پرسش:
وعده بهشت در قرآن کریم برای تشویق مردم به عمل صالح است. اما چنین وعده هایی در من هیچ گونه تحریک و تاثیری ایجاد نمی کند. شاید برای برخی تصور باغ، درخت و همسر زیبا خوشایند باشد اما برای کسی که این تصوارت نمی تواند خوشحال کننده باشد کارکرد این وعده ها چیست؟ خداوند برای این دسته افراد چه تشویقی دارد که صاحب انگیزه شوند؟ من که از قرب الهی درک و لذتی ندارم و تصور حور و قصور نیز خوشحالم نمی کند با چه انگیزه ای عمل صالح انجام دهم و چگونه این دنیای کسالت آور را تحمل کنم؟
پاسخ:
بهشت نه تنها یک وعده که حقیقتی آفریده شده و مهیا است که انتظار اهالی و ساکنین خود را میکشد. بنابراین وعده بهشت تنها یک پیش بینی نیست بلکه یک عاقبت حتمی برای مومنین نیکوکار است.
آنچه درباره بهشت گفته شده است تنها تشبیهی از آن چیزی است که اذهان ما به آن مانوس است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در توصیف بهشت میفرمایند: «فِيهَا مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر؛ در آن نعمت هایی است که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است.»(1)
خداوند بهشت آفرین نیز درباره اهل بهشت میفرماید: «خالِدينَ فيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلا؛به طور جاودانه و همیشگی در بهشت اند در حالی که آرزوی هیچ تغییری را نمی کنند».(2)
آیا شما میتوانید نسبت به چنین بهشتی خودتان را بی نیاز ببینید؟ اگر بهشت هیچ چیزی جز همین خصوصیت را نداشته باشد که اهل آن آرزوی کوچکترین تغییر حالتی را در آن نمی دهند آیا برای شما وسوسه انگیز نبود؟ اینکه دنیا را کسالت آور توصیف کردید نشان میدهد خواهان تغییری در آن هستید. آیا آروزی رفتن به جایی را ندارید که در صورت رفتن آروزی بیرون آمدن نکنید؟
یکی از خصوصیات هر انسان زیرکی، آینده نگری است. آینده نگری مبتنی بر این بینش است که من همانطوری که الآن نیازهایی دارم در آینده نیز وجود دارم و نیازهایی خواهم داشت. پس باید به فکر آینده خود نیز باشم. دانش آموز و یا دانشجویی را تصور کنید که در درس خواندن و تلاش برای یادگیری حرفه و تخصص کوتاهی و تنبلی میکند. استدلالش هم این است که کسانی که دنبال این ها هستند به خاطر شغل و درآمد و اداره زندگی است. ولی من که ازدواج نکردم، خانواده ندارم، اصلا به ازدواج فکر نمی کنم و به همسر نیاز ندارم! آیا همیشه میتواند چنین حرفی بزند؟ همه ما منازل سختی را پس از مرگ پیش رو داریم و ترس ها و امیدها و رنج ها و لذت های زیادی در انتظار ما است. نوع زندگی ما را در آینده، نوع زندگی الآن ما مشخص میکند.
قطعا لذت های بهشت به لذت های مادی و عذاب های آنجا هم به عذاب های مادی منحصر نمی شود. امیر المومنین(علیه السلام) در دعای کمیل پس از بیان فرازهایی در شدت عذاب دوزخ و ناتوانی خود در برابر تحمل آن میفرماید: «فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِك؛ اگر فرضا صبر و تحمل آن عذاب دردناك را بنمايم ولى رنج و عذاب جانگاه فراق و هجران تو را چگونه تحمل نمايم؟ و اگر بر فرض بر شدت گرمى و حرارت آتش قهرت نيروى صبر و تحمل داشته باشم چگونه ميتوانم از لطف و كرامت تو چشم پوشيده و صرف نظر كنم.» (3)
پی نوشت ها:
1. ابن بابويه، محمد بن على(381 ق)، من لا يحضره الفقيه، مصحح: غفارى، على اكبر، قم، جامعه مدرسین، ج1، ص295.
2. کهف/ 108.
3. طوسی، محمد بن الحسن(460 ق)، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، موسسه فقه الشیعة، ج2، ص847.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64160&p=1007351&viewfull=1#post10...