سؤال:
آیا وهابی ها به سفیانی و دجال و مسایل مرتبط به ظهور اعتقاد دارند؟
توضیح: «عدنان عرعور»، شیخ سلفی سوری که مقیم عربستان است، طی سخنانی از تریبون تبلیغاتی خود موسوم به شبکه «شذا» گفت: امیدواریم ان شاء الله زیر لوای پرچم لشكر سفیانی باشیم. حال سوال این است که چگونه وی چنین آرزویی را نموده است؟
پاسخ:
دیدگاه سلفیون نسبت به آموزه ی مهدویت و به تبع آن مقدمات آن از جمله خروج سفیانی یکسان نیست. هر چند اعتقاد به خروج «مسیح دجال» امری اتفاقی در منابع اهل سنت است.(1)
برخی از سلفیه همچون «ابن تیمیه»(2) و از معاصران «محمد رشید رضا»(3) و دیگران اعتقادی به آموزه ی مهدویت نداشته که به تبع آن این افراد خروج سفیانی را نیز نپذیرفته و یا نسبت به آن سکوت نموده اند.(4)
یکی از مصادر اصلی خروج سفیانی در منابع اهل سنت روایت حاکم نیشابوری (م405هـ) در کتاب «المستدرک» است. «حاکم نیشابوری» از طریق «ابوهریرة» از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روایت نموده که آنحضرت فرمودند: «مردى از دمشق خروج مى نماید بنام سفیانى كه تمامى قبیله ی كلب از او پیروى مى نمایند، او كشتار مى كند تا آنجا كه شكم زنان را مى درد وبچه ها را به قتل مى رساند. آنگاه یمنی ها (قبائل قیس) جمع می شوند تا با سفیانى بجنگند، اما سفیانى آنها را كشته به طورى كه هیچ كس پناهى نمى یابد. سپس مردى از اهل بیت من در حرّه، (منطقه اى در مدینه) خروج مى نماید و خبر او كه به سفیانى مى رسد که وی سپاهى به سوى او مى فرستد، اما آنها شكست خورده، وخود سفیانى با همراهانش به سوى او حركت مى كند، ولى هنگامی كه به بیداء، مى رسند زمین آنها را در كام خود فرو مى برد، وهیچكس از آنان باقى نمى ماند جز كسى كه خبر فرورفتن آنها را مى آورد».(5)
«حاکم نیشابوری» این حدیث را بنابر شرط «بخاری» و «مسلم» صحیح دانسته و «شمس الدین ذهبی» نیز در تعلیقه ی این روایت، حکم حاکم را تأئید نموده است؛(6) اما «ناصر الدین البانی» این روایت را تضعیف نمود، هر چند که وی قسمتی از حدیث را تصحیح نموده است.(7)
گروه دیگری از سلفیه مساله ی خروج سفیانی را پذیرفته اند؛ آنچنان که در عملکرد سلفیه ی تکفیری در انطباق حوادث پیش از ظهور بر خود مشاهده می گردد که یکی از چهره های معاصر این جریان «شیخ عدنان عرعور» است.
با آنکه «عدنان عرعور» بر اساس اخبار قطعی از سرنوشت سفیانی و لشکر او مطلع بوده و می داند که وی در جبهه ی مقابل امام مهدی (علیه السلام) ایستاده و سرنوشت وی و لشکرش چیزی جز نابودی نیست؛ اما با این حال وی در یکی از برنامه های ضبط شده اش که از شبکه ی «شذا» پخش شده می گوید: «ما آرزو داریم که زیر پرچم ارتش سفیانی باشیم که همه از آن فرار خواهند کرد».(8)
این سخنان در حالی است که وی در موضع گیری متفاوت دیگری، تبعیت از عترت را واجب شمرده(9) لذا معلوم نیست که این شیخ چرا در گفتارش دچار تناقض گویی شده است.
پی نوشت:
1. روایات دجال را بخاری و مسلم در صحیح خود ذکر نموده اند؛ لذا کسی در صحت آنها از جهت سند تشکیک ننموده است. (ر.ک: محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، کتاب الحج، باب لا یدخل الدجال المدینة؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، کتاب الایمان، باب ذکر مسیح ابن مریم و المسیح الدجال).
2. ابنتیمیه میگوید: «اعتقاد به باب در نُصیریّه، مهدی منتظر در رافضه و غوث در بین جهال، اصلی ندارد و مطالبی که در مورد خضر و زنده بودن او بیان شده، صحیح نیست و او مرده است». (زیارة القبور والإستنجاد بالمقبور، ص63ـ65).
3. رشيد رضا، محمد، تفسير القرآن الحكيم (تفسير المنار)، ج10، ص342، الهيئة المصرية العامة للكتاب، بي جا، 1990 م: «وقد تقدم في الكلام على أشراط الساعة من تفسير سورة الأعراف أن أحاديث المهدي لا يصح منها شيء يحتج به، وأنها مع ذلك متعارضة متدافعة، وأن مصدرها نزعة سياسية شيعية معروفة، وللشيعة فيها خرافات مخالفة لأصول الدين لا نستحسن نشرها في هذا التفسير. وأما أحاديث نزول عيسى فبعض أسانيدها صحيحة، وهي على تعارضها واردة في أمر غيبي متعلق بأحاديث الدجال المتعارضة مثلها كما تقدم بيانه أيضا في ذلك البحث فينبغي أن يفوض أمرها إلى الله تعالى، وألا تكون سببا للتقصير في إقامة الدين والدنيا بما شرعه الله تعالى فيهما».
4. محمد صالح العثیمین در پاسخ به سوالی در خصوص سفیانی می نویسد: «حديث السفياني أخرجه الحاكم في مستدركه، وقال: حديث صحيح الإسناد، ولكن الحاكم - رحمه الله - معروف بالتساهل بالتصحيح، فالله أعلم، وأما الرايات السود فلا أدري».
5. حاكم نيشابورى، محمّد، المستدرك على الصحيحين، تعليق: محمد بن أحمد ذهبى، تحقيق: مصطفى عبدالقادر عطا، ج4، ص565، ح8586، دارالكتب العلمية، چاپ اوّل، بيروت، 1411ق: «حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمُزَنِيُّ، ثَنَا زَكَرِيَّا بْنُ يَحْيَى السَّاجِيُّ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي سَمِينَةَ، ثَنَا الْوَلِيدُ بْنُ مُسْلِمٍ، ثَنَا الْأَوْزَاعِيُّ، عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي كَثِيرٍ، عَنْ أَبِي سَلَمَةَ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " يَخْرُجُ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ: السُّفْيَانِيُّ فِي عُمْقِ دِمَشْقَ، وَعَامَّةُ مَنْ يَتْبَعُهُ مِنْ كَلْبِ، فَيَقْتُلُ حَتَّى يَبْقَرَ بُطُونَ النِّسَاءِ، وَيَقْتُلُ الصِّبْيَانَ، فَتَجْمَعُ لَهُمْ قَيْسٌ فَيَقْتُلُهَا حَتَّى لَا يُمْنَعُ ذَنَبُ تَلْعَةٍ، وَيَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي الْحَرَّةِ فَيَبْلُغُ السُّفْيَانِيَّ، فَيَبْعَثُ إِلَيْهِ جُنْدًا مِنْ جُنْدِهِ فَيَهْزِمُهُمْ، فَيَسِيرُ إِلَيْهِ السُّفْيَانِيُّ بِمَنْ مَعَهُ حَتَّى إِذَا صَارَ بِبَيْدَاءَ مِنَ الْأَرْضِ خُسِفَ بِهِمْ، فَلَا يَنْجُو مِنْهُمْ إِلَّا الْمُخْبِرُ عَنْهُمْ». «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ عَلَى شَرْطِ الشَّيْخَيْنِ، وَلَمْ يُخْرِجَاهُ». [التعليق - من تلخيص الذهبي].على شرط البخاري ومسلم.
6. همان.
7. الباني، محمد ناصرالدين، سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، ج14، ص51، دار المعارف، رياض، چاپ اوّل، 1412ق.
8. http://alwahabiyah.com/fa/News/View/...81%DB%8C%D9%87
9. http://alwahabiyah.com/fa/Note/View/132096/%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-(%D8%B9)-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%AA
http://www.askdin.com/showthread.php?t=64142&p=1004882&viewfull=1#post10...