پرسش:
در منشور روحانیت این عبارت از امام خمینی نقل شده است:
«من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم».
علت این عذرخواهی امام چه بوده است؟درست است که امام در مورد جنگ تحلیل غلط داشتند؟
پاسخ:
این ماجرا بر می گردد به تحلیلی که عده ای از مسئولین و غیر مسئولین در رابطه با پذیرش قطعنامه و لزوم اتمام جنگ در همان سالهای اغازین جنگ داشتند.درست زمانی که جنگ تمام شد عدهای آمدند و با تعدادی از مسئولان مصاحبه کرده و از آنها پرسیدند اگر شما به دوران بعد از فتح خرمشهر برمیگشتید چه میکردید؟ پاسخ آن زمان برخی مسئولان این بود که اگر به آن زمان برمیگشتیم یک محاسبهای میکردیم و جنگ را تمام میکردیم. بعد از این حرکت حضرت امام در سخنرانی فرمودند که من از خانواده شهدا و مردم به خاطر تحلیلهای غلط این روزها عذر میخواهم.»
عبارت دقیق در این باره چنین است:
«من در اینجا از مادران، پدران، خواهران، برادران، همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسما معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است. نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیدهها به گونهای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند.»
این فرمایش امام در این راستا بود که این تحلیل های نسنجیده و احیاناً مغرضانه و شاید از روی ترس و عدم ایمان و اعتقاد قوی،ممکن بود سبب بروز شک و تردید و احساس خسارت دربین کسانی شود که هزینه های فراوان جانی و مالی برای جنگ پرداخته بودند.امام با این سخنان پرمعنا با صراحت تمام علنی نمودند که هزینه برای جنگ نه تنها بیهوده و بی فایده نبوده،بلکه قطعاً در راستای ادای تلکیف الهی بوده است.
برای رسیدن به دلیل نادرستی این تحلیل لازم است سیر تحولات و حوادث جنگ تحمیلی را بررسی کرد و این واقعیت را تحلیل کرد و بین پذیرش پایان جنگ بعد از فتح خرمشهر با پذیرش قطعنامه در سال 67تفاوت اساسی وجود دارد و دست آوردهایی که ادامه جنگ به دنبال داشت،قطعاً در پایان جنگ بعد از فتح خرمشهر وجود نداشته است.
ما در جنگ در حقیقت دو مقطع زمانی خاص داشتیم. مقطع اول مربوط به آغاز جنگ تا آزاد سازی خرمشهر است که استراتژی ایران نظامی و با هدف بیرون راندن عراق از خاک کشور بود و مقطع بعدی مربوط به پس از آزاد سازی خرمشهر است.
ممكن است برخي افراد با ديدگاه هاي شخصي و اهدافي كه دارند تقسيم بندي هاي مختلفي از دروران هشت ساله داشته باشند كه لازم است به صورت دقيق اين نظريات بررسي و ارزيابي شود.
در هرصورت پيرامون جنگ مسائل مختلفي وجود دارد كه بررسي آنها در يك نوشته ممكن نيست در ادامه به دليل اهميتي كه تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر داشته به اين بحث می پردازیم که چرا بعد از فتح خرمشهر كه به ايران پيشنهاد اتمام جنگ شد، جنگ تا هشت سال تداوم يافت ؟ جنگ تحميلى زمانى شروع شد كه ايران اسلامى به دليل وقوع انقلاب، حوادث و مشكلات داخلى و بين المللى، به هيچ وجه آماده درگير شدن در يك جنگ گسترده نبود. در اين صورت تنها راه منطقى، دفاع با قدرت عليه متجاوز و بيرون راندن و تنبيه آنان و حصول اطمينان از عدم تجاوز ديگر بود. اين مبناى استراتژى ايران در طول جنگ تحميلى بود و با وجود هزينه هاى زياد جنگ، تا آخرين روز تعقيب مىشد. درباره به طول انجاميدن جنگ، دو سؤال مطرح مىشود:
1. آيا امكان نداشت جنگ تحميلى، در مدت زمان كوتاهترى خاتمه يابد؟ به عبارت ديگر در بعضى از زمانها كه موازنه نظامى و سياسى به نفع ايران بود، چرا دولت ايران اقدام به پايان دادن جنگ نكرد؟
2. چه مؤلفه هاى جديدى در پايان هشتمين سال جنگ وارد معادلات سياسى و نظامى شد كه منجر به آتش بس رسمى شد؟
از ديدگاه كارشناسان و صاحبنظران، تنها مقطعى كه مىتوانست جنگ به پايان برسد، بعد از فتح خرمشهر بود؛ اما به دلايل ذيل اين امر محقق نشد و جنگ تا سال 1367ش. (زمان پذيرش قطعنامه 598 شوراى امنيت) ادامه يافت.
الف. بررسى چرايى تداوم جنگ بعد از فتح خرمشهر: اگر صلح را مجموعه اى از آتش بس، عقب نشينى، تعيين متجاوز، تأمين خسارتهاى وارده و... بدانيم، بايد بگوييم كه در آن زمان، هيچ گونه پيشنهاد صلحى ارائه نشد و شوراى امنيت و ديگران، تنها آتش بس و در واقع حالت نه جنگ نه صلح را توصيه مىكردند. در آن زمان طرحى كه متضمن صلح واقعى باشد و شناسايى متجاوز و پرداخت غرامت را نيز شامل شود و تضمين براى عدم تعرض مجدّد داشته باشد، وجود نداشت و پيشنهادهاى ارائه شده، تنها در حد آتش بس و مذاكره طرفين بود. اين امر با توجه به پشتيبانى يك طرفه و آشكار دولتهاى بزرگ و نهادهاى بين المللى از عراق، هيچ گاه نمىتوانست شرايط ايران را براى يك صلح واقعى و شرافتمندانه محقق سازد. به اين ترتيب ايران، دلايل منطقى و عقلانى براى ادامه جنگ داشت. اين دلايل عبارت بود از:
1. شرايط ايران براى صلح (شناسايى و تنبيه متجاوز و پرداخت غرامت از سوى عراق).
2. مرزهاى ايران تأمين نداشت و نقاطى در شلمچه، طلائيه، فكه و قصر شيرين در اشغال عراق بود و نيز شهرهاى سومار، نفت شهر و مهران عملاً در اشغال دشمن بود و امكان آزادسازى اين نقاط از راه مذكور، غيرمعقول به نظر مىرسيد و راهى جز ادامه جنگ وجود نداشت.
3. در حالى كه نيروهاى خودى، پيروزىهاى زيادى كسب مى كردند، توقف جنگ و چانه زنى در پشت ميز مذاكره، براى آزادى نقاط مرزى آزاد شده، صحيح نبود.
4. شهرهاى آزاد شده همچون خرمشهر، به علت حضور دشمن در شلمچه، همچنان مورد تهديد بود.
5. توانايى كمى ارتش عراق ترميم شده و با كمكهاى همه جانبه دولتهاى بزرگ افزايش هم يافته بود.
6. تنها چيزى كه ارتش عراق از دست داده بود، روحيه بود كه با توجه به روحيه فرماندهى آن (شخص صدام)، اين مسئله نيز پس از مدتى قابل ترميم بود.
7. در حالى كه نيروهاى جمهورى اسلامى در نوار پيروزى قرار داشتند، آتش بس و صلح ناپايدار در هنگام قدرت و دادن فرصت مجدد به عراق، زيانهايى به بار مى آورد. اگر آن روز جنگ متوقف مىشد و تجربه اى چون مذاكرات سوريه و اسرائيل، بر سر ارتفاعات جولان، فراروى ما قرار مى گرفت و ما ناچار مى شديم بر سر ساير مناطق تحت اشغال، پشت ميز مذاكره با عراق چانه زنى بى حاصل كنيم؛ امروز جامعه، مسئولان وقت را شماتت مىكرد.
8. عراق در نظر داشت با برگزارى اجلاس سران جنبش غير متعهد در بغداد و كسب رياست دوره اى اين جنبش، براى تحقق خواسته هاى نامشروع خود، به ايران فشار آورد؛ ولى ايران با حمله به داخل خاك عراق در عمليات رمضان، اين امتياز مهم و حياتى را از عراق گرفت.
9. به همين منظور در 20 خرداد 1361ش. جلسه اى در حضور امام خمينى در جماران تشكيل گرديد و موضوع به شور گذاشته شد.
از نظر نظاميان شركت كننده در آن جلسه، امكان پدافند با توقف روى خط مرزى وجود نداشت؛ زيرا در اغلب نقاط مرزى هيچ گونه مانع طبيعى وجود نداشت و ايجاد استحكامات جديد نيز يك سال به طول مى انجاميد و طى اين مدت احتمال حمله مجدد عراق جدى بود. مهمتر اين كه با تكيه بر اصل متعارف نظامى «تعقيب دشمن» هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر يك حركت غيراصولى بود. به همين دليل امام خمينى(ره) پس از ترديد اوليه در مورد تداوم جنگ در خاك عراق با استماع دلايل نظاميان و نا اميدى از پذيرش شرايط ايران توسط دولت عراق، با ادامه جنگ و ورود نيروهاى ايران به خاك عراق موافقت نمودند.
بررسى علل و عوامل پايان جنگ
در پايان جنگ هر چند ويژگىهاى روانى و شخصيتى صدام هنوز موجود بود - چنان كه در حمله به كويت دوباره بروز كرد - ولى شرايط بين المللى و منطقه اى ديگر به هيچ وجه موافق ادامه جنگ نبودند؛ بنابراين در قطعنامه 598 شوراى امنيت بسيارى از خواسته هاى مشروع و بر حق جمهورى اسلامى ايران را لحاظ كرده، عزم خود را بر پايان جنگ نمايان ساختند كه در اين جا به صورت اختصار به بعضى از مهمترين زمينه هاى آن اشاره مىشود:
در سالهاى پايانى جنگ، جهان از پيروزىهاى نظامى ايران احساس خطر و نگرانى مىكرد و شرايط نظامى و سياسى به نفع جمهورى اسلامى ايران تغيير كرده بود و اينك در كارنامه نظامى ايران، نقاط درخشانى همچون بازپسگيرى خرمشهر، تصرف جزاير مجنون، فتح فاو و نقاطى در كردستان عراق به چشم مىخورد.
در عرصه سياسى نيز جمهورى اسلامى ايران، تقريبا يكه و تنها موفق شده بود، دوبار تلاش عراق براى رياست بر جنبش غيرمتعهدها را خنثى سازد و با برنامه ها و اقدامات تبليغى سياسى خود، حقيقت متجاوز بودن عراق و واقعيت تساهل و تسامح جهانى را نشان دهد. از اين رو ادامه جنگ و منازعه به خصوص به شكلى كه در ماههاى آخر با حمله به نفتكشها و مختل شدن امنيت خليج فارس و... ادامه يافت، به ضرر برخى قدرتهاى بزرگ بود.
از سوى ديگر پيروزىهاى نهايى ايران در جنگ و محقق شدن شعارها و آرمانهاى ايران در مورد عراق، نشانه شكست كامل سياستهاى غرب در حمايت از عراق به شمار مى آمد. كشورهاى حامى عراق به وحشت افتاده بودند و خود عراق نيز بعد از سالها جنگ و متحمل شدن شكستهاى پى درپى دريافته بود كه در آن شرايط نه تنها امكان پيروزى بر ايران را ندارد، بلكه بايد به هر ترتيب ممكن و با تمسك به هر وسيله اى، از شكست خود جلوگيرى كند و به جنگ اشغالگرانه پايان دهد. در چنين فضايى و پس از يأس قدرتهاى بزرگ از شكست ايران، آنان قطعنامه 598 را كه بر خلاف قطعنامه هاى پيشين تا اندازه اى متضمن نظريات و حقوق مسلّم ايران بود، به تصويب برسانند؛ اما اين قطعنامه به رغم نقاط مثبت خود، داراى نقاط ضعف و ابهامات زيادى بود، و ترديدهايى را در پذيرش اين قطعنامه از سوى ايران به وجود آورده بود؛ از اينرو قدرتهاى بزرگ كه مصمم بر پايان جنگ بودند فشارهاى نظامى و سياسى زيادى را براى قبول قطعنامه، به ايران وارد آوردند.
اين فشارها، عبارت بود از: دخالت مستقيم آمريكا در جنگ و حمله به هواپيماى مسافربرى ايران، تشديد حملات و حضور آمريكا در خليج فارس، بمباران سكوهاى نفتى ايران، بمباران شيميايى مناطق مسكونى و جبهه ها از سوى عراق و... و سرانجام بر اثر اين عوامل، ايران تصميم به پذيرش قطعنامه ى 598 و قبول آتش بس گرفت؛ البته قبول آن در چنين شرايطى، به فرموده امام(ره) به منزله نوشيدن جام زهر بود. مقاومت دفاعى بى نظير ايران در طول هشت سال جنگ تحميلى، در مقابل هجوم قدرتهاى بزرگ با وجود همه مشكلات و ناملايمات، انقلاب نوپاى اسلامى را بيمه و بسيارى از حقوق مسلّم ايران را تأمين نمود. همچنين استقلال و تماميت ارضى كشور را تضمين كرد و به مظلومان و مستضعفان جهان، درس مقاومت را در مقابل استكبار جهانى تعليم داد.
بنابراین نادرستی تحلیل کسانی که ادامه جنگ را بعد از فتح خرمشهر زیر سوال می بردند روشن می شود.
براى مطالعه بيشتر به كتاب زير مراجعه كنيد:
1. جنگ تحميلى (مجموعه مقالات، ص51 و 232).
2. تاريخ سياسى جنگ تحميلى، على اكبر ولايتى، ص137.
3. آغاز تا پايان، سيرى در جنگ ايران و عراق، محمد دروديان، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه.
4. پس از بحران، هاشمى رفسنجانى، كارنامه و خاطرات، 1361.
5. عليرضا لطف الله زادگان، پاسخ به ابهامات، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1379.
منبع : فتح خرمشهر و چرايى ادامه جنگ؟! ، عليرضا محمدي ، مجله پرسمان ، شماره 21 - خرداد 1383