سنت پیامبر (ص) در مورد سنگ قبر و قبرستان چیست؟

پرسش:
سنت پیامبر (ص) در مورد سنگ قبر و قبرستان چیست؟ آیا با ساختن قبر و عزاداری برای آنها مخالف بودند؟ آیا بنابر نظر اهل سنت بر سر قبرها رفتن مرده پرستی است؟ قبر پدر و مادر پیامبر(ص)کجاست؟

 



پاسخ:
پیامبر (صلی الله علیه وآله) بر خلاف قرآن سخن نمی گفتند. در قرآن صراحت آمده که بر سر مزار اصحاب کهف مسجد ساخته شد
«ْ قالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً (1)»
كسانى كه در مورد ايشان غلبه يافته بودند گفتند بر غار آنها عبادت‏گاهى خواهيم ساخت
در قرآن به صراحت آمده: مومنین عصر اصحاب کهف بر سر مزار آنها مسجد ساختند. خداوند نیز این عمل مومنین را مورد مواخذه قرار نداده است
آیا پیامبر(صلی الله علیه واله) بر خلاف قرآن عمل کردند؟؟؟
اگر به قبرستان های اهل سنت در شهرهای سنی نشین ایران بروید خواهید دید که این حرف درست نیست آنان نیز مانند ما برای مردگان قبر می سازند، مراسم می گیرند و ...
در کشورهای دیگر سنی نشین نیز همین طور تنها در عربستان وهابی ها هستند که این تفکر خشن را دارند که نه تنها با سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) مخالف است بلکه با فطرت انسان نیز ناسازگار است
عملکرد وهابی ها را نباید به نام همه اهل سنت نوشت. کافی است سری به شهرهای سنی نشین کشور خودمان داشته باشیم

طبق کدام معیار بر سر قبر آمدن مرده پرستی است. پرستش مشخص است یعنی کسی را به عنوان خدائی بپرستیم، آیا ما بر سر مردگان که حاضر می شویم آنان را می پرستیم؟
ما مردکان را تکریم می کنیم، و تکریم مردگان از امور فطری است.
آیا پیامبر(صلی الله علیه وآله)مخالف فطرت بودند؟؟
این مطلب با گزارشهای تاریخی که حتی در منابع اهل سنت آمده منافات دارد.پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) چون حمزه را بدان وضع دید، گریست(2)و آنگاه که گریه انصار بر کشتگان خود را شنید، فرمود: «‌اما حمزه گریه کننده ندارد.» سعد بن معاذ این سخن را شنید و زنان را بر در خانه رسول خدا آورد و آنان بر حمزه گریستند. از آن زمان به بعد، هر زنی از انصار که می‌خواست بر مرده‌ای گریه کند، نخست بر حمزه می‌گریست.(3) گفته شده است که زینب، دختر ابوسلمه، سه روز برای حمزه لباس عزا پوشید(4)
سیوطی نیز نقل می‌کند: روزی پیامبر(صلی الله علیه وآله) به زیارت قبور مسلمان رفت و ما هم به دنبالش رفتیم او روبروی قبری نشست و گریست و دعا کرد و ما هم با گریه او گریسته و با دعایش دست به دعا برداشتیم. گفت گریه‌تان از چیست؟ گفتیم از گریه تو گریه‌مان گرفته است. گفت: قبری که مقابلش نشسته‌ام متعلق به مادرم آمنه است.(5)

طبق روایات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در آنجا نماز خوانده و قبر پدر خویش را زیارت نموده است(6)
پیامبر(صلی الله علیه وآله) در روز رحلت وی در حالی که به شدت محزون بود و می‌گریست، به حضرت علی علیه السلام دستور غسل و کفن او را داد و برای وی طلب رحمت کرد.(7)و هنگامی که به محل دفن وی رسید، فرمود: آن گونه برای تو طلب آمرزش و شفاعت می‌کنم که جن و انس دچار شگفتی شوند(8)
وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) با خواهر رضاعی‌اش، شَیماء، دیدار کرد، احوال حلیمه را پرسید و او خبر مرگ حلیمه را به پیامبر(صلی الله علیه وآله) داد. چشمان پیامبر(صلی الله علیه وآله) پر از اشک شد و از بازماندگان او پرسید. سپس، خواهرش از او درخواست عطیه‌ای کرد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیازش را بر آورده ساخت(9)
این گزارش ها و صدها گزارش مشابه در منابع اهل سنت آمده است.
چگونه عملکرد وهابیت را به همه اهل سنت تعمیم دهیم و چگونه این همه گزارش را نادیده گرفته و عمل خلاف سیره و فطرت وهابیت را سیره پیامبر(صلی الله علیه واله) بنمامیم

عبدالله پدر پیامبرصلی الله علیه وآله پس از تولد حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) در همان دوران طفولیت ایشان رحلت کرده و در یثرب -که پس از هجرت مدینه نام گرفت - مدفون شدند.(10)
ایشان برای تجارت با کاروان قریش رهسپار شام شد و در بازگشت بر اثر بیماری، در مدینه در میان «‌بنی عدی بن النجّار‌» توقف کرد. او یک ماه بستری بود. چون کاروان قرش به مکه رفتند و عبدالمطلب از حال وی جویا شد، بزرگ‌ترین فرزند خود حارث را نزد وی به یثرب فرستاد، اما «‌حارث‌» هنگامی به یثرب رسید که «‌عبداللّه‌» وفات کرده بود.
حضرت آمنه، در سال هفتم پس از عام الفیل، فرزندش را برای زیارت قبر عبدلله و نیز دیدار با دایی‌های عبدالله به مدینه برد. دایی‌های پدر محمد (صلی الله علیه وآله) از بنی نجار بودند. او در راه بازگشت از مدینه مریض شد و در ابواء از رحلت کردند.(11)
بنابراین زیارت قبور در زمان پیامبر (صلی الله علیه واله) رایج بوده و حضرت محمد (صلی الله علیه واله) نیز به زیارت قبور می رفتند. در بین فرقه های اسلامی نیز اختلافی در این مسئله نیست بلکه تنها وهابیتند که بر خلاف همه مسلمانان این مسئله را بدعت می دانند


منابع
1.سوره کهف، ایه21
2. ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج۱، ص۳۷۴
3.واقدی، کتاب المغازی، ج۱، ص۳۱۵ـ۳۱۷؛ ابن سعد، الطبقات، ج۳، ص۱۱،
4.ابن اثیر، النهایة، ج۵، ص۶۸
5.سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، ج۳، ص۲۸۴
6. تاریخ المدینة ابن شبه، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۶؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۷۶
7 ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی، تذکره الخواص، قم، محمع جهانی اهلبیت، ۱۴۲۶ق، ج ۱، ص ۱۴۵.
8.ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بی‌جا،‌دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق، ج ۷، ص ۷۶.
9. ابن‌اثیر، الکامل فی‌التاریخ، بیروت ۱۳۸۵-۱۳۸۶، ج ۱، ص ۴۶۰
10.کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۳۹.ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۱۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۵ ، ص۱۲۵.مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ۱۹۶.
11.ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۱، ص۳۰

http://www.askdin.com/showthread.php?t=58166&p=922751&viewfull=1#post922751