پرسش:
آیا توبه نامه باب در تبریز و در خطاب به محمد شاه قاجار صحت دارد؟
پاسخ:
"علی محمد باب" بنیانگذار "بابیه" پس از ادعاهای مختلف دو مرتبه توبه کرد
یکبار در شیراز بالای منبر رفته و در ملاء عام توبه کرد (1) "نبیل زرندی" یکی از مورخین بزرگ بهائیت نیز به این توبه اشاره کرده است(2)
او یکبار دیگر در تبریز در جمع علماء و حضور ناصرالدین شاه که در آن زمان حاکم تبریز بود یعنی در زمان پادشاهی "محمد شاه قاجار" توبه کرد. "ناصرالدین شاه" در نامه ای به "محمدشاه" شرح اتفاقات محاکمه باب را نوشته و در پایان عنوان می کند که «جناب شیخ الاسلام را احضار کرده "باب" را چوب مضبوط زده و تنبیه معقول نموده و توبه و بازگشت و از غلط های خود انابه و استغفار کرد و التزام پا به مهر سپرده که دیگر این غلط ها نکند و الان محبوس و مقید است. منتظر حکم اعلی حضرت اقدس همایون شهریاری - روح العالمین فداه - است، امر امر همایونی است»(3) در برخی منابع آمده که پس از آن محاکمه باب خود توبه نامه ای نوشته و به محمد شاه می فرستند(4)
یکی از نویسندگان بهایی که بعدها توبه کرد و از منتقدین بهائیت شد، در این خصوص مینویسد: «این شخص (یعنی علی محمد باب) در سنهی 1260 ه.ق ادعای ذکریت (یعنی مفسر قرآن بودن) کرد و در سال 1261 ه.ق ادعای بابیت کرد (یعنی نایب امام غایب بودن) و در سال 1262 ه.ق داعیهی مهدویت کرد، در سال 1264 ه.ق داعیهی ربوبیت کرد، در سال 1265 ه.ق داعیهی الوهیت کرد و در سال 1266 ه.ق تمام دعاوی خود را منکر شده، توبه کرد و توبه نامه نزد ناصرالدین شاه فرستاد».(5)
در آن مجلس "ناصرالدین شاه" دستور دارد تا باب را بر زمین افکندند، پاهایش را محکم با طناب بستند، با چوب و عصا شروع به زدن نمودند، او فریاد می کرد و کسی به فریادش نمی رسید، توبه و استغفار می نمود، صیحه می کشید و کسی جوابش را نمی داد، جز یک نفر از اصحاب نظام که بالای سرش ایستاده بود و کلمات زشتی به وی تلقین می کرد که قلم از نوشتن آن شرم دارد،
آن شخص از وی تعهد می گرفت که دیگر چنین ادعائی نکند، باب آن کلمات زشت را تکرار می کرد و متعهد می شد که دیگر این چنین ادعائی نکند، در این موقع ولی عهد دستور داد تا دست از زدن او برداشتند، او را به زندان قلعه ی چهریق بردند و مراقبینی بر او گماشتند تا نگذارند کسی با او ارتباط پیدا کند. این در تاریخ 1263 واقع شد. (6)
پس از آن به محمد نامه ای نوشت که قسمتی از آن چنین است: « جناب شیخ الاسلام احضار کرد و باب را به چوب مضبوط زده و تنبیه معقول نموده و توبه کرد و بازگشت و از غلط های خود انابه و استغفار کرد و التزام پا به مهر سپرد که دیگر از این غلط ها نکند. امر، امر همایون است »(7)
مویدات دیگری هستند که از کنار هم قرار دادن آنها می توان در این زمنیه به قطعیت رسید از جمله این نوشته را تایید کرد وجود متن این توبهنامه در یکی از معتبرترین کتب بهائیت که به دستور عبدالبهاء (عباس افندی) نوشته شده است، میتواند مدرکی دیگر برای صحت درستی استناد به این متن باشد.
وی در این کتاب می نویسد:«صورت دستخط حضرت "نقطه اولی" به ناصر الدین شاه در اوقات ولیعهدی او در تبریز که بر علما جوابی نوشتهاند:
فداک روحی الحمد لله کما هو اهله و مستحقه که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافه عباد خود شامل گردانیده فحمداً ثم حمداً که مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده که بظهور و عطوفتش عفو از ندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به دعیان فرموده اشهد الله و من عنده که این بنده ضعیف را قصدی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد اگرچه بنفسه وجود ذنب صرف است ولی چون قلبم موفق به توحید خداوند جل ذکره و به نبوت رسول او ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر کل ما نزل من عند الله است امید رحمت او را دارم و مطلقاً خلاف رضای حق را نخواستهام و اگر کلماتی که خلاف رضای او بوده از قلم جاری شده غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را و این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعایی باشد استغفر الله ربی و اتوب الیه من ان ینسب الی امر و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجه الله علیه السلام را محض ادعای مبطل است و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعای دیگر. مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است که این دعاگو را به الطاف و عنایت سلطانی و رأفت و رحمت خود سرافراز فرمایند. والسلام.»(8)
حضور چهرهای شاخص از بهائیت در تنظیم این کتاب بر تایید این توبه نامه می افزاید نویسندگان عبارتند از :میرزا ابوالفضل گلپایگانی(که در آن هنوز بهائی بود) و ادیب طالقانی و نعیم سدهی و سمندر قزوینی و مهدی گلپایگانی
در مورد این توبه نامه گفته اند: «آنچه مسلم است، صورت اصلی دستخط علی محمد شیرازی، درقاب عکسی، در سالن قدیمی کتابخانه مجلس شورای ملی آویزان بوده است. مطلعان و کسانی که به کتابخانه مجلس رفت و آمد داشته و دارند، اذعان می دارند که خود صورت دستخط علی محمد شیرازی را که در قاب عکسی در سالن کتابخانه مجلس شورای ملی آویزان بوده، کراراً دیده اند و در زمان مسؤولان وقت، آن را برداشته، به کجا برده و یا تحویل داده اند، معلوم نیست!
مؤلف این کتاب درآبان ۱۳۵۳، تحقیقات جامعی در کتابخانه مجلس شورای ملی به عمل آورد ولی مسؤولان از توبه نامه مذکور اطلاعی نداشتند و از آنجایی که احتمال داده می شد در صندوق کارپردازی مجلس گذارده شده باشد، کوشش به عمل آورد تا به محتویات صندوق مذکور، دستیابی پیدا کند. ولی بعدها معلوم شد که توبه نامه در صندوق کارپردازی موجود نیست!. .
از آنجایی که صاحب اصلی این سند، ملت ایران می باشند، می بایست تحقیق و بررسی هایی از مسؤولان کتابخانه در سنوات مختلف خاصه در سال های ۱۳۱۵ به بعد صورت پذیرد، تا از سند مذکور اطلاع دقیق و یا در صورت اثبات مفقود شدن آن پرده ها از یک دستبرد جنایتکارانه بالا رود و نقشه های زعمای بهائی ایران به عنوان خدمت به کتابخانه مجلس و در لباس کتابدار و مسؤول کتابخانه معلوم همگان گردد(9)
همچنین در کتاب«بهائیت چگونه به وجود آمد» بیان شده است
«در کتاب بیان الحق تألیف سیدعباس علوی، توبه نامه سیدباب را تأیید کرده است»
وی در ادامه می نویسد:
«در ایام محمدرضا(ی) مخلوع در میدان بهارستان اغتشاشی بر پا، بهائیان مجلس را به آتش کشیده که توبه نامه سوخته شود خساراتی وارد آمده اما توبه نامه محفوظ ماند»(10)
و نیز در جای دیگر این کتاب آمده است:
«ارباب کیخسرو در ایامی که در کرمان به سر می برد به معلمی اشتغال داشت و همسر دوم وی از خاندان بهائی بود. در اوقاتی که در مجلس شورای ملی بود بهائیان با وی تماس گرفته و حاضر شدند مبلغ دوازده هزار تومان که در آن سنوات ثروت معتنابهی بود به ارباب کیخسرو داده و اصل سند توبه نامه باب را که در صندوقی در کتابخانه مجلس مضبوط بود ابتیاع کنند و خیلی اصرار و سماجت کردند بر ما معلوم نیست علت استنکاف ارباب ]کیخسرو[ به چه سبب بود. فرمان مشروطیت و نطق افتتاحیه مظفرالدین شاه نیز در جعبه ای در کتابخانه مجلس محفوظ است ]که[ فرمان مشروطیت به خط قوام السلطنه است. در زمانی که ریاست مجلس به عهده مهندس ریاضی بود استاد بوذری که از اساتید به نام خط است احضار و به وی گفت توبه نامه باب مفقود شده است، استاد نشانه صندوقی را داد و پس از آوردن صندوقچه توبه نامه باب در آن موجود بود که اکنون نیز در کتابخانه مجلس جمهوری اسلامی نگهداری می شود».(11)
منابع:
- میرزا جانی کاشانی، نقطة الکاف، ص 88.
- مطالع الانوار، ص 132.
- زعیم الدوله تبریزی، مفتاح باب الابواب یا تاریخ باب و بهاء، فرید گلپایگانی، ج3، ص137؛ احمد کسروی، بهائی گری، ص33.
- بهائی گری، ص 36، ابوالفضل گلپایگانی، کشف الغطاء عن حیل الاعداء، ص 205.
- عبدالحسین آیتی، کشف الحیل، ج3، ص 44.
- مفتاح باب الابواب، زعیم الدوله، ص129-130
- ابوالفضل گلپایگانی،کشف الغطأ، صص ۲۰۴-۲۰۱
- کشف الغطاء، به دستور و نظارت عبدالبهاء (عباس افندی)، ۲۰۴ و ۲۰۵ ، عشق آباد، ۱۹۱۹ م
- نجفی، سید محمد باقر، بهائیان، ص ۲۲۴
- چهار دهی، نورالدین، «بهائیت چگونه پدید آمد»، انتشارات آفرینش، چاپ دوم، 1369ش، صص ۸۹ ، ۹۰
- همان، ص
- http://www.askdin.com/showthread.php?t=55996&p=890240&viewfull=1#post890240