن بر اعراب نازل شد و عجم ایمان آوردند و این خود برای عجم فضیلتی است». «لو نزل القرآن علی العجم ما آمنت به العرب و قد نزل علی العرب فآمنت به العجم ، فهذه فضیلة العجم» (2)
بنابراین ترجمه‌ی صحیح آیات فوق چنین است:"و اگر آن (قرآن) را بر بعضی از عجم (غیر عرب) ها نازل می‌کردیم؛ و ایشان (عجم ها) آن را بر اعراب می‌خواندند، (اعراب به دلیل شدت تعصب) به آن (قرآن) ایمان نمی‌آوردند".

آیات متعددی رسالت پیامبر را جهان شمول معرفی می فرماید:
- « تَبارَكَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِیَكُونَ لِلْعالَمینَ نَذیرا»: بزرگ و بزرگوار است آن (خداوندی) كه فرقان – جدا کننده‌ی حق از باطل- را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را هشدار‏دهنده باشد. (3)
- «إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمینَ»: این (قرآن) جز یادآوری و پندى براى جهانیان نیست. (4)
- «وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمینَ»: در حالى كه این (قرآن) جز یادآوری و پندی براى جهانیان نیست. (5)

اما بیان اثبات حقانیت و اثبات دین اسلام:
نکته مهم:در این بحث اصل وجود خدا و حکیم بودن او فرستادن پیامبران برای هدایت بشر اصول موضوعه و صحت آن مفروض است.

ما در اینجا دو بحث داریم یکی این که از کجا بدانیم که دین اسلام دین حق است و مطلب دیگر این که چرا با وجود ادیان دیگر باید از اسلام تبعیت کنیم.
وقتی که ما قبول کردیم که خدا از روی حکمت پیامبرانی را برای هدایت بشر می فرستد می توانیم با معیار ها و شاخصه هایی حقانیت ادیان را بررسی کنیم:
شاخص هاي اساسي حقانيت يك دين چهار امر است:
1- بنیاد الهی (که این شاخصه از چند راه قابل بررسی است: آموزه های دین،تایید دین قبلی، اعجاز،روش تاریخی، ادعای خود دین،) 2- تحریف نا شدگی، 3- نسخ نا شدگی(عدم پیدایش شریعت حقه پسین،ادعای خاتمیت) 4- خرد پذیری.
که در ادامه به تفصیل آن می پردازیم:

1. بنياد الهي
اصل الهي بودن يك دين از راه هاي زير قابل بررسي است:

1 ـ1ـ آموزه هاي دين
با مراجعه به آموزه هايي كه هر ديني براي خود دارد ـ چه اين آموزه ها در قالب كتاب مقدس باشد يا گفتارهاي پيامبر آن دين ـ مي توان پي برد كه آيا يك دين، واقعاً دين حق الهي است يا خير؟ در اينجا معقول و منطقي بودن، داشتن هماهنگي و انسجام، پاسخ گويي به نيازهاي ابدي و اساسي انسان، وجود نظام اعتقادي، ارزشي و عبادي، هدفمندي و مطابقت با سير و سرشت جوهري انسان، بهترين شاخص هايي است كه مي تواند ما را به حق بودن يك دين رهنمون شود.
اسلام در همه جوانب زندگی بشر حتی در جزئیات آن نیز حرف برای گفتن دارد و آموزه های آن مطابق نیاز های روحی و جسمی بشر است.

2 ـ1ـ تأييد دين قبلي يا بعدي
از آنجا كه اديان آسماني، با يكديگر پيوند عميقي دارند و هر ديني مؤيد و تكميل كننده دين قبلي است، مي توان با مراجعه به نصوص معتبر رسيده از پيامبري كه حق بودن دينش براي ما به اثبات رسيده است، كشف كرد كه آيا اديان ديگر، به تأييد اين دين رسيده اند يا نه. اين روش از جايگاه ويژه اي برخوردار است كه كمتر بدان توجه شده است. از طريق اين روش عدم حقانيت همه اديانِ ادعاييِ پس از پيامبر خاتم نيز اثبات مي شود.
پیامبر اسلام به عنوان پیامبر آخرین توسط پیامبران قبلی وعده داده شده بوده و به صورت تصریح و اشاره در کلام آنها وارد شده بود.

3 ـ1ـ اعجاز
معجزه پيامبر يكي از دلايل اثبات صدق نبي و بنياد الهي دين اوست. معجزه پيامبر بايد به طور قطعي اثبات شود. بنابراين كسي كه در حقانيت ديني تحقيق مي كند بايد خود آن معجزه را مشاهده كند و يا از طريق نقلي كه صدق آن قطعي و غيرقابل ترديد است با آن آشنا شود. مورد نخست تنها در مورد حاضرين در محضر پيامبر امكان پذير است و غايبان از آن بي بهره اند، جز در مورد قرآن كه معجزه زنده و ابدي است و همگان مي توانند با اين سند رسالت ارتباط مستقيم برقرار كنند و اعجاز آن را تجربه كنند.
قرآن به عنوان معجزه جاوید پیامبر در طول تاریخ جاری است تا جایی که در هر زمانی قرآن تحدی می کند.

4 ـ1ـ روش تاريخي
با رجوع به گزارش هاي مستند، معتبر و كافي تاريخي، مي توان فهميد كه آيا دين خاصي داراي ويژگي ها و خصايصي كه بيان شد هست يا خير؟ تاريخ در اين باره، يكي از منابع شناخت ما در اديان مطابق با واقع است. اين چهار روش در عين مجزّا بودن از يكديگر، در پاره اي موارد مي توانند مكمل يكديگر در اثبات حقانيت يك دين باشند.
دین اسلام به گواهی تاریخ با آموزه های غنی خود عرب جاهلی را به اوج تمدن و پیشرفت رساند و در جهان بشریت تحول شگرفی ایجاد کرد.

5 ـ1ـ ادعاي خود دين
ادعاي خود دين نسبت به بنياد الهي به سه صورت قابل تصور است:
ـ يا ديني ادعاي الهي و وحياني بودن دارد.
ـ يا ديني ادعا دارد كه از سوي خداي هستي نازل نشده.
ـ يا ديني نسبت به اين مسئله ساكت است.
در مورد اول بايد صدق مدعا را از طريق راه هاي پيشين آزمود. اما اگر ديني ادعاي الهي بودن نداشته يا عكس آن را داشته باشد، مانند اديان ابتدايي و قديم همچون آنيميسم، فتيشيسم، ميترانيسم، هندوئيسم، برهمنيسم، جنيسيم، و اديان تركيبي مانند سيكيسم و يا اديان فلسفي چون بوديسم و كنفوسيونيسم و بسياري از اديان قديم آميخته به شرك مثل تثليث بابلي، تثليث رومي، تثليث هندي و... كاملاً از مجراي بحث خارج مي شوند و حوزه تحقيقات، منحصر به اديان مدعي الهي بودن چون اسلام، مسيحيت، يهوديت و زرتشتي گري مي شود.

2ـ تحريف ناشدگي
صرف بنياد الهي در اصل نخستين يك دين براي اثبات حقانيت فعلي آن كافي نيست؛ بلكه بايد وثاقت كتاب آسماني آن از جهت مصون بودن از تحريف و دستكاري هاي بشري نيز اثبات شود.
براي اثبات وثاقت كتاب آسماني، يعني استناد قطعي آن به پيامبر و تحريف نشدن آن، مي توان ادله متعددی آورد.

3ـ نسخ ناشدگي
نسخ شدن يا نشدن يك دين از دو طريق به دست مي آيد:

1ـ3 ـ عدم پيدايش شريعت حقه پسين
براساس اين ضابطه تا زماني كه شريعت الهي جديدي نازل نشود شريعت قبلي باقي است و با پيدايش شريعت جديد منسوخ خواهد شد. اين روش نسخ نشدن را به طور موقت ثابت مي كند و با آمدن شريعت جديد براي هميشه شريعت پيشين منسوخ شناخته مي شود. از اين رو با آمدن شريعت اسلامي همه شرايع پيشين براي هميشه منسوخ خواهند بود.

2ـ 3 ـ ادعاي خاتميت؛
ديني كه اصل الهي بودن و تحريف ناشدگي كتاب آسماني آن اثبات شده باشد اگر ادعاي خاتميت كند، به لحاظ صدق قطعي اين ادعا نسخ ناپذيري آن براي هميشه ثابت مي شود و ملاكي براي كشف كذب و عدم حقانيت همه اديان ادعايي بعدي خواهد شد. بنابراين خاتميت اسلام به تنهايي دليل قاطع بر كذب و بطلان همه اديان بعد از آن همچون آيين سميك و بهائيت مي باشد. بر اين اساس حقانيت براي هميشه اختصاص به دين مبين اسلام دارد.

4ـ خردپذيري
بررسي تطبيقي اديان براساس اين مسئله، تحقيقي گسترده و فراخ دامن مي طلبد. در عين حال به طور فشرده و كوتاه، اشاراتي در مقايسه چند دين بزرگ خواهيم داشت:
الف) مهم ترين ركن اساسي يك دين، «خداشناسي» آن است. در اين راستا آموزه «توحيد» در اسلام، خردپذيرترين آموزه است و ادله متقن بسياري بر آن گواهي مي دهد. اثبات توحيد به خودي خود، ابطال كننده آموزه «تثليث» و «ثنويت» است. بنابراين همين مسئله، به تنهايي براي اثبات عدم حقانيت اديان غير توحيدي كافي است.
ب) بسياري از اديان، به رغم دارا بودن پيشينه الهي، در طول تاريخ دچار تحريفات چشمگيري شده و اصالت خود را از دست داده اند. همين مسئله باعث شده كه آموزه هاي خردستيز بسياري در اين اديان رخ نمايد.

امتيازات اسلام بر ديگر اديان:

1. خردپذيري و خردپروري
از جمله امتيازات مهم اسلام، عقلانيت، خردپذيري و بالاتر از آن خردپروري آموزه هاي آن است.
1 ـ1. نظام فكري و عقيدتي اسلام: (مانند خداشناسي، هستي شناسي، انسان شناسي، راهنماشناسي و فرجام شناسي)؛
2 ـ1. نظام اخلاقي اسلام؛
3 ـ1. نظام رفتاري و قوانين و دستورات عملي؛
4 ـ1. دعوت به تحقيق و پرسشگري در انتخاب دين.

خردپذيري آموزه هاي اسلام، از چنان وضوح و روشني برخوردار است كه قرآن مجيد، آدميان را به بررسي هوشمندانه و انتخاب خردمندانه دين دعوت كرده و هر گونه تحميل و اجبار و پذيرش كوركورانه دين را نهي مي كند: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» ؛ پس بشارت ده بندگانم را، آنان كه به سخنان [مختلف] گوش فرا داده و برترين را بر مي گزينند(6) و «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَينَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي» هيچ گونه تحميل و اجبار در امر دين روا نيست؛ [زيرا] به خوبي راه هدايت از ضلالت روشن شد.(7)
اما مسيحيت كنوني به علت قرار گرفتن در تنگناهاي شديد معرفتي و ناتواني در حل رابطه تثليث و توحيد و تجسد و خداانگاري مسيح، به جداسازي و گسست ايمان از معرفت فتوا داده و دين و ايمان را با عقل و خرد بيگانه ساخته است!

2ـ اسلام و علم
به رغم آنچه در تعارض و ناسازگاري مسيحيت با علم و معرفت بيان شد، دين اسلام با دانش و معرفت، پيوندي نزديك و ناگسستني دارد. وفاق و آشتي دين و دانش در اسلام در سه حوزه چشمگير و در خور توجه است:

يك) تشويق به فراگيري دانش
در اين عرصه اسلام گوي سبقت از هر مكتب و آئيني را ربوده است و از اين هم فراتر رفته و كسب دانش هاي لازم در جهت تأمين نيازمندي هاي دنيوي و اخروي را ضروري دانسته است؛ چنان كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «اُطلبُوا العِلمَ و لو بالصین فانّ طلبَ العِلم فریضة علی کل مسلمٍ»؛ به دنبال دانش (حتی به دورترین نقطه) به چین بروید؛ زیرا فراگیری دانش بر هر مسلمانی واجب و لازم است.(8)
و نيز در روایت آمده است: «أبِی جَعفَرٍ (ع) قَالَ عَالِمٌ یُنتَفَعُ بِعِلمِهِ أفضَلُ مِن سَبعِینَ ألفِ عَابِدٍ» عالمي كه از دانش او بهره برند از هفتاد هزار عابد برتر است.(9) در كتاب هاي روايي و نصوص ديني ابواب مفصلي در اين زمينه وجود دارد.

دو) تقويت روحيه علمي:
اسلام روحيه پژوهشگري را ارج مي نهد و در مسير حقيقت يابي و معرفت اندوزي هيچ مانعي نمي نهد. قرآن مجيد آواي تحقيق و جست وجوي آزاد و گزينش رهاورد معقول پژوهش را صلا داده و فرموده است: «بشارت ده بندگاني را كه به سخنان گوش فرا داده و برترين آنها را برمي گزينند.»

سه) دارا بودن مضامين علمي:
نصوص ديني اسلام آكنده از مضامين و مطالب علمي است. در اين عرصه اسلام هم در بردارنده مباني و پيش فرض هاي عام و متافيزيكي علوم است و هم دارنده بسياري از گزاره هاي علمي، به گونه اي كه يكي از وجوه اعجاز كتاب آسماني اسلام اعجاز علمي آن شناخته شده تا آنجا كه دانشمندان مسلمان و غير مسلمان صدها كتاب در باب رهاوردهاي علمي قرآن به نگارش درآورده اند.
از جهت سازگاري با علم و دانش بشري نيز اسلام كارنامه درخشاني دارد. موريس بوكاي، دانشمند فرانسوي، به دو امتياز اساسي در اين رابطه اشاره مي كند:
1 ـ غناي فراوان قرآن در حوزه مسائل علمي؛ در حالي كه عهد قديم (تورات) و عهد جديد (انجيل) نسبت به بسياري از آنها ساكت و فاقد اطلاعات و داده هاي مشخصي هستند.
2 ـ استواري و توافق داده هاي قرآن با دستاوردهاي متقن و معتبر علوم روز؛ در حالي كه عهد عتيق و اناجيل به تعارضات آشتي ناپذيري در اين زمينه مبتلا هستند. بوكاي مي نويسد: «من بدون سبق ذهن و با عينيت كامل، ابتدا به قرآن توجه كردم و خواستم درجه سازگاري اين متن را با معلومات علمي امروز بسنجم... در پايان كار بر من مسلّم شد كه قرآن، به ايجاب و اثبات هيچ مطلبي نمي پردازد كه در اين دوره معاصر، بتوان آن را از نظر گاه علمي محل انتقاد و ترديد قرار داد.
براساس همين روش عيني، عهد عتيق و اناجيل را نيز مطالعه كردم. در مورد عهد عتيق به هيچ وجه نيازي نبود كه پا را از كتاب نخست آن؛ يعني، سفر تكوين (پيدايش) فراتر بگذارم، تا به تأكيداتي آشتي ناپذير، با معلومات متقن علمي اين روزگار برخورد كنم!
در همان صفحه اول انجيل نيز، شجره و نسب عيسي (علیه السلام) ما را دچار اشكال مي كند؛ زيرا در اين باب متن انجيل متي با متن انجيل لوقا آشكارا در تناقض است. درباره تاريخ ظهور بشر بر روي زمين نيز مطالب انجيل لوقا با معارف امروزي كاملاً ناسازگار است». (10)


3ـ كتاب معصوم الهي
يكي از مهم ترين امتيازات اسلام بر ديگر اديان، «كتاب آسماني» آن است. قرآن مجيد، از چند جهت بر كتاب هاي ديگر اديان امتياز دارد. برخي از اين جهات عبارت است از:
1 ـ3ـ كلام الهي؛ قرآن مجيد كتابي است كه تماماً از سوي خداوند، بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده و تمام الفاظ و كلمات به كار رفته در آن، عيناً كلام الهي است.

2 ـ3ـ تحريف ناپذيري؛ قرآن كتابي است تحريف ناپذير كه همواره اصالت و عصمت خود را در طي قرون حفظ و دست بشر را از دستبرد تحريف كوتاه كرده است؛ در حالي كه هيچ يك از اديان موجود، از اين ويژگي برخوردار نيست.

3 ـ3ـ معجزه جاويد و سند رسالت؛ پيامبران براي اثبات رسالت خود، معجزه آورده اند؛ ليكن كتاب آسماني آنها، غير از معجزه و سند رسالتشان بوده است. اما قرآن خود معجزه است؛ يعني هم كتاب رسالت است و هم برهان صدق آن. از طرف ديگر اين كتاب معجزه اي جاودان و باقي و سندي زنده بر رسالت است كه قرن ها و عصرها را در مي نوردد و همگان را به تحدّي مي طلبد. در حالي كه معجزات پيامبران پيشين، فقط نزد حاضرين مشهود بوده و اثري از آن باقي نيست و جوامع بشري از مشاهده آن محرومند.

4ـ جامع بودن
از ديگر ويژگي هاي اسلام در برابر ديگر اديان، جامع بودن آن است. اسلام برنامه تكاملي بشر تا پايان تاريخ را به ارمغان آورده است. جان ديون پورت مي نويسد: «... قرآن مطابق تحقيقات كومب با انجيل فرق دارد؛ زيرا انجيل داراي مكتب و روش فقاهتي نيست؛ بلكه به طور كلي محتويات آن مركب است از قصص و روايات و بيانات تحريض و ترغيب بشر در نشر عواطف و احساسات عالي و فداكاري و... ولي هيچ نوع عامل و رابطه منطقي جالب و جاذبي كه اين معاني را با يكديگر ربط دهد، در انجيل وجود ندارد. از اين گذشته قرآن مانند اناجيل نيست كه فقط به عنوان ميزان و شاخصي درباره عقايد ديني و عبادت و عمل درباره آن شناخته شده است؛ بلكه داراي مكتب و روش سياسي نيز هست؛ زيرا تخت و تاج يا به تعبير ديگر اساس دستگاه و سازمان سياسي، روي اين شالوده ريخته شده و هر نوع قانوني براي اداره امور كشور، از اين منبع گرفته مي شود. و بالاخره كليه مسائل حياتي و مالي با اجازه همين منبع و مصدر قانون گذاري، حل مي شود.» (11)

5ـ خاتميت
اسلام دين خاتم است و اين خاتميت، اركان و لوازمي دارد؛ از جمله:

1 ـ6. نسخ شرايع پيشين؛
هر پيامبري كه شريعتي به ارمغان آوَرْد، شريعت پيشين را نسخ كرد و اسلام ـ به عنوان آخرين شريعت و برنامه كامل سعادت بشر از سوي خداوند ـ ناسخ همه شريعت هاي پيشين است.

2 ـ6. نسخ ناپذيري؛
دين و شريعت اسلامي به لحاظ خاتم بودنش، از پايايي و ماندگاري برخوردار است. اين دين هرگز نسخ نخواهد شد و شريعت ديگري جايگزين آن نمي شود.

3 ـ6. همگاني بودن؛
لازمه ناسخ بودن و پويايي اسلام، آن است كه اين دين، بديل ناپذير، همگاني و يگانه پرچمدار دعوت به سوي توحيد و وحدت بخش همه آدميان تحت لواي توحيد و يگانه شريعت و قانون سعادت آفرينِ خداوند باشد. ويژگي هاي ديگري نيز در باب جاذبه هاي اسلام و امتيازات معارف آن وجود دارد كه به جهت اختصار از ذكر آنها خودداري مي شود.
برای مطالعه بیشتر به کتاب: «چرا دین چرا اسلام چرا تشیع » نویسنده: حمید رضا شاکرین، مراجعه بفرمایید.

پی نوشت ها:

1-شعراء: 198- 199.
2-مجلسی، بحارالانوار، الاسلامیه، ج 9، ص 228.
3-فرقان: 1.
4-ص: 87.
5-قلم: 52.
6- زمر:18.
7- بقره:256.
8- مجلسی، بحار الانوار، اسلامیه، ج1، ص 180.
9- کلینی، کافی، اسلامیه، ج۱، ص33
.
10- شاکرین، حمید رضا، چرا دین چرا اسلام چرا تشیع،دفتر نشر معارف، ص 108.
11- جان، ديون پورت، عذر تقصير به پيشگاه محمدصلى الله عليه وآله و قرآن، ترجمه غلامرضا سعيدى (قم: دارالتبليغ اسلامى، بى‏تا) ص 99.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63862&p=1004135&viewfull=1#post10...