پرسش:
روایتی داریم که روزی مردی نزد رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم آمد و چون نیاز به پول داشت و نمی خواست مستقیما از حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم درخواست پول کند شروع کرد به مدح و ثنای ایشان. حضرت رسول جمله ای به این مضمون فرمودند: کی میشود تو بمیری و ما از زبان برنده ی تو راحت شویم؟ (دقت کنید جمله ای نزدیک به این) و چون می دانستند او به پول نیاز دارد مقداری پول به مرد دادند.
سوال اینجاست:
چرا با وجود اینکه معصومین علیهم السلام (و یا حداقل پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم) از مدح ثنا بیزار بودند امروزه می بینیم مداحی تا این حد رواج دارد؟
پاسخ:
در باب مداحی وذکر مناقب اهلیبت ع باید توجه داشت که این سخن مولوی بسیار زیبا وگویا است :
مدح تعریف است تخریق حجابفارغ است از مدح وتعریف آفتاب
مادح خورشید مداح خود استکه دو چشمم سالم ونا مرمد است
در خصوص آن چه از رسول خدا نقل کرده اید بعید است چون حضرت کسی است که قران نقل کرده که خداوند در باره خلق او فرمود :(( انک لعلی خلق عظیم)) شما ای پیامبر دارای اخلاق بزرگ هستید . این چنین فرد بعید است با آن سایل آن گونه بر خورد نموده باشد .
در منابع روایی این حدیث از امیر مؤمنان(ع) و نیز از امام صادق(ع) نقل شده :
«نزّلونا عن الربوبیة، ثمّ قولوا فی فضلنا ما استطعتم، فانّ البحر لا ینزف وسرّ الغیب لا یعرف و کلمة الله لا توصف؛(1)
از مقام ربوبیت پایینتر هرچه میتوانید در فضایل و شرح ابعاد وجود ما سخن بگویید، زیرا دریا از کشیدن آب تمام نمیگردد. سرّ غیب به طور کامل شناخته نمیشود. توصیف کلمة الله نهایتپذیر نیست».
پس این روایت در منابع روایی نقل شده، هیچ محذور و اشکال عقلی و شرعی متوجه آن نیست، بلکه نموداری از ساحات وجودی حضرات ائمه(ع) است، بدین بیان آنچه عقلاً و شرعاً منع و محذور دارد، توهم الوهیت و خدایی درباره ائمه است که قطعاً نادرست و غلو و حرام است. کم تر از مقام الوهی هرچه درباره فضایل ائمه گفته شود، نه تنها منعی ندارد، بلکه پسندیده است؛ زیرا ائمه(ع) به عنوان خلفای الهی، و مظاهر اسما و صفات خداوند اند. از این رو امام صادق(ع) فرمود:
«نحن والله الاسماء الحسنى؛(2) سوگند به خدا که ما اهل بیت مظاهر اسمای حسنای خداوند هستیم».
چون چنین مقام و منزلتی را دارند، هر اندازه درباره فضایل و کمالات وجود آنها گفته شود، محذوری ندارد. چه اینکه در حدیث سرّ عدم محذوریت آن گفتهها اشاره شده است. حضرت میفرماید:
ساحات و کمالات وجود ما مثل دریاست. تشنگان هر اندازه از دریا آب بچشند، آب دریا تمام نمیشود. چه اینکه کمالات ما اهل بیت اسرار غیب است. از اسرار غیب هر اندازه کسی آگاهی یابد، باز بسیاری دیگر بر آنها پوشیده میماند. چه اینکه وجود مقدس ائمه کلمات الله است. قرآن کریم به صراحت درباره پایان ناپذیر کلمات الله میفرماید:
«قُل لَّوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا؛(3)
بگو اگر دریا براى کلمات پروردگارم مرکب شود، پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان پذیرد، قطعاً دریا پایان مىیابد، هر چند نظیرش را به مدد آن بیاوری» از اینکه قرآن از حضرت مسیح به عنوان کلمه الله یاد کرده، معلوم می شود که انسان کامل مصداق واقعی کلمات الله است، در نتیجه ائمه(ع) به عنوان کلمات تامه و کامل خداوند ساحات و کمالات وجودیشان با شمارش پایان نمیپذیرد. در روایت یاد شده آمده که کم تر از خدایی هر اندازه در وصف فضایل گفته شود، جا دارد.
با الهام از این گونه آموزههای است که شاعر در وصف امیر مؤمنان(ع) میگوید:
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنم سر انگشت صفحه بشمارم
پینوشتها:
1. کلمات المکنونه، ص 124.
2. تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 103.
3. کهف (18) آیه 109 ؛ نساء (4) آیه 171.
دیدگاه جدیدی بگذارید